شعار سال: آموزههای امام علی (ع) و رفتارشناسی آن حضرت نشان میدهد که هر جا که اخلاق با یک امر مهم دیگر، تزاحم پیدا کرد، علی (ع) طرف اخلاق را میگیرد؛ یعنی اگر سیاست ورزی با اخلاق تزاحم پیدا کرد، حضرت میفرماید که من به سیاست غیراخلاقی تن نمیدهم، اگر قرار باشد که غیر اخلاقی باشد، اصلا وارد سیاست نمیشوم. سخن علی (ع) این است که اگر پیش برد مقاصد با اخلاق تزاحم پیدا کرد، مقاصد را دنبال نخواهم کرد و اخلاق را نگه میدارم؛ علی (ع) به صراحت میگوید که اگر حفظ حکومت با اخلاق تزاحم پیدا کرد، حکومت برود و اخلاق بماند.»
مصطفی دلشاد تهرانی، پژوهشگر برجسته نهج البلاغه نگاه حضرت علی (ع) در موضوع ایستادن بر اصول اخلاقی و همچنین خط قرمزهای زندگی از نگاه ایشان را با طرح چند پرسش مورد بررسی قرار داد و اظهار کرد: اگر قرار باشد، انسان در زندگی خود بر اصولی بایستد و استقامت نشان دهد و از آن عقب نشینی نکند، آن اصول باید مربوط به چه موضوعی باشد؟! و اگر قرار باشد ما در زندگی خود خطی بکشیم و بگوییم که این خط قرمز زندگی ماست و از این خط قرمز عبور نمیکنیم، آن خط قرمز را چه تعریف میکنیم؟ و همچنین اگر قرار باشد در زندگی اموری ولو بسیار مهم با اخلاق، اخلاقیات، ارزشهای اخلاقی، اصول اخلاقی تزاحم پیدا کند، ما باید طرف کدام یک را بگیریم؟ اگر وضع سیاسی، مناسبات اقتصادی، قدرت حکومتی، توانایی مدیریت، پیش بردن خواستهها با اخلاق، تزاحم پیدا کرد، کدام مقدم است؟
در هر چیزی امکان عقب نشینی هست، به جز اخلاق
پژوهشگر برجسته سیره علوی توضیح داد: اگر مجموع آموزههای علی (ع) در نهج البلاغه و خانواده آموزههای بیرون از نهج البلاغه و رفتارشناسی امام را بررسی کنیم، به نظر بسیار روشن است که امام علی (ع) قائل است که اگر قرار باشد، انسان در زندگی خود بر یک چیز بایستد و از آن عقب نشینی نکند، آن اخلاق است. در حقیقت در هر چیز دیگری امکان عقب نشینی هست، به جز اخلاق؛ و هر جا که اخلاق با یک امر مهم دیگر، تزاحم پیدا کرد، آموزههای علی (ع) و رفتارشناسی آن حضرت نشان میدهد که علی (ع) طرف اخلاق را میگیرد؛ یعنی اگر سیاست ورزی با اخلاق تزاحم پیدا کرد، حضرت میفرماید که من به سیاست غیراخلاقی تن نمیدهم، اگر قرار باشد که غیر اخلاقی باشد، اصلا وارد سیاست نمیشوم. سخن علی (ع) این است که اگر پیش برد مقاصد با اخلاق تزاحم پیدا کرد، مقاصد را دنبال نخواهم کرد و اخلاق را نگه میدارم؛ علی (ع) به صراحت میگوید که اگر حفظ حکومت با اخلاق تزاحم پیدا کرد، حکومت برود و اخلاق بماند.
او افزود: در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه مطابق نسخه دکتر صبحی صالح که مشهور به خطبه قاصعه است، حضرت فرمودند: «فَإِنْ کَانَ لاَ بُدَّ مِنَ اَلْعَصَبِیَّهِ فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکَارِمِ اَلْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ اَلْأَفْعَالِ وَ مَحَاسِنِ اَلْأُمُورِ؛ اگر قرار است انسان بر اموری بایستد و استوار و پایداری نشان دهد و عقب نشینی نکند باید این استواری و پایداری و تعصب او برای بزرگواریهای اخلاقی، ویژگیهای بزرگوارانه اخلاقی و افعال و کردار و رفتار ستوده و امور پسندیده باشد.»
امیرمومنان اخلاق را مجموعهای از بینش ها، ارزش ها، گرایش ها، اصول، روش ها، گویشها و کنشها میداند
دلشاد تهرانی با بیان اینکه علی (ع) اخلاق را بسیار گسترده میبیند، گفت: امام علی وقتی میخواهد اخلاق را توضیح دهد، اخلاق را گسترده میبیند، اخلاق، ویژگی و رفتار هست، ولی فقط ویژگی و رفتار نیست، اخلاق همه چیز زندگی انسان است یعنی نگاه، فهم، ارزشهای زندگی، گرایش ها، اصول حاکم بر زندگی، روشها مورد اتخاذ، ادبیات و گفتار و همچنین عمل و کردار انسان باید اخلاقی باشد، در حقیقت امیرمومنان اخلاق را مجموعهای از بینش ها، ارزش ها، گرایش ها، اصول، روش ها، گویشها و کنشها میداند به همین دلیل واژگانی که برای بیان اخلاق به کار میبرد، واژگان پر دامنه و گسترده است لذا حضرت میفرمایند: «بر اخلاق ایستادگی کنید»، سپس در توضیحی میفرمایند: «اَلَّتِی تَفَاضَلَتْ فِیهَا اَلْمُجَدَاءُ وَ اَلنُّجَدَاءُ مِنْ بُیُوتَاتِ اَلْعَرَبِ وَ یَعَاسِیبِ اَلقَبَائِلِ؛ اخلاقیاتی که برتری جستند در آن بزرگواران و دلیران از خاندانهای عرب و از سرکردگان و پیشوایان عرب»؛ چون مخاطب امیرمومنان کسانی هستند که این امور برایشان معیار است، حضرت به آن سمت سوقشان میدهند، سپس تبیین دیگری میکنند و ویژگیهای این بزرگان و انسانهای شریف را عنوان میکنند.
اگر در مفهوم عقل تمیز یا تشخیص وجود دارد، آن تشخیص اخلاقی است
او به چهار ویژگی انسانهای شریف و مطلوب از نگاه علی (ع) اشاره و تصریح کرد: بزرگان و انسانهای شریف به این چهار ویژگی اخلاقی متخلق هستند، بِالْأَخْلاَقِ اَلرَّغِیبَهِ وَ اَلْأَحْلاَمِ اَلْعَظِیمَهِ وَ اَلْأَخْطَارِ اَلْجَلِیلَهِ وَ اَلْآثَارِ اَلْمَحْمُودَهِ؛ اولین ویژگی اخلاق مطلوب، اخلاق مطلوب را در انسانهای بزرگ نگاه کنید و دنبال این مسایل بروید و بر این مسایل بایستید، دومین ویژگی اَلْأَحْلاَمِ اَلْعَظِیمَهِ، احلام از ریشه حلم است، اصل حلم به معنای کنترل است، کنترل احساسات، عواطف و خویش، این امر استعمالهایی پیدا کرده و یکی از استعمالها به معنای خرد و عقل آمده، چون عقل کنترل کننده است و اساسا عقلی که ما در قرآن کریم و در اصطلاحات معصومین میبینیم، عقل اخلاقی است و عقل غیراخلاقی نداریم، عقل به محض اینکه غیر اخلاقی میشود، اسیر و از آن قدرت عقلانی میافتد؛ عقل چیزی است که انسان را کنترل میکند و اگر هم در مفهوم عقل تمیز یا تشخیص وجود دارد، آن تشخیص اخلاقی است که با کنترل و خود نگهداری همراه است لذا هر جا عقل باشد، آنجا مهار، کنترل و خودنگهداری هست، پس ممکن است که این احلام عظیم به معنای خردورزیهای بزرگوارانه و بالا و والا باشد، ممکن هم هست که به معنای بردباری باشد، چون بردباری از جنس کنترل است.
