اساساً کشورهای منطقهاز اندیشکدههای قدرتمند، محروم هستند و عمده مراکز پژوهشی، در روش از اندیشکدههای آمریکا تقلید میکنند و در محتوا از روی متن سخنرانی مقامات کشور خود رونویسی میکنند. اندیشکده مطالعات و تحقیقات راهبردی امارات نیز چندان از این قاعده مستثنا نیست.
این مرکز، موضوعات متنوع راهبردی را در قالبهای یادداشت، گزارش و مجله پوشش میدهد اما زمانی که به ایران میرسد، محتوای تحلیلهایشنگرانکننده، و عیناً در راستای سیاستهای آمریکا و اسرائیل است:
**ثروت افسانهای آیتالله خامنهای!
«این تحریمها بحران اقتصادی ایران را عمیقتر میکند، به ویژه از این نظر که محور آن، تحریم رهبر معظم و سرانی از سپاه پاسداران است که مهمترین قوای مسلط و موتور محرک اصلی اقتصاد ایران به شمار میروند... هدف این تحریمها، فشار حداکثری به نظام ایران است تا به درخواستهای جامعه بینالمللی برای کنارهگیری از داعیه ساخت سلاح هستهای و پیشبرد برنامه موشکهای بالستیک و پشتیبانی و حمایت مالی از تروریسم پاسخ دهد».
اینها خطوط اولیه از یادداشت تحلیلیبا عنوان «تحریمهای جدید آمریکا و پیامدهای آن بر اقتصاد ایران» منتشر شده و اگر به شما گفته نشود که این یادداشت در کجا منتشر شده، بعید است کسی بپذیرد که یک اندیشکده اماراتی چنین سخنپراکنیهاییرا علیه ایران کرده باشد.
سپس به برآورد سفارت آمریکا در بغداد - که بیشتر به فیلم طنز چند سال قبل محسن مخملباف شبیه است - اشاره شده که به نظر آنها آیتالله خامنهای دستکم 200 میلیارد دلار ثروت دارد که همه آنها برای سیاستهای شخص وی در منطقه خرج میشود «به جای اینکه در بودجه دولت و برای بهبود وضعیت معیشت هموطنان هزینه شود»!
تحریم سران سپاه نیز به نظر تحلیلگر اندیشکده اماراتی میتواند بسیار مؤثر باشد زیرا همین سال اخیر، 22 میلیارد دلار پروژه نفتی از طرف وزارت نفت به قرارگاه خاتمالانبیا واگذار شده و این یعنی از این به بعد، بیش از پیش باید شاهد «بیم شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاریهای مشترک اقتصادی» با ایران باشیم. در ادامه، از اینکه تحریمهای آمریکا موجب کاهش رشد اقتصادی ایران به منفی 2.4% (به استثنای نفت) شده است، تلویحاً ابراز امیدواری شده «طبق برآوردهای صندوق بینالمللی پول برای سال جاری، تورم در ایران به 40% افزایش یابد».
**مسئولیت تنش در خلیج (فارس) با کیست؟
پس از چهاردهمین نشست گروه بیست در ژاپن، این اندیشکده در گزارشی مدعی شد مهمترین موضوع در این نشست، ناامنی در خلیج فارس (که البته در تحلیلهای این اندیشکده، از اسمی جعلی استفاده میشود) و دریای عمان پس از دو بار حمله به نفتکشها بوده است. سپس پیشنهاد میکند «متمرکزشدن این نشست بر اهمیت ناامنیِ حمل و نقل دریایی و پیامدهای عقبنشینی ایران از توافق هستهای، میتواند این کشور را در برابر مسئولیتش در قبال بحران قرار دهد و توپ را در زمین آن بیاندازد. انون تهران است که میتواند از تنشها بکاهد یا آن را افزایش دهد».
سپس به اقدام اروپاییان برای راهاندازی اینستکس «برای حفظ منافع ایران» اشاره شده و اینکه نه تنها نباید این اختلافنظرها «امنیت و ثبات منطقهای» را در خطر قرار دهد، بلکه توپ برجام نیز اکنون در زمین ایران است زیرا اروپاییان «کاملاً به تعهدات خود پایبند بودهاند و بیهیچ نقصی طبق آن عمل کردهاند» بنابر این «اگر ایران میخواهد بحران را حل کند، باید دوباره پای میز مذاکره بنشیند و در مورد پرونده هستهای و سایر پروندههای انباشتهشده در منطقه مذاکره کند».
**غنیسازی بالای 3.67% کار خیلی خطرناکی است!
پس از اینکه ایران در پاسخ به خلفوعدههای مکرر آمریکا و اروپا، در دومین مرحله از عقبنشینی محدود نسبت به تعهداتش در برجام میزان غنیسازی اورانیوم را از 3.67% بالاتر برد، اندیشکده اماراتی بلافاصله واکش نشان داد و در گزارشی با عنوان «تهدیدهای منطقهای و پیامدهای بینالمللیِ» این اتفاق، آن را نشانهای بسیار خطرناک دانست.
به نظر تحلیلگر، دو دلیل وجود دارد که نشان میدهد چرا ایران نباید این کار را میکرد:
**اروپا باید رفتارش را با ایران عوض کند:
در یکی از یادداشتهای تحلیلی اندیشکده مطالعات و پژوهشهای راهبردی امارات، به عقبنشینی گام به گام ایران از تعهدات هستهای به «قلدری» در برابر جامعه بینالمللی تعبیر شده که هدف از آن، عدم تمکین اروپاییان از تحریمهای آمریکا است. در واقع ایران از اروپاییان میخواهد رفتار خود را نسبت به تحریمهای آمریکا تغییر دهند. اما پیشنهاد تحلیلگر اندیشکده اماراتی جالب توجه است: اروپا باید رفتارش را با ایران عوض کند!
«خطیربودن شرایط، نشاندهنده لزوم تغییر کلی در رویکرد جامعه بینالمللی و به ویژه اروپاییان است، زیرا تداوم سیاستِ نرم و اصرار بر ادامه همکاری با ایران هیچ سودی به همراه نخواهد داشت و حقیقت آن است که تصمیمگیران در تهران، در اقدامات خود ب هیچ وجه ملاحظه منافع دیگران را در نظر نمیگیرند... ایران همچنان به تنشزایی ادامه میدهد و گویی به دنبال جنگ است و حتی برای جنگیدن عجله دارد به جای اینکه به دنبال ثبات و صلح باشد».
در ادامه با یک مغالطه آشنا، آمده است هر انسان عاقلی حتی اگر سیاستمدار هم نباشد، میفهمد که سیاست ایران اشتباه است کمااینکه موجب بحران اقتصادی در ایران، افزایش تورم و فشار بر مردم شده است: «همه اینها نشان میدهد که این نظام، عقل خود را کنار گذاشته و بعید است ابعاد آنچه انجام میدهد را بداند و نه پیامدهای تصمیماتی که برخلاف منافع ملتش و به طبع برخلاف منافع ملتهای منطقه میگیرد و تنها سودش برای ایران، انزوا و ضعف است».
در انتهای گزارش به جامعه جهانی توصیه شده، «هر چه زودتر یک تصمیم قاطع برای بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران اتخاذ شود، و اگر فکر میکنید ایران استحقاق چنین تحریمهایی را ندارد، دست کم با مجازات مختلف عرصه را بر آن تنگتر کنید» چرا که در غیر این صورت، باید منتظر وقوع یک اتفاق اتمی در منطقه باشیم!
**ایران را طبق برجام تحریم کنید، در کناریک اقدام نظامی مؤثر:
در یادداشت دیگری با عنوان «گزینههای پیشِ روی جامعه بینالمللی در مواجهه با تنشزایی ایران» تصمیمات ایران در هفتههای اخیر را بیسابقه دانسته و نتیجه گرفته که اقدامات طرفهای مقابل نیز باید بیسابقه باشد، البته بیسابقه از نظر در ضدیت با ایران: