شعار سال: این روزها در میان خبرهای سیاسی خارجی، شاید برای بسیاری از خوانندگان یا حتی علاقهمندان به رخدادهای سیاسی، برخی خبرها یا مهم نباشد، یا دیده نشوند. اساسا طول موج خبرهای هیجانی و خصوصا خبرهایی که در خاورمیانه میگذرد، آنقدر پرگستره است که خودبهخود برخی از رخدادهای کشورهای دیگر را در پس پرده قرار میدهد و کمتر تیتر یک خبرگزاریهای مهم را به خود اختصاص میدهد. یکی از این خبرها مسائلی است که در آمریکای لاتین و خصوصا نیکاراگونه میگذرد.
آنهایی که دستی در تاریخ سیاسی معاصر دارند و روند فعلوانفعالهای سیاسی دنیا را پیگیری میکنند، به خوبی به یاد دارند که نیکاراگوئه در عرصهای از تاریخ معاصر به بخش جداناشدنی خبرهای سیاسی روز جهان تبدیل شده بود. در گرماگرم انقلاب اسلامی ایران، ساندینیستها به رهبری دانیل اورتگای جوان توانستند دولت سوموزا را سرنگون کنند و یک دولت سوسیالیست را در نقطه کانونی آمریکای لاتین و در چند قدمی ایالات متحده که رقیب سنتی کمونیستها بود، بنیان گذارند. اورتگای جوان در ۳۵ سالگی به رهبری کشور کوچک نیکاراگوئه رسید و ۵ سال بعد از گذشت انقلاب رسما رئیس جمهور این کشور شد.
آن زمان که تب انقلابیگری به شدت زیاد بود و بازار نبرد بلوک شرق و غرب هم بسیار داغ، عکسهای اورتگای جوان در کنار فیدل کاستروی انقلابی کارکشته و رهبر کوبا، میتوانست برای مردم نیکاراگوئه و حتی طرفداران این دو چهره در کشورهای دیگر الهامبخش مبارزه با استبداد باشد.
اورتگای ساندینست که تا سال ۱۹۹۰ اریکه قدرت را در دست داشت، گرچه با چالشهای بزرگی روبهرو شده بود و کشور جنگهای داخلی مثل نبرد با کنتراها را تجربه کرد، اما با وجود ۱۰ سال زمامداریاش نتوانست نظر و آرای اکثریت مردم را به خود جلب کند، در نتیجه قدرت را به خانم چامورا باخت.
او در آن زمان گرچه در ابتدا فکر نمیکرد که انقلاب ساندینیستها به پایان خط رسیده باشد، با این حال گویا نیروی جوانی و حس و حال انقلابی به او این حس از خودگذشتگی را داده بود که قدرت را رها کند، به آرای مردم احترام بگذارد و حکومت را به ویولتا چامورا بسپارد. این اقدام او در آن عصر یکی از نادرترین اتفاقهای تاریخ سیاسی جهان معاصر قلمداد شده بود و بسیاری از روزنامهها و رسانههای آن زمان به ستایش اورتگای ساندینیست پرداختند و اگر اورتگای امروز متولد نمیشد، او همچنان محل ستایش میبود و چه بسا الگوی احترام به رای مردم و بیتوجهی به قدرت.
در حقیقت اورتگای ساندینیست آنجا خود را حفظ کرد. اما اتفاقا به نظر میرسد اورتگای ساندینیست از این باخت درسهای بسیاری آموخت تا اگر بار دیگر به اریکه قدرت برگردد، به راحتی آن را از دست ندهد. امری که اکنون تاریخ شاهد آن است.
اورتگای ساندینیست که به مدت ۱۶ سال نظارهگر دستبه دست شدن صندلی ریاستجمهوری از سوی مخالفانش بود، بعد از شکست سال ۱۹۹۰ دو بار دیگر هم در انتخابات شرکت کرد، اما این انقلابی جوان باز هم با دست رد مردم روبهرو شد تا آنکه در سال ۲۰۰۶ با خوششانسی و با ۳۹ درصد آرا بار دیگر به ریاست جمهوری کشورش رسید.
حالا اورتگای رئیس جمهور با آن اورتگای ساندینیست فاصله گرفت. او این بار به شدت ساختارهای حکومت را در دست گرفت، همه نهادها را زیر سلطه خود گرفت تا با گذشت هر سال بر عمر ریاست او با اورتگای ساندینیست فاصله بگیرد. قوانین را تغییر داد، فرصتها را از مخالفان گرفت و حتی سال گذشته به شدت در مقابل معترضان ایستاد و برای آن انقلابی جوان دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی گویا نظر مخالفان و معترضان برای او اهمیتی ندارد.
اورتگای رئیس جمهور نمیتواند به راحتی احزاب و گروههای مخالف را در ساختار سیاسیاش میدان دهد تا جایی همین روز گذشته دهها تن از معترضان سال گذشته، آن هم با فشار جامعه جهانی از زندان آزاد شدند. شاید بخش تاسفبار تقابل با مخالفانش این باشد که معترضان خود را با انواع انگها و ننگها دستگیر و زندانی کرد.
اگر چند دهه پیش نام اورتگا در رسانهها با پیشوند انقلابیگری و مبارزه با استبداد خودنمایی میکرد، اما اورتگای رئیس جمهور را امروز با برخورد با مخالفان و معترضان میشناسند. اورتگای رئیس جمهور که همزمان با آغاز سال ۲۰۲۰ هفت دهه از عمرش را پشت سر گذاشت و به ۷۵ سالگی رسید، نمیخواهد به راحتی صندلی ریاست را به نسل جوانتر یا مخالفانش بسپارد. حال بین اورتگای ساندینیست با اورتگای رئیسجمهور ۴ دهه فاصله است، شاید به همین دلیل قوه دید او کاهش یافته است و نمیتواند ویژگیهای اورتگای ساندینیست را درک کند و شیرینی قدرت را از دهان اورتگای رئیس جمهور دور سازد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی، تاریخ انتشار: 11 دی 1398، کدخبر: 69241 ، www.hamdelidaily.ir