خاطرات تاج الملوک پهلوی؛
«مدتها گذشت و بهرغم فشار ما دزد پیدا نشد که نشد. یک شب در یک میهمانی یک خانم جوان را دیدم که گردنبند به سرقت رفته مرا به گردن داشت! او را صدا کردم و در مورد گردنبند پرسیدم. معلوم شد از سرهنگ بهزادی هدیه گرفته است!»
کد خبر: ۲۰۸۲۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۸