شعارسال: تحقیق برای انتخاب دین نهتنها باعث ارتداد نمیشود بلکه مورد تشویق دین مبین اسلام قرارگرفته و اساسا دین بدون تحقیق و استدلال؛ از نگاه آموزه های دینی فاقد جایگاه ارزشی است.
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب “آیات شیطانی” که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءاللّه. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته/ روحالله الموسوی الخمینی – ۲۵ بهمن ماه ۱۳۶۷»
متن فوق، فتوای تاریخی امام روح الله، علیه سلمان رشدی ملعون و بعد از جسارت به پیامبر مهربانی ها و ساحت مقدس قرآن کریم است.
هر ساله با رسیدن 25 بهمن ماه، حلقوم و حنجره هایی که در قبال کشتار بی رحمانه مظلومین عالم دچار خفگی شده اند؛ ناگهان صدا بر می آورند: «آزادی کجاست؟»، «آزادی بیان چه شد؟»، «مظلومیت تا کجا؟»، «چرا ارتداد؟».از جمله احکام اسلام عزیز که مصالح فراوانی بر آن مترتب بوده و مانع مفاسد زیادی هست، «ارتداد» می باشد.
این حکم، از طرف معاندین و مخالفین مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام مورد هجمه قرار می گیرد تا در نهایت چهره ای خشن از دین مبین اسلام نشان دهند و این حکم را مخالف «آزادی» قلمداد کنند..
گاهی این حکم را مخالف آزادی تبیین می کنند و گاهی می نویسند: «چرا در انتخاب دین آزاد نباشیم؟». چرا نباید برای انتخاب دین و گزینش مسیر دیگر، مختار نباشیم؟ چرا باید با نقد آموزه های اسلام برچسب ارتداد به ما زده شود و به دار آویخته شویم؟ چرا مجبوریم یک دین را پذیرفته و فکر تغییر مسیر را به ذهن خود راه ندهیم؟
در این نوشته بر آن هستیم تا با بیان نکاتی از این حکم دفاع کرده و پاسخی هر چند اجمالی به مخالفین و معاندین بدهیم.
نکته اول: تحقیق برای انتخاب دین نهتنها باعث ارتداد نمیشود بلکه مورد تشویق دین مبین اسلام قرارگرفته و اساسا دین بدون تحقیق و استدلال؛ از نگاه آموزه های دینی فاقد جایگاه ارزشی است. قرآن کریم می فرماید: «پس بندگان مرا بشارت ده! همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند». (1)
نکته دوم: رکن و اصل دین، اعتقادات است که یک امر قلبی است و اجبار و اکراه بردار نبوده و فرد در انتخاب آن کاملاً مختار است و مفهوم آیه ی شریفه ی «لا إِكْراهَ فِي الدِّين»؛ همین است که دین با «اکراه» و «اجبار» سنخیتی ندارد. (2)
نکته سوم:حکم «ارتداد» هیچ ارتباطی با حوزه اعتقاد فردی ندارد، بلکه حقیقتی اجتماعی است؛ به همین خاطر اولین شرط ارتداد، اظهار کردن ارتداد در جامعه و محافل عمومی است. معنای دقیقتر آن، موضعگیری در مقابل اسلام و آن هم در جامعه است؛ بنابراین «حکم ارتداد»، مربوط به جامعه میشود و یک جرم اجتماعی و سیاسی در جامعه اسلامی به حساب می آید. بر همین اساس اگر کسی از دین اسلام برگردد ولی اظهار نکند، بهصرف تغییر عقیده، محکومبه اعدام نمیشود.
نکته چهارم: این حکم اسلام در حقیقت برای جلوگیری از توطئهای است که نمونهی آن در زمان صدر اسلام اتفاق افتاد و عدهای از اهل کتاب برای مردّد ساختن مسلمانان نسبت به حقانیت اسلام تصمیم گرفتند ابتدای روزبه پیامبر صلیالله علیه و آله ایمان بیاورند و در پایان روز از دین اسلام بازگردند تا مردم را نسبت به حقانیت اسلام به تردید بیندازند. (3)
بسیار روشن است؛ هر مکتبی برای آموزه های خود ارزش قائل بوده و در برابر هجمه ها و توهین ها شدیدترین عکس العمل ها را در نظر می گیرد و اجازه ی بر هم زدن امنیت روانی جامعه را به هیچ کس نمی دهد.
حال! با توجه به وقاحت و جسارت اقدام پلید سلمان رشدی، در راستای بر هم زدن امنیت روانی جامعه ی مسلمین و زیر سوال بردن شخصیت پیامبر عظیم الشان اسلام و شانیت قرآن کریم؛ آن هم با تحلیل ها و مستندات بی پایه و اساس و دور از واقعیت و حقیقت، نباید برخوردی شایسته و بازدارنده از طرف دغدغه مندان مکتب و مذهب جامعه نشان داده شود؟
قطعا پاسخ مثبت است و اقدام شجاعانه ی حضرت امام (ره) در صدور حکم فتوای تاریخی مبنی بر «ارتداد» سلمان رشدی کاملا عقلانی و عقلائی بوده و با شعار «آزادی» نمی توان «لجن پراکنی» فرد و گروهی نگون بخت را توجیه کرد.
نتیجه اینکه: حکم ارتداد برای جلوگیری از به مخاطره افتادن امنیت فکری و روانی مسلمانان و خنثیسازی توطئه ی توطئه گران هست و «تحقیق و پژوهش» در حوزه دین و «آزادی های مشروع»؛ منافاتی با این مسئله ندارند.
پینوشتها:
زمر/17 و 18
بقره/256
آلعمران/72