پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۲۰۰۰۹
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۸ - ۰۳:۱۹
پرونده ارتباطات میترا استاد همسر دوم محمد علی نجفی با فعالان سیاسی اصلاح طلب همچنان باز است. در ادامه پیگیری‌ها، به سراغ جواد اسدپور یکی دیگر از رابط‌های میترا استاد با جریان سیاسی اصلاحات رفتیم.

شعارسال:  پرونده ارتباطات سیاسی و فرهنگی میترا استاد همسر محمدعلی نجفی هنوز بسته نشده است

اطلاعاتی که به دست خبرنگار رسیده نشان می‌دهد نام جواد اسدپور چندین بار در پرونده قتل میترا استاد برده شده است. این موضوع توسط خود اسدپور تایید شد و خبر داد که بازپرس پرونده او را احضار کرده و درباره مسائل مختلف از او سوالاتی پرسیده شده است. بخش‌هایی از مصاحبه اسدپور در ادامه می‌آید:

-پرستو یا کفتر بودن ميترا استاد مهم نيست چون دیگر وجود ندارد

-روزی که نجفی جایش را به این خانم داد و باب آشنایی باز شد باید فکر اینجا را می كرد

-میترا استاد توانمندی‌های درونی خواصي داشت

-رهامی را از طریق خانم ميترا استاد شناختم

-محمدعلی نجفی مرتکب اشتباهی شده و حالا می‌خواهد برای خودش شریک جرم درست کند

-نجفی هر کاری کرده باید پایش بیاستد

-رابطه میترا استاد با اداره آموزش و پرورش از داستان مشکلات شخصی‌اش در مدرسه شروع شد

-به ميترا استاد گفتم رشد سیاسی کیلویی اتفاق نمی‌افتد

-میترا استاد ما را به ملاقات نجفی برد

-میترا استاد می‌گفت نجفی گفته من از تو پشتیبانی می‌کنم که در اسلام شهر در لیست قرار بگیری

-من از این آشنایی منتفع نشدم، ولی الان باید پاسخگو باشم

-به میترا استاد از نظر مالی و معنوی کمک کردم

-همسر میترا استاد اهل سیاست و انتخابات نبود، ولی به عنوان حامی ستاد کمک کرد

-اگر با ميترا استاد ارتباطی داشتم چرا نجفی به رابطه اش ادامه داد؟

متن زیر گفت‌وگویی است که خبرنگار با جواد اسدپور انجام داده است:

گویا شما واسطه معرفی میترا استاد به فعالان سیاسی اصلاح طلب بودید.

نه، اینطور نبود که میترا استاد را به فعالان سیاسی معرفی کنم. ماجرا این بود که ما در نمایشگاه مطبوعات بودیم که ایشان با آقای رهامی برای بازدید آمدند عکسی هم که شما از من منتشر کردید، همانجا گرفته شده است. عکس مربوط به غرفه زنگ توسعه متعلق به رییس وقت آموزش و پرورش منطقه دو است. من هم به واسطه اینکه در آموزش و پرورش منطقه دو مشغول به کار بودم، در غرفه حضور داشتم که خانم میترا استاد و آقای رهامی برای بازدید آمدند.

خانم استاد کارمند بخش سرویس مدرسه تیزهوشان بودند. چه دلیلی داشت به عنوان مهمان مطبوعاتی به غرفه دعوت شوند؟

ما آقای رهامی را دعوت کرده بودیم. میترا استاد هم با آقای رهامی بود. به هر حال آقای رهامی چهره معروف اصلاح طلب بود و ما از او دعوت کردیم در غرفه ما چایی بخورد.

یعنی پیش از این خانم میترا استاد را ندیده بودید؟

نه. بعدا ایشان گفتند من عضو حزب هدا مجموعه آقای احمد شریف هستم و از این طریق هم آمده بودند برای طرح یک سری مطالب و مشکلاتی که در مدرسه داشتند به ما مراجعه کردند که مشکلشان را حل کنیم. ایشان کارمند آزاد یک مدرسه بود.

چه مشکلاتی داشتند؟

مشکلات شخصی داشت، مشکل آموزشی نبود. با همکاران در مدرسه مشکل داشت. مدعی حجاب بود. می‌گفت همکارانش از نظر حجاب مشکل دارند. در این فاز رفته بود و چند تا عکس هم آورده بود که ما به او برگرداندیم و گفتیم این مسائل شخصی است و نمی‌توانیم ورود کنیم. میترا استاد مسئول سرویس مدرسه بود.

خانم میترا استاد اولین بار با مدیر وقت آموزش و پرورش منطقه دو تماس گرفت و گفت یک مسائلی را می‌خواهد مطرح کند که مدیر وقت آموزش و پرورش بررسی آن را به من تفویض کرد. میترا استاد با من صحبت کرد و من به مطالب او را منتقل کردم و مدیر وقت آموزش و پرورش منطقه دو گفتند این مسائل شخصی است و ربطی به مجموعه ندارد و نباید در آموزش و پرورش مطرح شود و درخواست او را رد کرد.

مدیر مدرسه میترا استاد گفته بود صلاحیت مسعود استاد برادر میترا استاد برای ادامه فعالیت تایید نشده بود؛ ازاین مساله خبر داشتید؟

نه خبر نداشتم.

خانم استاد هم نگفته بود؟

نه چیزی از من خواسته نشد.

گویا اخراج مسعود استاد از مدرسه «ف» در منطقه دو برای منطقه پر چالش بوده است. چطور خبر نداشتید؟

یک موقعی نامه‌ای از ریاست جمهوری به آموزش و پرورش می‌رسید که من هم در جریان قرار می‌گرفتم. ولی یک موقعی نامه از حراست بود که من در جریان قرار نمی‌گرفتم. بگذارید راحت بگویم رابطه میترا استاد با اداره آموزش و پرورش از داستان مشکلات شخصی‌اش در مدرسه شروع شد و فهمیدیم موضوع رقابت شخصی است.

آیا همین مساله زمینه اخراج او شد؟

نمی‌دانم.

گویا از طرف منطقه به مدرسه نامه نوشتند که عذر ایشان را بخواهید.

من در جریان نیستم. میترا استاد به من گفت خودم بیرون آمدم. بهانه‌اش هم این بود که حقوق کم می‌دادند و از او خیلی کار می‌کشیدند. ایشان قبل از پیش آمدن هر مساله‌ای با بهانه پایین بودن حقوق از مدرسه بیرون آمد.

ماجرای کاندیداتوری میترا استاد در انتخابات شورای شهر اسلامشهر چه بود؟

کاندیداتوری اسلام شهر بعد از این ماجرا‌ها بود. او به من می‌گفت با سیاسیون و دولت ارتباط دارد و می‌خواهد توانمندی‌هایش را در اختیار ما قرار دهد. می‌گفت می‌خواهم رشد کنم و در شورای شهر تهران شرکت کنم. گفتم شما نمی‌توانی، چون رشد سیاسی این جوری کیلویی اتفاق نمی‌افتد و شما باید سابقه داشته باشی اما میترا استاد گفت از جایی می‌خواهم شروع کنم، ولی پول هم ندارم و از من درخواست کمک کرد و گفت در عوض من دوستانی دارم.

از او پرسیدم کجا می‌خواهی شرکت کنی؟ گفت تهران. به او گفتم تهران را از نظر مالی نمی‌توانی ورود کنی. فقط عکس گرفتن و پوستر پخش کردن به صورت فردی چندین میلیارد هزینه دارد اما در قالب لیست اینطور نیست، ولی مشکل این است که شما را در لیست قرار نمی‌دهند.

ارتباط ایشان با آقای رهامی برای قرار گرفتن در لیست تهران بود؟

اولین بار ایشان را در نمایشگاه مطبوعات با رهامی دیدم اما اینکه آیا اساسا رهامی، میترا استاد را برای اینکه کار‌های مدرسه او را پیگیری کنیم به ما معرفی کرد یا نه را نمی‌دانم.

