خاطرات مدیریک مدرسه:
در یک مدرسه راهنمایی دخترانه چند سالی مدیر بودم. روزی چند دقیقه مانده به زنگ تفریح، مردی باظاهری آراسته وارد دفتر مدرسه شد. گفت: با خانم ناصری دبیر کلاس دوم کار دارم. میخواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال کنم. از او خواستم خودش رامعرفی کند. گفت: من گاو هستم! خانم […]
کد خبر: ۳۵۷۸۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۴