شعار سال: «توسعه» و «پیشرفت» یکی از مهمترین دغدغههای فکریِ انسانِ ایرانی در بیش از یکسده گذشته بوده است. حرکت رو بهجلو و قرارگرفتنِ در مسیری که از آن با نامهای گوناگونی همچون
مدرنیزاسیون، غربیشدن، احیای عظمتِ باستانیِ ایران، تمدنسازی، بازگشت به خویشتن، احیای الگوی اسلامیِ پیشرفت و… یاد شده است، مدتهاست که به دال مرکزیِ عرصه سیاستاندیشی و سیاستورزی در ایران تبدیل شده است. با اینهمه دستاورد آن چیزی جز «حسرت از حرکتِ مداومِ آنها» و «درجازدگیِ ما» نبوده است.
«ترقی»، «توسعه» و «پیشرفت» را میتوان پاسخی برای طرح پرسش از چرایی عقبماندگی ایران خواند. ضربه سهمگینِ توپهای روسی در دوران قاجار، آغازگاه این پرسش و پاسخ و منتسب به عباسمیرزا، شاهزاده قاجاری است. نتیجه آشفتگیِ خوابگهِ نخبگانِ قاجاری، اعزامِ محصلانی به فرنگ برای یادگیری فنونِ «ترقی» بود. بازگشتِ نخستین موج از این محصلان، نتیجهای جز حیرت و سرگشتگی مضاعف در پی نداشت اما این تحیر و تعجب به طرحِ پرسشهای نظری درباره اندیشه ترقی ختم نشد. چراکه نخستین مسافران به فرنگ، تنها قاصدکهایی برای آوردن خبر و وصفِ آنچه در غرب میگذشت بودند. آنها بدونِ این که پرسشِ مشخصی برای طرح داشته باشند هنوز آنچنان که باید با هسته سختِ واقعیتِ عقبماندگی در ایران برخورد نکرده بودند.
به نظر میرسد احساس عقبماندنِ ایران و از دستدادنِ بخشهایی از سرزمین بهواسطۀ شکستهای نظامی، قراردادها و معاهدهنامهها به ایجاد برداشتِ نوستالژیکی که ما امروزه از آن درک و دریافت میکنیم، منجر نشده است. چنانکه در متون بازمانده از این دوران، بهویژه نخستین سفرنامهها، آه و اَسف بخش اندکی را بهخود اختصاص داده و به جای آن تحیّرِ ناشی از واماندگی و «واترقیدگی» بر آنها مستولی شده است. این «وا»ماندنِ سفرنامهنویسان، نشان از توقف و ایستادگی در موضِع ناشی از احساسِ تحیر دارد و طبیعی است در چنان موقعیتی طرح پرسش و توجه به بنیادهای نظری محلی از اعراب نداشته باشد. برهمین مبنا تماشاخانهها، اُپراها و کاخهای مجلل جذابیتِ بیشتری از ساختمانهای اداری و قانونگذاری داشته و سهم اندکِ عرصه سیاست در این نوشتهها دلیلی بر این مدعاست.
بادهایِ موسمی اصلاحخواهی که در نتیجه تسلیم در برابر توپهای روسی وزیدن گرفته بود، توصیفهایِ قاصدکهایِ بازگشته از بلادِ فرنگ را مبنایِ مقایسه میان دربارِ ناکارآمدِ قاجار و جامعه سنتی ممالک محروسه ایران با دولتها و جامعه در حالِ تغییر اروپایی قرار داد و اینچنین بود که ندایِ «عدالتخانهخواهی» و سپس «مشروطهخواهی» در سراسر ایران طنینانداز شد. اگر انقلابِ مشروطیت را واکنشِ جامعه ایرانی به واترقیدگیِ ایرانی بدانیم، سخن به گزافه نخواهد بود. روشنفکران و نخبگان قاجاری با تکیه بر منابع سنتیِ خود، «عدالت» را در کُنه مفهوم ترقی نشاندند و آرزومندِ جامعهای بودند که در آن «شاه و گدا مساوی باشد».
نویسنده: محدثه جزائی دکتری علوم سیاسی، گرایش اندیشه سیاسی| دانشگاه فردوسی مشهد/ (پژوهشگر افتخاری پویش فکری توسعه)
پایگاه تحلیلی-خبری شعار سال ،برگرفته از فضای مجازی