شما واسطه معرفی میترا استاد برای قرار گفتن در فهرست انتخابات شورای شهر بودید؟

دوستی‌ای بین ما ایجاد شده بود. آن زمان نجفی مشاور رییس جمهور بود و میترا استاد ما را به ملاقات آقای نجفی برد. ایشان واسطه آشنایی ما با آقای نجفی بود نه ما. ما برای دیدن آقای نجفی به یک ساختمان خیریه در خیابان تخت طاووس رفتیم. نجفی برای دید و بازدید عید آنجا نشسته بود. میترا استاد به ما گفت برویم دیدار ایشان. خیلی‌ها بودند. همان جا بود که این خانم نشست جای آقای نجفی.

قاعدتا نجفی میترا استاد را می‌شناخت که شما را برای ملاقات به ساختمان خیریه برد.

بله می‌شناخت. چهره‌های شناخته شده‌ای در این نشست بود. معروف‌ترین آدمی که حضور داشت مسجد جامعی بود.

شما از میترا استاد نپرسیدید چطور با نجفی آشنا شده است؟

فکر می‌کنم با محمد علی نجفی هم در محافل سیاسی آشنا شده بود. ما استنباط دیگری نداشتیم. اینکه آیا قبلا آشنایی داشت یا نه را نمی‌توانم بگویم. آن زمانی که میترا استاد کاندیدای اسلام شهر بود، من کاندیدای شورای شهر تهران بودم. من عضو رسمی اعتماد ملی بودم. در لیستی که معروف شد به لیست دوم نیز حضور داشتم. سرلیست ما هم محسن هاشمی بود و چهره‌هایی مثل حکیمی پور هم در این لیست حضور داشتند.

ماجرای حضور استاد در فهرست انتخاباتی اصلاح طلبان برای شورای تهران چه بود؟

خودش چنین چیزی می‌خواست. من گفتم نمی‌توانی، پولت نمی‌رسد. اگر کسی بخواهد مستقل وارد شود پول آنچنانی می‌خواهد.

کسی اصرار داشت ایشان وارد لیست شود؟

میترا استاد به من می‌گفت نجفی گفته من از تو پشتیبانی می‌کنم که در اسلام شهر در لیست قرار بگیری. من خودم پیگیری کردم و سعی کردم ایشان را معرفی کنم و در نهایت میترا استاد در فهرست انتخاباتی شورای اسلام شهر قرار گرفت. ولی من حمایت‌هایم را ادامه ندادم چون خودم کاندیدای تهران بودم. از طرفی سر بحث‌های مالی هم با ایشان مشکل پیدا کردم. قرضی به میترا استاد داده بودم که ایشان گفت نمی‌تواند آن را پس بدهد.

وقتی میترا استاد وارد این فاز شد من گفتم راهی که می‌روی راه درستی نیست. شما برای این کار تربیت نشدید. آن زمان خودم پول لازم داشتم و ۲۰ میلیون تومان به او قرض داده بودم، ولی برنگرداند و گفت ندارم بدهم. من خودم در تهران هزینه داشتم. خیلی سر این موضوع کوتاه آمدم و در نهایت توفیقی هم حاصل نشد. بعد که ایشان به آقای نجفی گرایش پیدا کرد من پیگیر او نشدم. وقتی شایعه روابط او با نجفی مطرح شد من دیگر با او رابطه‌ای نداشتم.

پیش از انتشار شایعات از رابطه خانم میترا استاد با آقای نجفی از طریق خود ایشان خبر نداشتید؟

من از طریق فضای مجازی فهمیدم و به او گفتم این راه صحیحی نبوده است. شاید این راه آدم را کمی جلو بیاندازد، ولی آدم یک پشتوانه‌ای می‌خواهد تا وارد این عرصه شود.

