شعار سال: فهیمه شادابمهر، دارای دکترای روانشناسی و متخصص در روانشناسی رشد و حافظ کل قرآن در میزگرد «بررسی اثربخشی فرایند حفظ قرآن در کودکان براساس روانشناسی رشد» با محمدمهدی بحرالعلوم، استاد حفظ قرآن به گفتگو پرداختند. مطالب مهم آن که از مجموع سلسله جلسات تخصصی نمایشگاه مجازی قرآن است در دو قسمت ارائه میشود که بخش اول آن در تاریخ ۸ خرداد با عنوان «حفظ تمامی الفاظ قرآن برای زیر شش سال توصیه نمیشود» روی خروجی این خبرگزاری قرار گرفت، اینک بخش دوم این میزگرد را میخوانید.
بحرالعلوم: بحث را به سنین بالاتر ببریم، بیشتر برای پیش از دبستان صحبت کردیم، سنی که کمکم خواندن آغاز میشود، ضمنا ما برای زیر شش سال توصیه زبانآموزی و آشنایی با حروف داریم؟ یعنی بتواند بخواند.
شادابمهر: توصیه نمیکنیم، اگر این کار را انجام دهند ضرری به کودک زده نمیشود و آسیبزا نیست، ولی توصیه هم نمیکنیم، نیازی هم نیست که این اتفاق بیفتد.
بحرالعلوم: بیشتر شنیداری حفظ میشوند
شادابمهر: بله و تصویری
بحرالعلوم: یعنی تصویر آیه را میبینند صوت آن را هم میشنوند؟
شادابمهر: بهتر است که این اتفاق با یکسری نمادها رخ بدهد، مثلاً برای آیه «وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ»، لباسی به کودک نشان داده شود.
بحرالعلوم: تصویر آن مفهوم را میفرمایید، پس ممکن است کلمه را از رو نخوانند.
شادابمهر ـ اصلاً نیازی نیست، برای سنین بالاتر که کم کم با حروف آشنا میشوند البته در فارسی و عربی تفاوتهایی در خواندن و نوشتن داریم مثلاً الف و لام اصلاً در فارسی وجود ندارد یا تنوینها وجود ندارند، اما بهر حال در کل فارسی و عربی حروفش که از یک جا نشئت میگیرد و بعد خیلی از کلمات قرآن در فارسی هم به کار رفته، مثل کتاب، مثل احسان، مثل خیلی موارد دیگر.
بحرالعلوم: حالا برای بچههایی که میتوانند از رو بخوانند آیا ما توصیه میکنیم که کمکم کلمات را با دقت بیشتری حفظ کنند و برای مفاهیم انتزاعی آماده شوند، درست است؟
شادابمهر: از سن ۹ سالگی و در اواخر کودکی مفاهیم انتزاعی را به بچهها یاد میدهیم یعنی در شش تا ۹ سال که کودکی میانه و دوره اواسط است باز ما سراغ مفاهیم انتزاعی نمیرویم یعنی دوره دبستان خودش به دو دوره تقسیم میشود و واقعا ادراک یک کودک هفت ساله با یک کودک ۱۰ ساله متفاوت است و ما نمیتوانیم انتظار یکسان داشته باشیم، آن مفاهیم انتزاعی را در ۹ تا ۱۱ سالگی به علاوه آیات آموزش ببینند. مفاهیمی که همچنان عینی هستند، ولی خیلی نیاز نیست که لزوماً تصویرسازی شوند. کودک، چون به تازگی خواندن و الفبا را یاد گرفته میل دارد از آنچه که یاد گرفته استفاده کند، ولی زمانی که مواجه شود و چندین بار چیزهایی را ببیند و استثنائاتی مثل ال و لام و کلماتی که خوانده نمیشود امکان دارد با زبان اصلی خودش در دوره هفت سالگی که تازه الفبا را یاد گرفته، کمی اختلالات پیش بیاید و برایش دشوار شود، بیشتر در سن هشت، ۹ سالگی فکر میکنم که مناسبتر است.
بحرالعلوم: تا ۹ سالگی توصیهمان این است که بچهها عبارات و سورههای کوتاه را حفظ کنند یا اینکه کمکم میتوانیم سراغ مثلاً سوره بقره و اجزای بیشتر برویم؟
شادابمهر: نظرم بر این است که نیاز نیست که کودک کل یک سوره را از ابتدا تا انتها حفظ کند، ایات به صورت گزینشی حفظ شوند، بعضی از آیات توضیحاتی دارند که اصلاً آن موضوع قابل توضیح برای یک کودک نیست، مفاهیمی درباره احکام بزرگسالان، احکام طهارت، بعضی از موارد هست که اصلاً نیاز نیست که در دوره کودکی، کودک بخواهد با آن آیه یا مفهوم خیلی مواجه شود و فکرش را مشغول کند، امکان دارد که سؤالهایی برایش پیش بیاید که اصلاً مناسب سنش نباشد که والد بخواهد آن را برایش توضیح دهد، نظرم بر این است که جای اینکه یک کودک مثلاً شروع کند یک سوره را از ابتدا تا انتها حفظ کند و والد یا مربی خوشحال شود که ایشان توانست سوره فلان را حفظ کند، به جای این آیاتی را به صورت گزینشی از آیات مهرورز شروع کند، از آیاتی که پیامهای آموزشی و بشارت دارد.
از جهنم برای کودکان نگوییم
بحرالعلوم: از جهنم حرف نزنیم؟
شادابمهر: زیر شش سالگی بهتر است که کمتر این اتفاق بیفتد، بهتر است از حدود ۹ سالگی که دخترخانمها به سن تکلیف میرسند، هشدارها شروع شود و پیش از آن اخلاقیات آموزش داده شود، ما در قرآن کریم آیاتی را داریم که مکارم شریعت را آموزش میدهند، غیبت کردن و عیبجویی کردن و مثلاً کمفروشی، انفاق کردن، محبت کردن و ... این آیهها را کودک حفظ کند مفهومش را هم به خاطر بسپرد و آن را بازیابی کند.
پیشنهاد شروع حفظ قرآن از ۹ سالگی
بحرالعلوم: از چه سنی حفظ کل قرآن یا اجزای پیوسته قرآن را توصیه میکنید؟
شادابمهر: ۹ سالگی به بعد، زمانی که ادراک انتزاعی در فرد شکل میگیرد، به ویژه سن ۱۱ به بعد، یعنی ابتدای نوجوانی.
بحرالعلوم: ما به حسب تجربه خودمان، اگر کسی از ما میپرسید که بچهمان را از چه سالی به حفظ قرآن به معنی حفظ کل بگماریم، میگفتیم همین سن ۱۲ به بعد، یعنی در واقع پایان دوره ابتدایی و شروع راهنمایی سابق، پس تجربه ما با آنچه که شما میدانید، تطبیق میکند.
شادابمهر: تجربه زیسته گاهی اوقات خیلی ارزشمندتر از مسائل علمی عمل میکند.
بحرالعلوم:، چون بچهها در این زمان اولاً حفظ قرآن را خودشان انتخاب میکنند، کودک میخواهد خودنمایی کند، شاید به این حیث دنبالش بیاید و سختیهایی را تحمل کند که بعداً آسیبزا باشد و همین که مفاهیم را بهتر متوجه میشود و هم با کلمات و ترکیبات قرآنی بهتر اخت میشوند.
تا اینجای بحث را یک جمعبندی کوتاه داشته باشم، اولاً باید حواسمان باشد که زیادهروی و افراط و تفریط نکنیم، استثنائات قابل تعمیم نیستند، در سنین پایینتر باید از مفاهیم سادهتر استفاده کنیم، استنتاج و نتیجهگیریها را به کار نبریم، به سراغ عبارات ساده قرآن برویم، کمکم که سن کودک از ۹ سالگی عبور میکند میتوانیم بحث حفظهای پیوسته را مطرح کنیم، جملات طولانیتر و مفاهیم انتزاعی را، کم کم از ۱۱ سالگی به بعد هم میتوانیم به حفظ کل قرآن توصیه کنیم، اجبار و اکراه هم در این دوره اصلاً وارد نمیکنیم.
شادابمهر: یک نکتهای خدمتتان به عنوان پیشنیاز عرض کنم، والدین و مربیان این را دقت داشته باشند که از سن ۱۱ یا ۱۲ به بعد اگر قرا راست که کودک شروع به حفظ قرآن کند واقعاً نیاز هست که پایه آن قبل از ۱۱ سالگی ریخته شده باشد، ولی نه به آن صورت که کودک شروع کرده باشد سورههایی را به صورت کامل حفظ کرده باشد، در مسابقات شرکت کرده باشد و ...، عبارات و آیههایی که همراه با مفاهیم در فرآیند تعاملی بین کودک، والد یا مربی حفظ شدند، آن مفاهیم در واقع جذب یا درونیسازی و پیادهسازی شدند و والد از کودک خواسته که امروز مثلاً از صبح تا حالا کدام یکی از آیهها را توانستی پیاده کنی؟ کدام یکی از آن آیههایی که حفظ بودی را در اطرافیانت دیدی؟ و این آیه با مفهوم در واقع در جان آن فرد شکل میگیرد، همین میتواند انگیزهای شود که آن کودک در سن یازده سالگی انتخاب کند که به سمت حفظ قرآن بیاید.
بحرالعلوم: بحث را به سمت والدین و معلمان ببریم، یادم هست در جامعةالقرآن یک روزی در قم بودم مادری تماس گرفت و گفت من یک بچه گهوارهای دارم و میخواهم ایشان در آینده حافظ کل قرآن شود، گفتم به سلامتی، از من پرسید که برای ایشان صوت آقای پرهیزگار را پخش کنم یا منشاوی را، فکری کردم و به او گفتم خانم به نظر من شما خودت قرآن بخوان، یعنی وقتی که کنار گهواره هستید و با این کودک تعامل دارید قرآن بخوان، که این کودک کم کم حس کند که مادر من قرآن میخواند و اصلاً یکی از کارهای روزمره خانواده ما قرآن خواندن است و این کلمات هم کمکم به گوشش آشنا میشود، من که یادم نمیاد ما سوره حمد را کی حفظ کردیم، شاید خیلیها یادشان نمیآید، ما را یک جا ننشاندهاند که بگویند اول این و بعد چنین، اینقدر در خانه و در مسجد و هر جا که بوده و شنیدهایم که انگار حفظ شدیم، برادرزادهای دارم که البته الان بزرگسال است، ولی وقتی که کودک بود پدرش میگفت که من هر شب آیه نور «االلَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ ...» که آیه سادهای هم نیست را قبل از خواب میخواندم بعد از مدتی دیدم دخترم که آن موقع سه یا چهار ساله بوده هم میخواند، یعنی آموزشهای غیررسمی اتفاق میافتد.
سؤال را به این سمت ببریم که به خصوص معلمان حفظ کودک از دیدگاه شما چه مهارتهایی باید داشته باشند، ما الان مشکلی که داریم مؤسسات قرآنی خیلی به سمت حفظ کودک میآیند به خاطر هم درآمدزایی این حوزه و هم استقبالی که میشود، یعنی آنقدر که ما اهتمام داریم بچههای ما قرآن را حفظ کنند یا هر علمی را یاد بگیرند بیشتر حاضریم هزینه کنیم که او یاد بگیرد، ولی شاید برای خودمان هزینه نکنیم، این باعث شده که به نظرم مؤسسات یک جاهایی بی محابا به سراغ حفظ کودک بیایند، شاید هم از روی احساس وظیفه بوده و بگویند خوب است نسل آینده ما قرآنی باشد، اینجا این سؤال پیش میآید که یک معلم کودک چه مهارتهایی باید داشته باشد؟
قضاوت ارزشی کودک؛ آسیبزا در رشد هیجانی و اجتماعی
شادابمهر: مهارتهای متفاوتی اینجا مطرح میشود، به صورت راهکاری اینها را نام میبرم و امیدوار هستم که مخاطبان بتوانند واقعاً ازش عملیاتی استفاده کنند، هم والدین و هم معلمان و مربیان کودک در هر سنی و در هر مرحلهای از دوره کودکی نیاز دارند به این موارد توجه کنند، از مقایسه کردن کودکان با هم اجتناب کنند که دوستت را ببین چقدر سریع حفظ کرد، فلانی را ببین با یک بار خواندن حفظ کرد شما حواست را جمع نمیکنی، سرزنش کردن و قضاوت ارزشی کودک میتواند خیلی اتفاق آسیبزایی از بعد رشد هیجانی و اجتماعی برای کودک باشد.
مورد بعدی توجه کردن به اینکه هر کودک منحصر به فرد هست و پتانسیلها و استعدادهای ویژه خاص خودش را دارد و در این سیر زندگی هم قرار هست آن پتانسیلها شکوفا شوند، گاهی اوقات هست که شاید فرزند من بیشتر تمایل داشته باشد به هنر تا حفظ، شاید بیشتر تمایل داشته باشد به اینکه بیشتر فعالیتهای عملی انجام دهد تا اینکه از فعالیتهای کلامی و حافظهاش استفاده کند بعد والد به شدت به این کودک فشار میآورد که این را حفظ کن، خب کودک میگوید من یادم نمیماند، بعد والدی که تصمیم گرفته از کودکی این بچه را در آینده حافظ قرآن کند میبیند که از اهدافش دور میشود و به شیوههای شاید حتی عاطفی و تنبیههای عاطفی روی بیاورد که این فرزند را مجاب کند که وارد این فضا شود، آن هم از خیرخواهی چرا که احساس میکند سعادت فرزندش از این طریق تأمین میشود.
بحرالعلوم: پدر و مادر خیرخواه هستند، افراط میکنند.
شادابمهر: والدین میدانند تا زمانی که فرزند در دوره کودکی است رویش کنترل دارند و میتوانند ایدهآلهای ذهنیشان و آرمانها و اهدافشان را به کودک انتقال دهند، ادراکشان این است که در دوره نوجوانی جامعه همسالان و شرایط دیگر و اختیار خود کودک تعیین کننده است، در نتیجه ما، چون در دوره کودکی تسلط داریم آنچه که احساس میکنیم و ادراک کردیم که درست است به او ارائه کنیم که احساس کنیم والدگری خودمان را تمام و کمال انجام دادهایم. در واقع برای حفظ کفایت والدگریمان این اتفاق میافتد.
بحرالعلوم: بحث مسابقات به ذهنم رسید، شما گفتید قضاوت نکنیم، ارزشگذاری نکنیم، مقایسه نکنیم، همه اینها در مسابقات اتفاق میافتد.
شادابمهر ـ بله متأسفانه.
بحرالعلوم: شما مسابقات را برای کودک توصیه نمیکنید؟
شادابمهر: واقعاً خیر، اگر هم مسابقهای هست نه به شکل اول، دوم، سوم، بازنده، برنده، یک فضایی باشد که هر کودکی مفاهیمی را که یاد گرفته بخواند و به او پاداشی متناسب با چیزهایی که ارائه میکند داده شود.
بحرالعلوم: میبینیم در دوران دبستان هم نمره دادن حذف شده و تقریباً شبیه چیزی است که شما میفرمایید، طیفی از بچهها جزو خوب قرار میگیرند و اینکه کی اول و کی دوم هست مطرح نیست.
شادابمهر: در واقع این خیلی میتواند فشار زیادی را به کودک تحمیل کند، خاطرم هست دوره کودکیام را بیشتر در مسابقات قرآن گذراندم و تأثیرش را در تجربه زیسته خودم هم ادراک کردم که بالاخره کودک است و نیاز است اگر کودک آیهای را اشتباه خواند یا مفهومی را اشتباه مطرح کرد، البته که والدین من در این زمینه بسیار بسیار به ویژه حامی خوبی از بعد عاطفی بودند و من هیچ وقت آن ادراک شکست به معنای شکست را نداشتم. اینکه خوب این آیه را اشتباه خواندی، ما باید از اشتباهاتمان درس بگیریم، از اشتباهاتمان یاد بگیریم، پس یک نکته اول اجتناب از مقایسه، سرزنش و قضاوت ارزشی کودک بود.
نکته بعد این هست که والدین و مربیان عزیز از اینکه ارزش کودک را با دستاوردهای او و با اشتباهات او بسنجند.
بحرالعلوم: ملموستر اگر بخواهیم بگوییم، اگر مثلاً بچهای حافظ قرآن نشد بگوییم ما تو را دیگر دوست نداریم، یعنی دوست داشتن و مقبولیت او در خانواده منوط به حفظ کل قرآن شود.
شادابمهر: بله، یک بخش دستاورد در مسابقات است، و بخشی هم در منزل، مثلاً والد یا معلم میگوید شما تا هفته بعد باید تا اینجا را حفظ کرده باشی، وقتی حفظ نمیکند، جواب سلام کودک را سر سنگین میدهد، نگاهش را از کودک میگیرد، لبخندش را از کودک محو میکند، خب این کودک میگوید ارزش من به حفظ کردن این کلمات گره خورده است، این اتفاق میتواند در رشد هیجانی و اجتماعی کودک آثار سوئی داشته باشد.
بحرالعلوم: شما توصیه میکنید اگر پدر و مادر یا معلمی بخواهد به حفظ قرآن کودک روی بیاورد، منابعی را مطالعه کند؟
شادابمهر: صددرصد
بحرالعلوم: آنها چه هستند؟ میتوانید معرفی کنید در چه حوزهای باید مطالعه کند؟
شادابمهر: البته اغلب مربیان کودک و والدین این کار را انجام میدهند، کتابهای فرزندپروری و کتابهای مربوط به دوران کودکی.
بحرالعلوم: آنها برای حفظ قرآن کفایت میکند؟
شادابمهر: نحوه برقراری ارتباط با کودک مهارتی است که نیاز دارد تا آموخته شود. اگر بخواهیم آشپزی یا رانندگی انجام بدهیم تا این مهارت را یاد نگیریم نمیتوانیم انجام دهیم، اگر انجام دهیم خیلی با آزمون و خطاهای بسیاری میتوانیم به نتیجه برسیم، آزمون و خطا روی یک موجود زنده که دارای روح هست؟
بحرالعلوم: کتابی هست در مورد این مواردی که شما فرمودید یا شبیه به اینها، یا ضرورت میدانید که کتابی نوشته شود؟
شادابمهر: نیاز هست که نوشته شود.
بحرالعلوم: حتماً کتابی نوشته شود در حوزه حفظ کودک با همین تعریف سنی و بعد آنجا همین توصیهها دقیقتر انجام شود، اینجا بحث کوتاهی است که نمیتوانیم به جزئیات بپردازیم، انشاءالله خودتان زحمت آن را بکشید که حافظ قرآن هم هستید، یا بالاخره کسانی که هم حفظ قرآن را چشیدند و دیدند و هم علم روانشناسی را مطالعه کردند و اشراف دارند.
شادابمهر: انشاءالله
بحرالعلوم: داستانهای قرآن پر از اعجاب هست مثلاً داستان حضرت ابراهیم (ع) که قراراست سر حضرت اسماعیل را ببرد، یا در آتش برود و گلستان شود، یا حضرت سلیمان (ع) که با جن صحبت صحبت میکند و جنیان از او فرمان میبرند، یا مثلاً حتی داستان حضرت خضر و موسی، اینها را میتوان برای کودکان تعریف کرد؟
شادابمهر: ما توصیه نمیکنیم.
بحرالعلوم: حتی داستان یوسف (ع) که به چاه میافتد، اینها را چقدر میتوانیم برای بچهها بگوییم؟
شادابمهر: داستانهای قرآنی و هر آیهای از قرآن مخاطب خودش را دارد، یعنی گاهی اوقات ادراکی هست که من یک سورهای را میخوانم، در ۱۰ سالگی یک ادراکی از آن سوره دارم، در ۲۰ سالگی ادراک دیگری، در ۵۰ سالگی هم ادراک دیگری، در نتیجه زمانی که میخواهیم داستانهای قرآنی را ارائه دهیم نیاز هست که به شدت دقت کنیم، این کدام داستان است و کدام مسئله را دارد؟ آیا این آموزه میتواند یک نگاه منفی را مثلاً همین که برادران یوسف، یوسف را در چاه انداختند، این بیاعتمادی برای کودک ایجاد میکند که نکند یک روزی ...، بالاخره تصویر چاه، تصویر کودک که آنجاست، نکند برادرهای من هم همین کار را کنند، پس یعنی برادر با برادر این کار را انجام میدهد؟ و سؤالاتی هست از این قبیل، بالاخره مواردی مثل اینکه داخل آتش رفت و گلستان شد، اتفاقاً من مراجعی را در این زمینه داشتم که یک کودکی میگفت من هم میخواهم دستم را داخل آتش ببرم شاید من هم نسوختم، چون خدا من را دوست دارد.
آموزههای پیشرس میتواند این آثار سوء را داشته باشد، ما توصیه نمیکنیم که چنین داستانهایی برای کودک ذکر شود، اینها برای دوره نوجوانی است.
بحرالعلوم: اگر نکته پایانی در ذهنتان هست، در خدمتتان هستیم.
شادابمهر: نکته خیلی مهم در حفظ قرآن که بزرگواران باید به آن عنایت داشته باشند، توجه به احساس کودک هست، گاهی اوقات کودک خسته است و میل بازی دارد، گاهی اوقات حتی برای بزرگسالان این اتفاق رخ میدهد، این اقبال همیشه به یک موضوع واحد وجود ندارد، گاهی اوقات اجبار وجود دارد، گاهی اوقات کودک در دنیای خودش یا خیلی خسته است یا امروز محو یک فیلم و کارتون هست، امروز بیشتر میل دارد که بخوابد و استراحت کند، اگر والدین یا مربیان بخواهند قوانین یا چارچوبهای انعطافناپذیری را در زمینه حفظ قرآن وضع کنند و به بهانه مثلاً منظم کردن فرزند یا برنامهریزی برای او، میتواند باعث زدگی شود و این دلزدگیها میتواند باعث شود که کودک از این مفهوم و از آن انسانی که این تحمیل و اجبار را برایش ایجاد میکند، حتی زده شود، در نتیجه ما اصلاً توصیه نمیکنیم.
این فرایند باید طوری باشد که در طی آن به احساس کودک خیلی دقت شود که خب الان این را حفظ کردی یا شنیدی، چه حسی به تو دست داد؟ تو را یاد چی انداخت؟ الان این موضوع را من بهت یاد دادم، خیلی مهم است که با زبان کودکانه با کودک صحبت کنیم، بعضی از والدین یا مربیان خیلی دوست دارند که فرزندشان را سریع وارد جهان بزرگسالی کنند، کلمات آکادمیک به فرزندشان آموزش میدهند و احساس میکنند که پزی دارد و در جمع فرزند من مثل بزرگسالها مینشیند، در صورتی که این اصلاً درست نیست. والد نیاز دارد که با یک کودک به زبان کودکانه سخن بگوید.
بحرالعلوم: اسلام دین تعادل و اعتدال است، آیات متعددی در موضوعات مختلف داریم مثلاً «إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا؛ چون انفاق کنند نه ولخرجى مى کنند و نه تنگ مى گیرند و میان این دو [روش]حد وسط را برمىگزینند»، (فرقان/۶۷) یا مثلاً میفرماید وقتی میخواهی انفاق کنی نه دستت را چنان باز کن و نه دستت را چنان ببند، اگر این کار را کنی ملوم و محسور میشوی، قرار نیست که ما افراط و تفریط کنیم، خوب است که والدین دوست داشته باشند که فرزندانشان قرآنی باشند و قرآن را حفظ کنند، اما باید مراقب آسیبها هم باشند، مقدمات و تشویقها را خوب ایجاد کنند و گام به گام و با احتیاط پیش بروند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، کد خبر: ۳۹۷۵۶۶۶، www.iqna.ir