اگر تعصب بر اخلاق باشد، ستوده و نیکوست
پژوهشگر برجسته نهج البلاغه ادامه داد: سومین ویژگی وَ اَلْأَخْطَارِ اَلْجَلِیلَهِ اقدامات و رفتارهای بزرگ و با ارزش و نشانهها و آثار و جلوههای ستوده. آنها را نگاه کنیم و ببینیم که در زندگی چه ثمرات ستودهای داشتند؛ کمک، خدمت، رسیدگی و دستگیری، از جمله آثار ستوده است. حضرت میگویند: انسان باید بر این رفتارها و اقدامات ستوده در زندگی استواری داشته باشد و تعصب بورزد و بداند اگر تعصب بر اخلاق باشد، ستوده و نیکوست.
به هم آزار نرسانیم، حریم یکدیگر ار نشکنیم و تعدی نکنیم
دلشاد تهرانی به ۱۰ مورد از موارد اخلاقی که امام علی (ع) تأکید میکنند انسانها در زندگی باید بر آنها ایستادگی کند، اشاره و اظهار کرد: به نظرم اگر این ۱۰ مورد وارد سیاست، حکومت و مناسبات انسانی شود، تقریبا عمده مشکلات حل میشود؛ اول، مِنَ اَلْحِفْظِ لِلْجِوَارِ؛ پاسداشت همسایه و پاسداشت کسانی که در پناه انسان زندگی میکنند؛ در عرب مسالهای وجود داشت به نام جوار یعنی کسی میآمد در پناه و نزدیکی کسی قرار میگرفت؛ آن زمان جوار حرمت داشت، اگر امروز بخواهیم معنای جوار را با توجه به قرائن خارجی و روایاتی که داریم، درست بفهمیم، جوار یعنی مجموعه انسانهایی که در کنار هم در یک محدودهای زندگی میکنند لذا به نظرم میآید که بتوانیم جوار را به معنای امروزی، «شهروند» تلقی کنیم و از پاسداشت حقوق شهروندی سخن بگوییم و در واقع حقوق شهروندی را پاس بداریم و بر طبق آن، به هم آزار نرسانیم، حریم یکدیگر ار نشکنیم و تعدی نکنیم، حتی با سر و صدا، زبان، نگاه و رفتار، یکدیگر را آزار ندهیم، لذا تمام مجموعه انسانی که در یک شهر زندگی میکنند، باید حفظ جوار کنند؛ به عنوان مثال حفظ جوار در تهران به چه معناست؟ یک معنای نزدیک آن، این است که این همسایه، همسایه دیگر را آزار ندهد، شب دیر وقت سر و صدا نکند، درب را محکم نکوبد و بسیاری از مسایل دیگر؛ اما نکته وسیع تری هم وجود دارد و آن اینکه این مجموعه انسانی دارند در تهران تنفس میکنند، وقتی من هوای تهران را آلوده میکنم، این خلاف حفظ جوار است، وقتی من آب تهران را آلوده میکنم، این خلاف حفظ جوار است، وقتی من در خیابان به جز موارد ضرورت بوق میزنم، این خلاف حفظ جوار است.
دوم، «وَ اَلْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ؛ وفاداری به عهدها و پیمان ها» عهدها و پیمانها را رعایت کنیم، قول، قرار داد و پیمان در همه محدودهها را رعایت کنیم.
سوم، «وَ اَلطَّاعَهِ لِلْبِرِّ؛ پذیرفتاری نیکی گسترده باشیم» یعنی به هم در رفتار، مناسبات و زندگی خود نیکی وسیع کنیم، همه با هم نیک رفتار باشیم، آن هم نیکیهای بزرگ، وسیع و کثیر.
چهارم، «وَ اَلْمَعْصِیَهِ لِلْکِبْرِ؛ عصیان نسبت به گردن فرازی و تکبر و خود بزرگ بینی» توجه داشته باشیم که مادر مصیبتها تکبر است، مادر فسادها خود بزرگ بینی است لذا نسبت به این عصیان تن ندهیم و با آن مخالفت و مقابله کنیم، انسان باید در زندگی با یکسری موارد مانند کبر، مقابله و مخالفت کند؛ کبری که اول از وجود خودش برمی خیزد.
پنجم «وَ اَلْأَخْذِ بِالْفَضْلِ؛ گرفتن فضیلت ها» یعنی هر چه فضیلت، بزرگواری، والایی و بالایی است، آنها را بگیرید و به آنها عمل کنید.
ششم «وَ اَلْکَفِّ عَنِ اَلْبَغْیِ؛ تجاوزگری و زیاده خواهی را پس بزنید» چرا که بسیاری از مصیبتهای انسانها از زیاده خواهیها شروع میشود بنابراین دست رد به سینه آن زیاده خواهیهایی بزنیم که ما را به رفتارهای نادرست و مناسبات آلوده میکشاند و تجاوزگری را به تمام معنا در هر امری ترک کنیم.
هفتم «وَ اَلْإِعْظَامِ لِلْقَتْلِ؛ بزرگ شمردن قتل» در یک جامعه سالم، بزرگترین مصیبتی که ممکن است اتفاق بیفتد، کشته شدن یک انسان بی گناه است، حال بهتر است انسانی که قتلی مرتکب شده و میتوان او را قصاص کرد، بخشید چرا که منطق دین آمده، زنده کند، دین اصلا نمیخواهد کسی کشته شود حتی پیامبر (ص) و علی (ع) در جنگها تلاش میکردند که انسانهای کمتری کشته شوند این در حالی است که تصور ما این است که هر چه بیشتر کشته شود، بهتر است، اما آنها میخواستند زنده کنند حتی دشمنان را زنده کنند، اما متاسفانه بعضی از مسلمانان دچار یک معضل فکری هستند، آن معضل فکری این است که نمیتوانند، درک کنند که چرا پیامبر (ص) دشمنان بزرگ خود را بخشید و اینطور مطرح میکنند که اگر پیامبر فلان دشمن را کشته بود، برخی از مصیبت پیش نمیآمد! و نمیدانند که پیامبر برای زنده کردن آمده، نه برای کشتن. در کلام ۲۰۶ نهج البلاغه، حضرت علی (ع) نگاه خود به اخلاق را نشان داده است؛ هنگام جنگ صفین بود که علی (ع) مشاهده کردند “حجربن عدی” و “عمرو بن حمق” دو تا از شخصیتهای برجسته و از یاران آن حضرت، در حال دشنام دادن به شامیان هستند، حضرت آنها را خواستند و فرمودند: بیزارم از اینکه شما دشنام گو باشید، آنها سوال کردند، مگر شامیان بر باطل نیستند؟ حضرت فرمودند: من آنها را بر باطل میدانم، پرسیدند: مگر با ما در حال جنگ نیستند؟! حضرت فرمودند: ما آنها را در حال جنگ با خودمان و متجاوز میدانیم، ولی دشنام دادن منطق ندارد و قابل دفاع نیست. یاران گفتند، چه بگوییم؟ فرمودند: «بگویید اللّهمَّ احْقِنْ دِماءَنا ودِماءَهم؛ خدایا خون ما و خون آنها (دشمنان ما) را حفظ کن؛ البته اگر حمله کنند در حد اعلا دفاع میکنیم، اما نمیخواهیم خون آنها ریخته شود» “این یعنی اخلاق”
هشتم، «وَ اَلْإِنْصَافِ لِلْخَلْقِ؛ انصاف نسبت به خلق» انصاف از ماده نَصِفَ است، ما با همه انسانها در رفتار، سلوک و مراودات نصف به نصف عمل کنیم یعنی هر چه برای خودمان میپسندیم برای دیگران هم بپسندیم و هر چه بر خودمان نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم و این کلید طلایی “اخلاق” است.
