گفتوگو با عالیه شکربیگی،جامعه شناس ؛
«وقتی بچه بودم مامانم میگفت یه شهابسنگ خورده به ماه و یه تیکهاش افتاده رو پشت بوم ما. دیدیم بالا پشت بوممون یه چیزی افتاد رفتیم دیدیم تویی. همش فکر میکردم اگه همه اینطوری دنیا اومده باشن که نباید چیزی از ماه مونده باشه. وقتی راهنمایی بودم دوستام یه چیزایی گفتن اولش باورم نمیشد بعدا که باور کردم هرکدوم از دوستام که ازم در این مورد میپرسیدن با یه قیافهی جدی میگفتم اونم هست اما دوتا راه وجود داره یکیش دعاس یکیش هم این.»
کد خبر: ۲۶۷۵۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۷