پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۰۶۵۸۶
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۹
پرستار واژه ای آشنا است که انسان با شنیدن نام آن به جامه پوشانی سفید فکر می کند که شبانه روز در حال خدمت به بیماران و انسان های درمندی است که لایق بهترین نگهداری های هستند.

شعار سال: ولادت با سعادت حضرت زینب(س) در پنجم جمادی الاول مصادف با سوم بهمن ماه به نام روز پرستار نامگذاری شده است تا بلکه نامگذاری این روز قدری از زحمات و تلاش های شبانه روزی کسانی را جبران کند که تنها دغدغه آنان سلامتی بیماران است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: هر کس برای بر آوردن نیاز بیماری بکوشد، چه آن را برآورده سازد و چه نسازد، مانند روزی که از مادرش زاده شد، از گناهانش پاک می شود.

به همین خاطر امروز به سراغ مادری رفتیم که بیش از 45 سال است پرستار سه معلول است و در این سال ها تلخی ها و شیرینی های بسیاری را تجربه کرده است را به تصویر بکشیم .

شاید از اگر گذرتان به خیابان شهید مطهری (موگرمون) افتاده باشد همیشه معلولانی را می بینیم که جلوی درب خانه خود زیر درختی کاجی که هم سن آنان است همنشین شدند و سال ها است که راز های خود را با او تقسم می کنند و گاهی نیز درخت در مقابل تنها پرستار آنان یعنی مادرشان سرتعظیم فرود می آورد چرا که مادر پرستار این درخت نیز هست و روزانه آن را هم آبیاری می کند.

مشهدی شمسی تاتا پرستاری است که بیش از 56بهار زندگی اش را وقت تیمار و پرستاری از سه فرزند معلولش کرده است و در این سال ها گیسوان خود را همانند برف کوه های سفید و سیاه سفید کرده و است و قامت خویش را در برابر پرستاری از سه فرزند معلولش خمیده است.

این مادر اسوه سال های سال است که در حسرت و آه زندگی می کند و گویی این مشیت الهی با سرنوشت آن رقم خورده است و چین های صورتش را با همین دردها چندین برابر کرده است.

مشهدی شمسی 45سال است که پرستار شهریار65ساله، معصومه 37ساله و رسول30 ساله است و این در حالی است که دو فرزند معلول دیگرش هم سال ها است که هم آغوش خاک شدند.

سال های سال است که مادر با گریه فرزندانش می گرید و با لبخند آنان تنها تبسمی می زند و دائما دست به سوی باری تعالی دراز می کند و حمد ثنای به جای می آورد.

شهریار از دلبستگی خود به مادرش گفت: مادرم را بیشتر از همه کسانی که می شناسم دوست دارم و رسول نیز در تائید حرف های برابر بزرگترش با لبخندهای زیبای خود تائید می کرد و می گفت: من هم مادرم را دوست دارم.

شهریار بار دیگر با حالتی حزن انگیز گفت: تنها امیدم و پناه ما فقط مادرمان است و بس.

اما مشهدی شمسی در ادامه این گفت و گو ما را به دیدار معصومه ای برد که دومین فرزند معلول خانواده بود و 37بهار زندگی اش را طی کرده بود.

معصومه بانگاهی غم انگیز و به پاس سال ها تلاش تنها پرستار خود قطره اشکی از گوشه چشمانش سرازیر شد و با زبان بی زبانی از مجاهدت بی مثال مادر قدردانی می کرد.

این پرستار و اسوه صبر مردمان دیار اولین ها با چنان شور و حالی از این سه فرزند معلول خود در ای 45سال مراقبت کرده است که زمانی که پای رسول شکست چندین بار از هوش رفت و به امید پرستاری از آنان دوباره به هوش آمد.

مادر از سختی ها کمتر می گفت چون در 57سال گذشته آن چنان دلش سرشار از داغ بود که به یاد قطعه شعری از فردوسی افتادیم که گفت: تو با داغ دل چند پویی همی/که رخ را بخوناب شویی همی.

به هرحال بیش از 45 سال است که مشهدی شمسی با الگو گیری از حضرت زینب کبری(س) و با مجاهدت کم نظیر خود پرستار سه جوانی است که همه عمر خود را برای پرستاری از آنان گذاشته است و باید به این اسوه صبر واقعاً خدا قوتی جانانه گفت.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازسایت خبری صبح زاگرس ، تاریخ انتشار 3بهمن 96، کدمطلب:105539، www.sobhezagros.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین