خاطرات دفاع مقدس ؛
ساکش را بستم مقداری نخودچی کشمش و گردو برایش گذاشتم هر چند از دستش دلخور بودم اما راهش را انتخاب کرده بود و حرفهای من بی تأثیر بود عملیات کربلای 4 بود بعد از چند روز به مرخصی آمد اما دوباره عزم سفر کرد.
کد خبر: ۱۸۲۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
رهسپاران جنوب؛
شگفت نیست اگرهنوز از پس سالیان، دقیقههای تبدار «خیبر» را برشانههای مواج «هور» حس کنی و زمزمههای حزین کوچههای «کمیل» و «عاشورا» را از زخمیترین روزهای «فکه» بشنوی و لحظههای وداع و تمنای شفاعت شبهای عملیات را درک کنی! خاک اینجا هنوز پر از نفس فرشتههاست! از هرگوشه «شلمچه» یاد شهیدی قد میکشد.
کد خبر: ۱۲۶۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۰