عمو خیاط برای کنشگران حوزه کودک کار نامی آشناست، موضوع آموزشی او ادبیات است، متن پیش‌رو مصاحبه‌ای است با عمو خیاط در رابطه با سال‌ها فعالیت او در حوزه کودکان کار.

یک خبرنگار، با نفوذ به باند مافیای شیشه‌شور‌ها در یکی از چهارراه‌های پایتخت یک شبِ ۳۵۰ هزار تومان کاسبی کرد. سهیل صدایم می‌زند که بیا؛ جوان خوشتیپی کنارش ایستاده، نزدیک که می شوم جوان خوشتیپ به سهیل می‌گوید که دور شود. با من سلام میکنه و میگه اسمت چیه، میگم یونسم. گفت چرا اومدی اینجا؟ گفتم هیچ چاره‌ای نداشتم برای کار، کمی به ظاهر بهم ریخته و خاکیم نگاه کرد و گفت بچه خوبی هستی، بچه‌ها گفتن مشکل داری؛ وایسا کار کن؛ هرکی ام هرچی گفت بگو بیاد پیش من، این شروع کار متفاوت من بود، قبل از این دیدار وقتی رسیدم سر چهار راه برای کار، سهیل و 12 نفر دیگر من را گرفتند و نگذاشتند کار کنم.

«یاسمن» کودک کار است، با مادر خود از شهر نکا در شرق مازندران به ساری مرکز استان می آید تا گل بفروشد. میدان خزر، پاتوق این کودک کار است که می خواهد پزشک شود.