داستان نیست و واقعیتی است که به اشکال مختلف در حال تکرار است. جوان شهریاری هندوانه صادر می‌کند و مافیا متوجه می‌شود و به صورتی به ظاهر قانونی، جلویش را می‌گیرند. چقدر سخیف و چقدر دردآور و چقدر پلشت. این داستان در داخل کشور ما هم به اشکال دیگر پیاده می‌شود. حتی در بخش‌های مثلا خاص. حتی برای ما رسانه‌ها در برخورد با مفاسد اقتصادی. برای دین و دنیای برخی از افراد باید تاسف خورد. پول‌های کثیف و دنیایی لجن آلود و آخرتی که خدا می‌داند! درد ماجرا زمانی زیاد می‌شود که به ظاهر تحت لوای دین و انقلاب هم هستند.‌ای کاش قدرتی بود که از ریشه پاکسازی شان می‌کرد.