چه عرصه‌ای؟

به خود شما اگر پیشنهاد غیر متعارفی شود و طرف مقابل متمول باشد چه می‌کنید؟ احتمالا می‌گویید من با این فضا آشنایی ندارم و اگر ورود کنم خودم خراب می‌شوم. به همین دلیل گفتم اگر بخواهی وارد این عرصه شوی غیر متعارف است زیرا فاصله سنی و فاصله فرهنگی و شخصیتی او با نجفی زیاد بود.

منظورتان از فاصله شخصیتی چیست؟

مثلا من خودم کاندیدای شورای تهران بوده‌ام، ولی چه سنخیتی با مشاور رییس جمهور می‌توانستیم داشته باشم؟ اگر من خانمی باشم و به نفر دوم کابینه که از من بزرگ‌تر است پیشنهاد بدهم، غیر متعارف نیست؟

قبل از انتخابات شورا آیا این سوال برای شما پیش نیامد که چطور میترا استاد با نجفی آشناست؟

ایشان در مجالس و محافل رفت و آمد داشت و افراد را می‌شناخت. من خودم سال ۸۸ که عضو ستاد کروبی بودم افرادی را شناختم. آقای نجفی را از ستاد کروبی می‌شناختم.

اینکه میترا استاد جلسه‌ای با نجفی برای شما هماهنگ کرده بود یعنی خیلی آشنا بود.

هماهنگی یک جلسه خیلی کار سختی نیست. حتی اگر من بخواهم با حوزه ریاست جمهوری جلسه‌ای بگذارم کار سختی نیست. من زنگ می‌زنم مسئول دفتر وقت می‌دهد و من میروم و مشکلم را می‌گویم. قرار با نجفی هم شاید شخصی نبوده و به واسطه یک آدم دیگر گذاشته شده بود.

اما ارتباط شما با میترا استاد برای شما بد نشد؛ شما موفق شدید به واسطه ایشان مطالباتتان را با آقای نجفی درمیان بگذارید.

برای من بد نشد؛ من هم دنبال همین بودم که نجفی حمایت کند و من وارد لیست شوم. اما ایشان عملا هیچ محلی به من نگذاشتند.

ولی خیلی نزدیک شدید.

اگر می‌خواستم نزدیک شوم بعد از ازدواج میترا استاد با نجفی به واسطه ایشان به نجفی نزدیک می‌شدم و می‌گفتم به من پستی در شهرداری بدهد. من از این آشنایی منتفع نشدم، ولی الان باید پاسخگوی تمام کسانی باشند که معلوم نیست سر و تهشان کجاست باشم.

آیا در همه این دیدار‌هایی که با میترا استاد داشتید با مسعود استاد هم دیدار داشتید؟

برادر ایشان را خیلی ندیدم. در ستاد اسلام شهر حضور داشت و چند باری تلفنی صحبت کردیم. تلفن من را مسعود استاد داشت و دنبال این بود که از من راهنمایی بگیرد. به من می‌گفت دانشجوی دکترای هوافضاست. اطلاعیه‌ای برای جذب اعضای هیات‌های علمی آمده بود که برای این منظور به من زنگ زد. در حد تلفن با هم ارتباط داشتیم. همه این‌ها هم قبل از این بود که این‌ها به سمت نجفی بروند.

آخرین مکالمه شما با میترا استاد به چه زمانی بر می‌گردد؟

قبل از انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری.

یعنی حتی در مورد قرضی که میترا استاد به شما داشت هم با مسعود استاد حرف نزده بودید؟

نه این یک موضوع بین من و میترا استاد بود و هیچ ربطی به کسی نداشت. البته مسعود استاد می‌دانست که من به میترا استاد از نظر مالی و معنوی کمک کردم و راهنمایی کردم که چطور سخنرانی کند و چه کند.

در این دوره‌ای که میترا استاد با شما آشنا شده بود متاهل بود؟

ایشان می‌گفت در دفتر یکی از مراجع تشهد گفتم و چیزهای خواصي درباره روابطش با شوهرش می‌گفت.

مگر همسرش مسلمان نبود؟

من نمی‌دانم. موضوع رابطه شرعی با شوهرش را خود میترا استاد به من گفته بود. ولی با همسرش با هم زندگی می‌کردند. اینکه با چه قصد و نیتی این حرف را زده باشد نمی‌دانم، ولی با همسرش با هم زندگی می‌کردند. همسر ایشان که پدر پسرش باشد در ستاد او در اسلام شهر فعال بود. همسرش اهل سیاست و انتخابات نبود، ولی به عنوان حامی تمام قد ایستاد و به میترا استاد کمک کرد.

در نشستی که با آقای نجفی داشتید، همسرش هم بود؟

نه نبود.

شما شک نکردید که اگر حرف‌هایی درباره زندگی زناشویی‌اش زده، پس چرا با هم زندگی می‌کنند؟

چرا، می‌گفت من پسری دارم و به خاطر پسرم با همسرم داریم زندگی می‌کنیم. این حرف ایشان بود. به خاطر پسرش می‌خواست این زندگی ادامه داشته باشد.

اینکه اینقدر از این اطلاعات خبر دارید، یعنی دوستی شما نزدیک بوده است. آخرین دیدارتان کی بود؟

اواخر انتخابات شورای شهر بود. اگر انتخابات در خرداد برگزار شده باشد، شاید تا اوایل خرداد با او در تماس بودم؛ بعد از آن هیچ تماسی با او نداشتم و با حالت قهر از هم جدا شدیم.

چرا قهر؟

به خاطر همین مساله قرض و این چیزها. اینکه ایشان بی حساب و کتاب کار کرد. من گفته بودم باید حساب و کتاب کنی. بعد دیدم ایشان حرف گوش نمی‌کند و من هم در انتخابات شورای شهر تهران مشغولیت داشتم. بعد هم شایعاتی شنیدم که ایشان به نجفی نزدیک شده است.

شایعات را کی شنیدید؟

همان موقعی بود که نجفی به عنوان شهردار انتخاب شد. خانم دانشور مقاله‌ای در این باره نوشت و شایعات شروع شده بود. نوشت که ازدواج دوم غلط است. بعدا اینگونه مطرح شد که به نجفی گفته‌اند شما نمی‌توانید شهردار شوید، ولی ایشان شهردار شد و بعد هم این مسائل پیش آمد.

آیا این شایعات قبل از قطعی شدن رابطه نجفی و میترا استاد هم بود؟

تحلیل‌ها اینطور بود. خانم دانشور مقاله‌ای نوشته بود و این شایعات را تقویت کرد. عملا این موقعی بود که عکس‌هایی در فضای مجازی منتشر شد.

با شناحتی که از میترا استاد داشتید، سناریو پرستو بودن او را چطور تحلیل می‌کنید؟

بعید است. اینطور نیست که به هرکسی چنین فضایی بدهد.

نحوه نزدیکی او به فعالان سیاسی و ارتباطات زیاد او با توجه به عدم سابقه سیاسی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا این عجیب نبود؟

این اتفاق ممکن است برای هر آدمی بیافتد. مرد و زن هم ندارد. یک موقعی یک جوانکی، حتی اگر پسر هم باشد می‌تواند در فضای سیاسی ورود کند و شیطنتی کند و پیشنهادی مطرح کند. ممکن است راننده تاکسی باشد و یکی از مقامات به او اعتماد کند و بگوید تو از این به بعد راننده شخصی من باش.

از نظر من که سال‌هاست کار سیاسی و خبری می‌کنم، این فرصت به راحتی به دست نمی‌آید؟

زمانی که من ایشان را می‌شناختم و مشاوره می‌دادم چنین بحثی وجود نداشت؛ اینکه بعدا فضا سازی شده باشد را نمی‌دانم؛ ولی بعید می‌دانم که حتی سیستم امنیتی ما هم دست به چنین کار‌هایی بزند. شاید یک عملیات شخصی بوده باشد. اینکه یک فرد امنیتی به طور شخصی دست به چنین عملیاتی زده باشد. اما در مجموع اینکه میترا استاد مورد سوءاستفاده قرار گرفته باشد و از او برای جاسوسی علیه نجفی استفاده کرده باشند را نمی‌دانم، ولی تا وقتی من می‌شناحتم چنین چیزی نبود.