نهم، «وَ اَلْکَظْمِ لِلْغَیْظِ؛ فرو خوردن خشم» ریشه بسیاری از مصیبتها در خشم است، انسان وقتی خشمگین میشود، خودش نیست و در حقیقت موجود دیگری بر او مسلط است لذا انسان خود کنترلی، خودنگهداری و پرواداری را از دست میدهد. امیرمومنان میفرمایند: «هیچ چیزی را شیرینتر از این نیافتم؛ “فرو خوردن خشم”»
دهم، «وَ اِجْتِنَابِ اَلْفَسَادِ فِی اَلْأَرْضِ؛ دوری و اجتناب کردن و پرهیز داشتن از تباهی در زمین» تباهی در زمین معنای وسیعی دارد، فساد مقابل صلاح است، صلاح هر چیزی را به سامان کردن است و فساد هر چیزی را از به سامانی خارج میکند.
دلشاد تهرانی با طرح پرسشی مبنی بر اینکه چطور فساد میکنیم؟ گفت: انواع فساد از جمله فساد اقتصادی را شاهدیم، از احتکار، گران فروشی و زورگویی گرفته تا بدقولیها و کاستی ها؛ همه اینها فساد در زمین است، من وقتی در حوزه مدیریت و سیاست بد مدیریت میکنم و توان ندارم، اما در آنجا مینشینم، فساد در زمین است یا وقتی خودکامگی و زورگویی میکنم فساد در زمین است.
انسان اخلاق را از خودش آغاز کند
او با تأکید بر اینکه ضروری و لازم است که قدری بر ۱۰ مورد اخلاقی که امام علی (ع) بر آن سفارش داشتند، تأمل و آنها را رعایت کنیم و برای تحقق آن از خودمان آغاز کنیم، گفت: امیرمومنان میآموزد: «انسان اخلاق را از خودش آغاز کند» و امیرمومنان در رفتارشناسی و در نشان دادن اخلاق از خودش آغاز میکرد؛ حضرت در خطبه ۱۷۵ نهج البلاغه میفرمایند: اَیُّهَا النّاسُ، اِنّى وَ اللّهِ ما اَحُثُّکُمْ عَلى طاعَه اِلاّ وَ اَسْبِقُکُمْ اِلَیْها؛ من بی گمان به خدا قسم، شما را به هیچ طاعت و اطاعتی و به هیچ فرمانپذیری خدا، پذیرفتاری آنچه خدا گفت، دعوت نکردم مگر اینکه خودم پیش از شما بر آن عمل کردم. وَ لا اَنْهاکُمْ عَنْ مَعْصِیَه اِلاّ وَ اَتَناهى قَبْلَکُمْ عَنْها؛ و شما را از هیچ چیز نهی نکردم مگر اینکه خودم پیش از شما از آن دوری ورزیدم» در خطبه ۸۷ نهج البلاغه علی (ع) میفرمایند: «قَدْ رَکَزْتُ فِیکُمْ رَایَهَ الْإِیمَانِ؛ پرچم ایمان را در میان شما برافراشتم، وَ وَقَفْتُکُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ؛ و مرزهای حلال و حرام را بر شما آشکار کردم، وَ أَلْبَسْتُکُمُ الْعَافِیَهَ مِنْ عَدْلِی؛ و بر شما از عدالت خود لباس عافیت، آرامش و آسایش پوشانیدم، وَ فَرَشْتُکُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی؛ و مفروش کردم و گسترانیدم نیک و درست و خوبی را برای شما با سخنم و با عملم. وَ أَرَیْتُکُمْ کَرَائِمَ الْأَخْلَاقِ مِنْ نَفْسِی؛ به شما نشان دادم بزرگواریهای اخلاقی را در وجود خودم، با زندگی خودم و با خودم» امیرمومنان یعنی مجسمه اخلاق. حکومت امیرمومنان یعنی تلاش برای حکومت اخلاقی؛ سیاست امیرمومنان یعنی تلاش برای سیاست اخلاقی.
پژوهشگر برجسته سیره علوی افزود: علی (ع) به نکتهای اشاره میکنند و میفرمایند: «اگر من را به عنوان سرمشق اخلاق و حاصل تربیت نبوی، نگاه کردید و مقابل خود قرار دادید و دنبال من آمدید، نجات اینجاست» حضرت در کلام ۱۵۶ میفرمایند: «اگر من را پذیرفتاری کنید، یعنی پذیرای سلوک و اخلاق من شوید و دنبال من بیایید، من شما را طبق مشیت و قانونمندی خداوند به راه بهشت میبرم.» منتها فکر نکنید که آسان است، «هر چند که باید سختیها و مشقتهای شدیدی را پذیرا باشید و تلخیهایی را بچشید و به سمت آن موعود بروید» علی (ع) میخواهد ما را به این سمت ببرد و جالب این است که در آموزههای علی (ع) همه آنچه که در دین آمده، برای این است که اخلاق نمود پیدا کند. در حکمت ۲۵۲ نهج البلاغه، بیانی از حضرت است که میفرمایند: «فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ؛ خداوند ایمان را قرار داده تا شما از شرک پاک شوید» شرک بزرگترین معضل اخلاقی بشر است، حاصل شرک، ظلم است و مادر ظلم ها، شرک است، یعنی ما در کنار خدا کسانی، قدرتها و خدایان دیگری را قائل شویم یا اینکه خودمان هم خدا باشیم؛ بدانیم همه بدبختیهای بشر از همین جاست و ایمان پاک کننده، این مصیبت بزرگ است.
خداوند نماز را قرار داده تا از کبر منزه و اخلاقی شویم
او درباره فواید نماز، زکات و روزه گفت: خداوند نماز را قرار داده تا از کبر منزه و اخلاقی شویم؛ مادر گناهان و فسادها کبر است و نماز این گناه را پاک میکند. انسانی که نماز بخواند، نمیتواند متکبر، گردن فراز، گردن کش و عصیان گر باشد. حال باید از خودمان بپرسیم «این چه نمازی بُود که من بی تو نشسته رو به محراب و دل به بازارم» الزکاه تسبیباً للرزق؛ زکات یا کمکهای مالی دادن برای این است که روزیها سبب شود، به اصطلاح تا این درخت را هرس نکنید، فراوان شدن اتفاق نمیافتد و روزی نمیآید. بخشی از بسته شدن درهای نعمت از این جهت است که دستها بسته شده، اگر دستها را باز کنید، خواهید دید که چقدر روزیها گردش پیدا میکند؛ و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ روزه برای خالص شدن خلق است، یعنی روزه ناخالصیها و زوائد تباه کننده اخلاق را میگیرد.
برخی از انسانها در مواردی به راحتی از اخلاق عبور میکنند
نویسنده و پژوهشگر برجسته نهج البلاغه، اظهار کرد: علی (ع) فرمودند که بر اخلاق بایستید و تعصب بورزید، اما پاسداشت اخلاق در مواردی بسیار سخت است و برخی از انسانها در مواردی به راحتی از اخلاق عبور میکنند.
