شعار سال: گزارش روزنامهی آفتاب یزد دربارهی کشته شدن بابک خرمدین به دست پدر و مادرش در گفتگو با احمد بخارایی | منتشرشده در پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، شمارهی ۶۰۱۹
با روزنامهی «آفتاب یزد» گفتگو داشتم. میدانستم خط قرمزهایی که جلوی نشر حقایق را میگیرند مانع انتشار همهی صحبت من خواهند شد پس طبق معمول، شرط کردم که فایل صوتیام را برای نشر در کانال تلگرامیام در اختیارم قرار دهند. اینک بخشهایی از گفتهی من در آن مصاحبه که دعوت میکنم فایل صوتی کوتاه را هم بعداً بشنوید:
… روانشناسان هیچگاه قادر نخواهند بود مسائلی مانند قتل بابک خرمدین به دست والدینش که ریشههای جدی در جامعهی بیمار دارد را تحلیل کنند
… این گونه حوادث اعم از کشتارهای ناموسی و خانوادگی و ... به عنوان «اُبژهها و مصادیق، دارای ماهیت و خمیرمایهی مشترکی در جامعه هستند که ما را به سوی «سوژه» سوق میدهند …
… در سطح پایین، به تحلیل «خانواده» پرداخته میشود که در آن عدم تفاهم و نبود فهم متقابل ناشی از شکل نگرفتن دیالوگ و کلام و صحبت متقابل بین فرزندان و والدین، به بحرانهای خانواده دامن زده است …
… افراد خانواده در سطح «میانه» در آموزش و پرورش و دانشگاه و سازمانهای مربوطه که «شایستهستیزی» و ترویج خشونت در آنهاست حضور دارند و جامعهپذیر میشوند …
… ساختارهای کلان و نظام سیاسی، خشونت را دامن میزنند که کوچکترین بازتابش، قتلهای خانوادگی است
… چرا امثال من را به وزارت اطلاعات فرا میخوانند و تعهد میگیرند که در خصوص مسائل خانمانسوز اجتماعی حرف نزنیم و در گفتگو با تلویزیونهای بیرونی به تحلیل آنها نپردازیم؟ چرا؟ چرا جلوی شکل گیری دیالوگ را میگیرند؟ اگر دیالوگ شکل نگیرد این گونه حوادث، به اشکال بدتری در آینده نزدیک در جامعه اتفاق خواهد افتاد و تعجب نخواهیم کرد، زیرا مسبب اصلی این وقایع دهشتناک، نظام سیاسی است…
… آدمی که بر اساس هرم سلسله نیازهای «مازلو» معیشتش دچار مشکل است و بیعدالتی و اختلاف وحشتناک طبقاتی را میبیند و احساس تبعیض میکند آماده خشونتورزی است …
… این همه کاندیدای ریاست جمهوری با این همه ادعا و این همه سابقه بیایند و بگویند و توضیح دهند که این ۷۰ درصد جمعیتی که در دهکهای فقیر یک تا سه در ایران از هیچ حقوق و حمایت رسمی و غیر رسمی برخوردار نیستند چه عواقب اجتماعیای داشته و چه عواقبی خواهد داشت؟ آیا اینها معنای این پرسش را اصلا میفهمند؟ …
… یک بیعدالتی نامشروع در قانون اساسی، «مشروع» قلمداد میشود و این اختلاف طبقاتی وحشتناک و این طبقه نوکیسه و این همه تبعیض و این بیعدالتی ساختاری در ساختار حقوقی توجیه میشود…
… همان زمانی که خبر قتل بابک خرمدین را شنیدم سناریوها و حدسهای من مبتنی بر احتمال وجود اعتیاد یا روابط جنسی و نهایتاً پدیدهی «همجنسگرایی» بود. میخواهم بگویم هر سناریویی در نظر گرفته شود، اینک بحث اصلی این است که چرا در جامعهی ما «فهم متقابل»، ضعیف است و چرا هیجانی رفتار میکنیم و چرا در الگوهای کهن و سنتی ناکارآمد دستوپا میزنیم؟ این جامعهی منبرگونه از آن نظام سیاسیاش که «فرد محور» است تا خانوادهاش با «عدم تفاهم» ناشی از عدم دیالوگ مواجه است. جامعه، اتمیزه شده. جامعه، مرده و ناپویاست. میلیونها معتاد و خشونتهای خیابانی با همین قتلها رابطهی معناداری دارند …
… نظام سیاسی «فردمحور» در نظام اقتصادی «ناعادلانه» بازتاب یافته و «بیعدالتی ساختاری» جلوهگر شده
… منِ جامعهشناس از وقوع حوادث و فجایعی مانند قتل بابکها شگفتزده نخواهم شد و انتظار رخنمایی و وقوع فجایعی بدتر از این را در این جامعه دارم، زیرا سعی میکنم به ریشهها توجه کنم …
درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال جامعه شناسی افق نگر