پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۱۸۱۱۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۹ - ۰۶:۴۱
مهدی نصیری طی یادداشتی بیان می‌دارد که پس از انتشار کتاب «عصر حیرت» برخی که متن کتاب را نخوانده و صرفا بر اساس برخی تیتر‌ها و عناوین به نقد و قضاوت شتابزده نشستند، رویکرد و محتوای کتاب را روشنفکرانه از نوع مدرن اعلام کردند، اما آنچه من در کتاب مطرح کرده ام منبعث از کتاب و سنت است هر چند نمی‌توان منکر وجود مشابهت‌هایی اغلب صوری و بعضا محتوایی با پاره‌ای از انگاره‌های روشنفکری در این دیدگاه شد که البته من آن را نه نقطه ضعف که نقطه قوت آن دانسته و مایه انسجام ملی و دینی جامعه متنوع و متکثر ایران می‌دانم.

شعار سال:پس از انتشار کتاب «عصر حیرت» برخی که متن کتاب را نخوانده و صرفا بر اساس برخی تیترها و عناوین به نقد و قضاوت شتابزده نشستند، رویکرد و محتوای کتاب را روشنفکرانه از نوع مدرن اعلام کردند اما آنچه من در کتاب مطرح کرده ام منبعث از کتاب و سنت است هر چند نمی توان منکر وجود مشابهت هایی اغلب صوری و بعضا محتوایی با پاره ای از انگاره های روشنفکری در این دیدگاه شد که البته من آن را نه نقطه ضعف که نقطه قوت آن دانسته و مایه انسجام ملی و دینی جامعه متنوع و متکثر ایران می دانم.

در این مقال به اجمال نکاتی را در این باره عرض می کنم:

دیدگاه حیرت سخن از نسبیت معرفت و استنباط در عرصه های فقهی و دیگر علوم اسلامی به دلیل عدم دسترسی به شریعت واقعی و نفس الامری و نیز تاثیر معارف و پیش فرضهای بشری بر معرفت دینی می گوید همان طور که در نظریه قبض و بسط شریعت آقای دکتر عبدالکریم سروش در این باره بحث شده اما تفاوت بین این دو در این است که در قبض و بسط سخن از نوعی نسبیت مطلق و کلی است اما در دیدگاه حیرت این نسبیت به نحو جزیی و نسبی است.

بر اساس دیدگاه حیرت اگر چه عدم دسترسی به هادی و معلم معصوم، موجب قرائتها و اجتهادهای متعدد و متعارض از قران و سنت می شود اما با این وجود دست ما از وصول به معارف یقینی، علمی و اطمینانی مستنبط از این دو منبع اساسی دین در کنار حجت عقل، خالی نیست و بلکه به حجمی قابل اعتنا و نجات بخش از شکاکیت و حیرت مطلق دسترسی داریم.

با پذیرش میزانی از نسبیت معرفت و نیز تعدد قرائتها و اجتهادها در عصر غیبت طبیعتا از یک سو باید تعددهای عقیدتی و فقهی را در فراتر از مسلمات دینی و مذهبی و عقلی به رسمیت بشناسیم و از دیگر سو از کسی ادعای دسترسی به اسلام ناب و متهم کردن دیگران را به التقاط نپذیریم، چرا که هر جا پای اجتهادات و قرائت های متعدد در بین فقها و عالمان دینی به میان می آید و اجماع حاصل نمی شود، پای ظن در میان است و به اصطلاح، عرصه تکافؤی ادله است و لذا ادعای نابیت نمی تواند پذیرفته شود.

این تکثر و تعدد، منبعث از اجتهاد شیعی است و با پلورالیسم روشنفکری که ناشی از انکار حقیقت مطلق و ثابت است و از نوعی سوبژکتیویته دفاع می کند، متفاوت است.  

  در نظریه قبض و بسط، تحولات ناشی از مدرنیته اغلب محصول سیر تکاملی فهم بشری قلمداد شده و بر ضرورت بسط جامه ساده و تنگ شریعت برای راست آمدن بر قامت جامعه فربه و پیچیده مدرن استدلال شده اما در دیدگاه حیرت گر چه از ضرورت همراهی حکمرانی فقهی و دینی (بر اساس احکام ثانویه و مصلحت) با اقتضائات جامعه مدرن و عدم ایستادگی بی حاصل در برابر آنها سخن گفته ایم لکن این تعارض و تزاحم را نه ناشی از عقب ماندگی فقه و دین بلکه ناشی از تحولات در مجموع انحطاطی دنیای مدرن دانسته ایم.

 حقیر نیز مانند روشنفکران دینی از دین حداقلی سخن گفته ام اما با این تفاوت که روشنفکران اساسا برای دین شأن حداقلی در هدایت و اداره جامعه قائلند و برای عرف سهمی مهم کنار می گذارند و از نوعی سکولاریسم دفاع می کنند  ولی بنده برای دین شأنی حداکثری در اداره مادی و معنوی جامعه  قائلم لیکن از آنجا که در عصر غیبت واقع شده ایم و به فصل الخطاب معصوم دسترسی نداریم  و نیز در دو سه قرن اخیر با سیطره تمدن سکولار مدرن مواجهیم، امکان عمل به دین حداکثری را در عرصه فردی و اجتماعی ممکن ندانسته و بلکه مضر و ویرانگر می دانم و لذا سخن از دین حداقلی در مقام عمل و حکمرانی می گویم.

 بنیاد دیدگاه حیرت بر این مطلب استوار است که در شرایط غیبت و یا حضور تقیه آمیز هادی معصوم، حجت هدایت خداوند بر اکثریت قاطع بندگان و انسانها تمام نشده و از این رو مستحق عناوینی چون کفر (کلامی) و فسق و عناد و به تبع آن عذاب نمی شوند. به عبارت دیگر در عصر غیبت در مورد انسانها اصل بر قاصر بودن و کوتاه دستی از حجت و در عین حال  برخورداری از کرامت ذاتی است مگر آن که خلاف آن ثابت شود.

پذیرش چنین مبنایی، میدانی وسیع را برای مدارا و احترام متقابل در جوامع باز می کند و از بروز بسیاری از کینه ها و نزاعهای ایدئولوژیک جلوگیری می کند و باب تکفیر را تا حد بسیار زیادی  می بندد.

این مبنا در عین حال که به معنای هرهری مذهبی و عدم تلاش و غیرت ورزی در دفاع از حقیقت (مطلق و نسبی) نیست اما در عین حال تنها به گفتگو و استدلال آوری و اقناع در برابر دگر اندیشان می اندیشد و نه رمی آنها به کفر و دشمنی و انحراف نیتی و شخصیتی و به تبع آن بروز دو قطبی های مهلک فرقه ای و مذهبی.

دیدگاه حیرت، بروز کفر و فسق عالمانه و عامدانه و عنودانه را به کلی منتفی نمی داند و در مواردی ممکن است در مورد اشخاص و چهره هایی این امر ثابت و محرز شود و با آن برخورد شایسته و قانونی صورت بگیرد اما وجود چنین مواردی اندک و استثناست.

مهدی نصیری


پایگاه تحلیلی- خبری شعار سال ،برگرفته از دین آنلاین

اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۰۱
0
0
بهترين كتاب هارو معرفي ميكنيد و من اصلا از دنبا كردن بخش كتاب شما پشيمون نيستم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۰۱
0
0
روشن فكري ديني براي چي بايد اين همه تو كشور ما دچار مهجوريت شده باشه
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین