1- ماهیت نقد و تحلیل، با اصلاح و ارائه راه حل متفاوت است و این انتظار که هر منتقدی الزاما مصلح نیز باشد، منطقی نیست.نقد و تحلیل چیزی شبیه آزمایشگاه است که با تجزیه و تفکیک داده ها می تواند به کشف ضعف ها و بیماری ها منجر شود. اما درمان بیماری ها و اصلاح ضعف ها، تخصصی دیگر است که از عهده کارشناس آزمایشگاه خارج است.
هیچ کس با دیدن برگه جواب آزمایشگاه، درمان فشار خون و کبد چرب خود را از کارشناس آزمایشگاه طلب نمی کند و بلکه دنبال متخصص درمان بیماری می رود.نباید به بهانه عدم ارائه راه حل، دهان منتقدان را بست و حرفشان را نشنیده گرفت!
2- نقد، در ذات خود اصلاح هم دارد.چرا که تا بیماری درست شناخته نشود، تعقیب مراحل درمان هم اتفاق نخواهد افتاد.بسیاری از اشکالات و معضلات جامعه ما، هنوز درست تجزیه و تحلیل نشده اند.به عنوان مثال کافی است در خصوص چیستی و چرایی اعتراضات دی ماه کمی جستجو کنیم.دامنه تحلیل ها بسیار گسترده و عجیب و غریب است.از نقش ماموران انگلیس و آمریکا گرفته تا گرانی تخم مرغ و لغو کنسرت ها، در این تحلیل ها به چشم می خورد.
شاید به قول شریعتی، جامعه ما بیشتر به نالیدن از درد عادت کرده است تا شناختن و فهمیدن دقیق درد! از این منظر، منتقدان فرهنگی،اجتماعی و سیاسی جامعه که از دایره نالیدن عمومی خارج شده اند و سعی در شناخت دقیق ضعف ها و دردهای جامعه دارند، مقدمه سازان برای اصلاح ناهنجاری های جامعه هستند.
3- ذات نقد تلخ و گزنده است، چون هشدار است و اخطار. هیچ کس با اطلاع از بیماری خود خوشحال نمی شود، اما برخی بیماری و ضعف خود را قبول می کنند و دنبال درمان می روند و برخی دیگر با انکار واقعیت ها، از درمان و اصلاح سرباز می زنند.آنقدر که دیگر دیر می شود، ناچار یا باید زیر تیغ جراحی بروند و یا پایان همه چیز را به چشم خود ببینند و تسلیم نیستی شوند.در چنین وضعیتی اصرار بر طرح نقدهای تند و صریح، خود عین درمان و راه حل است!
4- روحیات عمومی جامعه ایرانی مخصوصا در بین مسئولان و حاکمان، به سمت نقدناپذیری متمایل است و همین موضوع طرح نقدهای جدی در حوزه های اجتماعی و سیاسی را سخت و دشوار کرده است.ریشه های شکل گیری این اخلاق نادرست مفصل است، اما نقدهای غیرمنصفانه و تخریبی و نیز داشتن منطق «خود حق بینی» که گاهی از فهم نادرست آموزه های دینی ناشی می شود، در تثبیت این رویه غلط بی تاثیر نبوده است.
همین مدتی قبل ، بنرهای دعوت به نماز جمعه در منطقه آزاد ارس که با تصویر امام جمعه همراه بود، مورد انتقاد جمعی از فعالین فرهنگی استان قرار گرفت.امام جمعه محترم به جای پذیرش این نقدها و اصلاح رویه، به شکل تلویحی، منتقدان را از حامیان مفسدان اقتصادی معرفی نمودند که قصد انتقام از اقدامات ضدفساد ایشان را داشته اند! این نوع کم ظرفیتی در تحمل نقد، اپیدمی مسئولان و مدیران جامعه ما است.
اما شاید بدترین نوع عدم تحمل نقد، وقتی اتفاق می افتد که انتقاد شونده جایگاه قدسی برای خود قایل است و تاب شنیدن هیچ گونه نظر متفاوت و مخالف با نظر خود را ندارد.هیچ وقت یادم نمی رود سخنان تهدیدآمیز امام جمعه ایلام که در جواب اعتراضات به داشتن خودرو میلیاردی، گفته بود:«توصیه میکنم به این جایگاه که مینگذاری است، نزدیک نشوید و چنانچه نزدیک شوید، با مین به هلاکت خواهید رسید!».
آیا در چنین فضای تنگ و ضد انتقادی، نباید دست و قلم منتقدان را بوسید؟!
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از جامعه خبری تحلیلی الف ، تاریخ انتشار: 14 فروردین 1397 ، کدخبر: 3970114058 ، www.alef.ir
ن.ف83