گفتگو با حسن مشهدی قربانعلی؛
حدود ساعت 10 شب بود که خمپاره منور زده شد. بعد از زدن خمپاره منور، بلند شدم تا اوضاع را نگاه کنم و ببینم چه خبر است. حدود سه متر پایینتر از خاکریز من، دیدم نیروهای دشمن با تجهیزات و کلاهخود نشستهاند و تا جایی که چشم کار میکرد دشمن با ستون آماده شروع یک حمله بود. ما فقط 11 نفر بودیم که به غیر از ما دو نفر نگهبان، بقیه خوابیده بودند.
کد خبر: ۹۵۷۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۰