از تو چه خبر؟
جانباز م. ر.ک – دیدم پرستاردر گوشم میگه ممد آقا ؛ ممدآقا ؛ از زبون خانمت شنیدم که صاحب خونتون اسباب اثاثیه تونو میخوادبریزه بیرون طلبکارا و بیمارستانم ولت نمی کنن . خانمت میخواد یه کلیه شو بفروشه تا هزینه هارو بده ؛ بهش نگاه کردم گفتم بگو ممد گفت بیا مال منو بفروش آخه چند وقت دیگه من رفتنی ام . من یک جانباز اعصاب و روانم یا همان طور که بعضی ها می گویند؛ «موجی». «موج جنگ» یک جور مرا گرفت، «موج جبهه» یک جور. موج جنگ، سال های سال است که اعصاب و روانم را به هم ریخته، اما موج جبهه… موج جبهه… امان از موج جبهه!
کد خبر: ۵۸۹۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۵