علی بیزه، عضو مرکز مقابله با منافقین در دهه ۶۰:
« علی بیزه » از رزمندگان حاضر در هشت سال جنگ تحمیلی که در دهه ۶۰ نقش موثری در شکلدهی و ساماندهی مرکز عملیات کمیته مرکزی برای مقابله با خانههای تیمی منافقین در تهران را داشت، در خصوص منافقین {مجاهدین خلق} میگوید که از اینکه بیایند در حکومت شریک بشوند، یا وزارتخانهای را بگیرند و یا در یک قسمتی از حکومت همراه باشند، راضی نبودند. اینها دنبال کل حکومت بودند؛ چون اصلا روح سازمانیشان این گونه بود. به نظر من برای آنها فرق نمیکرد که روحانیت و جمهوری اسلامی حاکم باشند یا کسانی دیگر؛ مثلا شما فرض کنید اگر جبهه ملی یا نهضت آزادی هم حاکم بودند، بازهم اینها درگیر میشدند؛ چون افراد تمامیتخواهی بودند و همانطور که بعدها هم با هیچ کسی نساختند، آنوقت نیز فقط دنبال یکهتازی بودند. روایتهای علی بیزه ، شنیدنی است. روایتی از سرنوشت مصطفی رجوی (فرزند مسعود رجوی)، که به فرانسه رفت و به منافقین پیوست و بعدها از راه و رسم پدرش و آن سازمان مخوفی که پدرش درست کرده بود، برید. او الان {در فرانسه} زندگی معمولی دارد. روایت ۷۰ عملیات روزانه در تهران در ابتدای انقلاب. روایت لو رفتن موسی خیابانی و همانند آنها.
کد خبر: ۳۹۳۸۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۴