شعار سال: به دلیل نامشخص بودن روز ولادت حضرت احمد بن موسی (ع)، شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1388 روز ششم ذیقعده یعنی پنجمین روز از دهه کرامت را به نام روز بزرگداشت احمد بن موسی شاهچراغ جهت ثبت در تقویم مناسبتهای ملی- اسلامی کشور تصویب کرد.
حضرت سید امیر احمد (ع) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم (علیهالسلام) است؛ آرامگاه ایشان اکنون در شهر شیراز، میعادگاه عاشقان است.
*پدر و مادر
حضرت سید امیر احمد (ع) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم علیهالسلام است.
مادر وی، مشهور به «ام احمد»، مادر بعضی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر (ع) بوده است؛ ایشان داناترین، پرهیزگارترین و گرامیترین زنان در نزد آن حضرت بودند و حضرت اسرار خود را به وی میگفتند و امانتشان را نزد وی به ودیعه میگذاشتند.
*سفر به ایران
شیعیان و محبان اهلبیت علیهمالسلام، پس از حضور بابرکت امام هشتم علیهالسلام در خراسان برای زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف، بهسوی ایران حرکت میکنند. حضرت احمد بن موسی (ع) نیز در همین سالها (198-203 ه. ق) با جناب سید امیرمحمد عابد و سید علاءالدین حسین (برادران ایشان) و جمع زیادی از برادرزادگان و محبان اهلبیت علیهمالسلام، به قصد زیارت حضرت رضا علیهالسلام از مدینه حرکت مینمایند تا از طریق شیراز به طوس عزیمت کنند. در بین راه نیز عده کثیری از شیعیان به آنان ملحق میشوند. خبر حرکت چنین قافله بزرگی مأمون خلیفه عباسی را به وحشت انداخت.
*شهادت
حضرت احمد بن موسی (س) برای امان از گزند حکومت، به همراه برادر خود مخفیانه به شیراز رهسپار شد. سید احمد در شهر شیراز در منزل یکی از شیعیان در منطقه «سردزک» که مرقد ایشان در این منطقه واقع است، سکنی گزید و در خانه این شخص مخفی گشت و شب و روز را به عبادت میگذرانید.
«قتلغ خان» که جاسوسانی را برای شناسایی و دستگیر نمودن سادات که از مناطق خود فرار نموده بودند قرار داده بود، مکان ایشان را بعد از یک سال یافت و او و همراهانش را محاصره نمودند و نبردی بین آنها و مأموران حکومت در گرفت و سید احمد با شهامت و شجاعت هاشمی خود به دفاع از همراهان خود پرداخت.
هنگامیکه «قتلغ» دانست که از طریق ستیز مسلحانه، قدرت از میان بردن آنان را ندارد؛ از طریق خانه همسایه او شدند و از طریق شکافی که در خانه همسایه درست کردند وارد خانهای که سید احمد در آن پناه برده بود، شدند و زمانی که او برای استراحت و تجدیدقوا، پس از نبردی طولانی به خانه رفته بود، هنگام خروج، با شمشیری بر سر او ضربهای وارد کردند. سپس به دستور «قتلغ خان» خانه را بر روی آن بدن شریف خراب کردند و زیر آوار باقی گذاردند.
با توجه به تبلیغ گسترده حکومت و مأموران علیه تشیع و اهلبیت (ع) تعداد زیادی از مردم که از مخالفین تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاک نسپردند.
*چرا به احمد بن موسی (ع)، شاهچراغ میگویند؟
شاید برای شما هم این سؤال پیش بیاید که چرا به امامزاده احمد بن موسی (ع)، شاهچراغ میگویند؟
روایتی دراینباره که در کتابی تاریخی نقل شده است را در اینجا نقل میکنیم.
تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمیرسید که در اطراف آن، خانههای متعدد ساخته و مسکن اهالی بود.
از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانهای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب، میدید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک میدرخشد و تا طلوع صبح روشن است؛ چند شب جمعه مراقب بود، روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت؛ با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاءالله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه کنم؛ هنگام روز، پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.
امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند، درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند؛ اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود: اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن میروم تا از موضوع آگاه شوم.
چون شب جمعه فرا رسید، شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم، آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن شد، مرا بیدار کن؛ چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قویتر از دیگر شبهای جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود، بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بیاختیار 3 مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ» و از آن به بعد به شاه چراغ، معروف شد.
با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از خبرگزاري ايسنا، تاریخ انتشار: 5 مرداد 1395، کد مطلب: -:www. isna.ir