گویا بازپرس پرونده شما را احضار کرده. چه سوالی از شما پرسیده شد؟

بله احضار شدم. سه یا چهار روز بعد از مرگ میترا استاد از من خواستند که برای سوال و جواب به دادگاه بروم. بازپرس همین سوال‌هایی که شما می‌پرسید را از من سوال کرد و همین جواب‌ها را دادم.

این موضوع حقیقت دارد که شب قبل از قتل میترا استاد با شما تماس داشته است؟

خیر چنین چیزی نیست. اصلا چنین تماسی با من برقرار نشده است. یک موقع آدم کاری می‌کند و پای همه مسائلش می‌ایستد. اگر بود کتمان نمی‌کردم. به هیچ عنوان در این مدتی که با ایشان خداحافظی کرده بودم حتی در حد یک ثانیه هم با ایشان مکالمه‌ای نداشتم. نه از طریق واتس اپ نه چیز دیگری. تلفن من که ثابت است. اگر چیزی بوده باشد سیستم امنیتی متوجه می‌شد. به بازپرس هم همین را گفتم که شاید کسی شیطنت کرده و اسمی از من برده باشد.

همه می‌دانستند که من رابطه‌ای با خانم استاد ندارم؛ اگر ارتباطی بوده، این سوال مطرح می‌شود که چرا نجفی به رابطه اش ادامه داد؟ اگر کسی به من بگوید نسبت به همسر من ظنین است و بگوید خانم شما بدون اطلاع شما سینما و تفریح می‌رود، من یک دقیقه هم صبر نمی‌کنم و شکایت می‌کنم و می‌گویم ایشان رفتار‌های مشکوک دارند.

هیچ چیزی به شما منتتقل نشده بود؟

مگر می‌شود میترا استاد به نجفی بگوید من با فلانی ارتباط دارم و رابطه ادامه پیدا کند؟ این‌ها مگر شوخی است؟ یک موقع می‌گویند پولش را خوردی یک حرف است، ولی این‌ها را نمی‌شود هضم کرد. آن هم برای آدمی در این حد. نجفی اگر کاندیدای ریاست جمهوری می‌شد محبوبیت جدی داشت و رقیب جدی برای هر کسی بود و الکی نبود که هر آدمی بتواند وارد زندگی‌اش شود. من آدم سیاسی هستم و مسائل اجتماعی را رصد می‌کنم. اینکه میترا استاد که بود و پرستو بود یا کفتر بود مهم نیست. چون آن مرحوم دیگر اصلا وجود ندارد.

این که می‌گویید ایشان را کاملا نمی‌شناختید اما می‌خواستید او را به شورای شهر تهران یا اسلامشهر بفرستید، همچنان حائز اهمیت است؟

اینکه ایشان از کجا آمده مهم نیست. از هر جایی هم که در آمده باشد، کسی که ماحصل چهل سال مدیریتش را در این نظام باخته باید حواسش را جمع می‌کرد. کسی که خربزه خورده باید پای لرزش بنشیند. آن روزی که نجفی جایش را به این خانم داد و باب آشنایی باز شد باید فکر اینجا را می‌کرد.

فرمودید در همان جلسه‌ای که با هماهنگی میترا استاد برای دیدن آقای نجفی رفتید. این اتفاق کی رقم خورده است؟

خیلی‌ها جزییات این جلسه را می‌دانند. ۲۰۰ نفر در ساختمان خیریه حضور داشتند. همان سال انتخابات بود؛ اواخر فروردین سال ۹۶.