انسان وقتی وارد سیاست میشود، ملاحظات اخلاقی برایش سخت است
پژوهشگر برجسته نهج البلاغه به هفت مورد که پاسداشت و رعایت اخلاق در این زمینهها از همه جا سختتر است، اشاره و تصریح کرد: اولین مورد، سیاست است؛ انسان وقتی وارد سیاست میشود، ملاحظات اخلاقی برایش سخت است، سیاستمداران و سیاست ورزان به راحتی از اخلاق عبور میکنند و وقتی میخواهند وارد عرصه سیاست شوند، اخلاق را پشت دَر میگذارند، چون معتقدند که اگر بخواهیم در سیاست، اخلاق را رعایت کنیم، دیگر آن سیاست ناکارآمد میشود و کارآمدی سیاست به عبور از اخلاق است، اما ما انسانهایی داریم که نشان دادند، سیاست میتواند با اخلاق و کارآمد باشد. دوم، قدرت و مکنت. سوم، رویارویی با مخالفان و دشمنان، اگر میخواهیم ببینیم که ما چه میزان پایبند به اخلاق هستیم، یکی از بزنگاهها این است که با مخالفان و دشمنان خود به چه صورت رفتار کنیم. چهارم، رفتار انسانها در بحران، فشار، تنگنا و حفظ حکومت است، وقتی بحرانی برای انسان در زندگی فردی، اجتماعی و مدیریتی پیش میآید، باید دید انسانها در این بحرانها، فشارها و تنگناها، تا چه حد اخلاق را پاس میدارند یا آنجا که حفظ حکومت مطرح است، چقدر اخلاق خودش را نشان میدهد. پنجم، جنگ، عدهای گمان میکنند که در جنگ چارهای جزء عبور از اخلاق ندارند در حالی که در چنین بزنگاهی است که باید اخلاق حفظ شود. ششم، روابط و مناسبات حکومتی، مدیریتی و اداری؛ به عنوان مثال شما میخواهید، کارهای اداری خود را جلو ببرید، چقدر میایستید که به هیچ روی دروغ نگویید، با صداقت عمل کنید و در روابط و مناسبات اداری خود صریح و شفاف باشید؟! در این مورد برخی از انسانها توجیه میکنند و میگویند که کار جلو نمیرود لذا مجبورند که چنین شیوهای را پیش بگیرند. هفتم، آنچه منجر به مرگ میشود، امیرمومنان وقتی در تهدید مرگ قرار میگرفت نیز اخلاق را پاس میداشت؛ شاهد این مساله این است که وقتی جنایتکاری به او ضربت زد و در بستر شهادت قرار گرفت، نسبت به آن جنایتکار چه رفتاری کرد و چه گفت.
دلشاد تهرانی به نمونهای اشاره کرد که نشان میداد امیرمومنان ملاحظات اخلاقی را رعایت کردند و گفت: در کلام ۱۶۴ نهج البلاغه مطابق نسخه صبحی صالح، شرایطی بیان شده که مردم به دلیل نارضایتی علیه خلیفه سوم شورش کردند و در حقیقت یک جامعه ناراضی و معترض را به تصویر کشیده و اشاره کرده محور اعتراضها دو چیز است، یکی بذل و بخششها و غارتهای مالی و دیگر اینکه کسانی که بر سر کار آمدند، افراد ناشایست، ناتوان و بدون داشتن صلاحیتهای لازم برای مدیریت و زمامداری هستند؛ این جامعه معترض و شورش کرده، نزد امیرمومنان آمدند و گفتند: «شما سفیر و نماینده ما باشید و با خلیفه سخن بگویید» اگر یک انسان سیاسی در این شرایط قرار بگیرد قاعدتاً به نارضایتیها و شورش دامن میزند، اما علی (ع) که نمونه یک انسان اخلاقی است، نزد خلیفه سوم رفتند و گفتند: «من به پشتوانه مردم آمدم، از من طلب کردند و خواستند که من سفیر باشم میان تو و آنان و پیام آنها را بدهم، به خدا قسم نمیدانم به تو چه بگویم؛ چیزی من نمیبینم که تو نشناسی، من نمیتوانم تو را دلالت و راهنمایی کنم به چیزی که ندانی.» در حقیقت امیرمومنان علی (ع) دل او را به خیر، اصلاح و صلاح برمی انگیزد و احترامش میکند و میگوید که تو میدانی و عالم، فهیم و عزیز هستی و همان چیزهایی را میدانی که ما میدانیم، این نگاه، فهم، رویکرد، ادبیات و دلسوزی یعنی اخلاق مداری.
شعار سال با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری شفقنا، کدخبر: 940944 ، تاریخ انتشار: 25 اردیبهشت 1399، www.shafaqna.com