خودتان کی آشنا شدید؟

آشنایی ما با هم به مراسم بازگشایی مدارس در مهرماه ۹۵ برمی‌گردد. میترا استاد در در مراسم بازگشایی مدارس در دبیرستان شریعتی منطقه دو حضور داشت، مسئولان آموزش و پرورش و یکی از مشاوران رئیس جمهور هم حضور داشت. البته نمی‌دانم میترا استاد تحت چه عنوانی در این جلسه حضور داشت. در این بازگشایی ایشان با مقامات آموزش و پرورش آشنا شد و رفت و آمدهایش به اداره شروع شد.

مساله اینجاست که چطور کسی که اصل و نسب سیاسی‌اش مشخص نیست موفق شده چنین روابطی برقرار کند؟

میترا استاد توانمندی‌های درونی خواصي داشت. اهل هنر و ساز و آواز بود. ایشان در موسیقی تبحر داشت. موسیقی بلد بود. پدرش موسیقی می‌دانست و خودش تنبور می‌زد. این می‌شود زمینه‌های اولیه. در بازیگری هم دستی بر آتش داشت.

احمد شریف دبیر حزب هدا معتقد بود محسن رهامی اصرار داشته میترا استاد وارد شورای شهر تهران شود. آیا ایشان به رهامی از پیش نزدیک بود؟ گفته می‌شود در مجالس مذهبی که به همت رهامی برگزار میشد حضور داشته است؟

در مجلس فاطمیه‌ای که رهامی برگزار می‌کرد، خیلی‌ها می‌آمدند. میترا استاد هم می‌آمد. من هم می‌رفتم. این هیات حضرت فاطمه است که ماه محرم، شب‌های احیا و مراسم مذهبی دیگر فعال است و دعوت عمومی وجود دارد.

میترا استاد را قبل از این‌ها در جلسات آقای رهامی دیده بودید؟

من آقای رهامی را هم از طریق خانم استاد شناختم. به عنوان چهره اصلاح طلب و وکیل مدافع و از طریق روزنامه و جراید رهامی را می‌شناختم؛ ولی از نزدیک با معرفی خانم استاد ایشان را شناختم.

بعد از اینکه خانم استاد شما را به رهامی معرفی کردند سعی کردید کاندیدای شورای شهر تهران شوید؟

من قبل از آن هم کاندیدای شورای شهر تهران بودم. رهامی هم‌زبان من است. ایشان ترک است. نیازی به این کار‌ها نبود. ما هر کدام از دوستان اصلاح طلب را بخواهیم ببینیم، کاری ندارد. سرچی می‌کنیم و محافلی پیدا می‌کنیم یا از طریق دفترشان وقت می‌گیریم و حرف می‌زنیم. اما در این موضوع خاص، آن سال میترا استاد معرف من به آقای رهامی بود.

سوال نکردید که چطور با رهامی آشنا شده است؟

من اهل فضولی نیستم. سرم هم خیلی شلوغ است. حالا تهش چه؟ آیا غیر از این است که اسم من با این گفت‌وگو مطرح می‌شود و حراست من را احضار خواهد کرد؟ همانطور که بازپرسی احضار شدم.

احضار شما به دادگاه به خاطر نقشتان در ماجرا بوده و ارتباطی با عکسی که رویداد۲۴ کار کرده، ندارد. گویا اسمتان هم در نامه شش صفحه‌ای نجفی به دخترش وجود دارد.

بله قاضی شهریاری من را خواست و سوالاتی کرد. من همین حرف‌ها را به او زدم. آقای نجفی کار بدی کرده و این بداخلاقی خاصی بود. آقای نجفی مرتکب اشتباهی شده و حالا می‌خواهد برای خودش شریک جرم درست کند و بگوید برای حفظ نظام این کار را کردم. این درست نیست.

آقای نجفی گفته بود برای حفظ نظام دست به قتل زدم؟

من چنین چیزی شنیدم. در جراید گفته‌اند برای حفظ آبروی نظام چنین کردم. به نظرم این درست نیست که اسم ده نفر را در یک نامه بیاورد؛ که چه بشود؟ مثلا می‌گویند اسدپور تو پشت اسلحه ایستاده بودی؟ سن و سال هم در این کار‌ها اثر دارد.

در مورد پرستو بودن استاد گفتید چنین چیزی ممکن نیست؟

من می‌گویم تا زمانی که با من ارتباط داشت چنین چیزی را تایید نمی‌کنم. خدا می‌گوید هرکسی که مشاوری برای خودش نداشته باشد، نابود می‌شود. این قطعی است. از من شاید سوال کرده باشد. من گفتم این کار را نکنید؛ این درست نیست. گفتم اگر وارد شورای تهران شوی وارد شدنت ساده است و فرمانداری تایید می‌کند، ولی انتخاب شدن مستلزم یک هزینه میلیاردی است. من این مشاوره را به او دادم و گفتم برو در شهر‌های دور و خودت را نشان بده و ان‌شاءالله دور بعد می‌آیی بالا.

گویا خیلی هم از مشاوره‌های شما استفاده نکردند. دست کم در مورد طلاق به او می‌توانستید مشاوره بهتری بدهید!

ورود به بعضی چیزها خطرناک است. یک کلید واژه‌هایی هست که ما مرد‌ها از آن سر در نمی‌آوریم. ما هم کلید واژه‌هایی داریم که زن‌ها از آن سر در نمی‌آورند. من اگر وارد می‌شدم، سوء تعبیر می‌شد.

بخش مهمی از حرف‌های زندگی‌اش را به شما زده، چطور الباقی نزده؟

من نشنیده گرفتم. این همه آدم در زمان مسئولیت به ما مراجعه کردند، مگر همه را شنیده می‌گرفتیم؟ همین خانم زمانی که به آموزش و پرورش مراجعه می‌کرد چیز‌هایی به من گفت که من نشنیده گرفتم.

خیلی هم اینگونه نبوده که نشنیده گرفته باشید. در نهایت شما برای کاندیداتوری میترا استاد در اسلام شهر تلاش کردید.

من ایشان را کاندید نکردم. آدم سیاسی جاه طلب است؛ اگر نباشد رشد نمی‌کند. هر آدمی جاه طلب است. من اگر کاری کردیم برای این بود که گفت به شما کمک می‌کنم. من هم گفتم ابزار‌هایی دارم که می‌توانم کمک کنم. برای مثال اگر میترا استاد از شهریار کاندیدا میشد من نمی‌توانستم کمک کنم.

شما با ارتباطاتی که استاد داشت قانع شدید به او کمک کنید؟

ایشان ادعا کرد و ادعایش اثبات شد. وقتی میترا استاد من را برد پیش نجفی من با خودم گفتم، چون که صد آید نود هم پیش ماست. ولی وقتی من با نجفی حرف زدم و او محل نگذاشت، دیگر اصرار نکردم، چون غرور داشتم.

خب پس چرا به رابطه‌تان با میترا استاد ادامه دادید؟

مگر این فعالیت‌ها چقدر طول کشید؟ این کار دو سه ماه طول کشید. اوایل اردیبهشت با ایشان قطع رابطه کرده بودم. به بازپرس هم گفتم استعلام کنید اگر با ایشان ارتباطی داشته باشم، شما بگویید. من نمی‌خواهم کسی را تبرئه کنم. من دو رکعت نماز می‌خوانم. آنقدر سیاسی نیستم که باری را بر دوش مرده بگذارم. نجفی هر کاری کرده باید پایش بیاستد. به عقیده من میترا استاد هم مواردی داشته، ولی چیزی از گناه ضارب کم نمی‌کند.

ارتباط ما با ایشان در این مجموعه رسمی و اداری بوده و در یک مقطعی به دلیل اختلاف سلیقه و بدعهدی در پولی که به او داده بودم تمام شد. دنبال این هم نیستم که از این نمد کلاهی برای خودم ببافم و بگویم من ۵۰۰ میلیون در راه ایشان هزینه کردم.

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت رویداد24، تاریخ انتشار: 21تیر1398 ، کدخبر: 180037: www.rouydad24.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین