شعار سال: حکومت پهلوی از یک منظر دوره برتری و سیادت نظامیان و شکلگیری نهادها و ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی بود. سازمان بازرسی شاهنشاهی یکی از این مکانیسمها به شمار میرفت که در اواخر دهه 1330هجری شمسی در نتیجه وضعیت بحرانی و تحولات بعد از کودتای 28 مرداد1332 تأسیس شد و تا زمان وقوع انقلاب اسلامی با یک وقفه چند ساله به ارائه گزارشها و تهیه آمارهای دولتی در راستای ارزیابی نظام اداری مشغول بود. این سازمان از ابتدا تا انتها دو رئیس داشت که هر دو از نظامیان سرشناس و دیوانسالاران دوره پهلوی محسوب میشدند؛ یکی «سپهبد مرتضی قلیخان یزدانپناه» که در فاصله سالهای 1337 تا 1347 و دیگری «سپهبد حسین فردوست» از 1351 تا 1357 ریاست بر سازمان بازرسی را بر عهده داشتند.
سازمان بازرسی شاهنشاهی
تأسیس سازمان بازرسی شاهنشاهی معلول بسترها و عواملی بود که عمدتاً ریشه در حوادث و پیامدهای کودتای 28 مرداد داشت. گسترش فساد در قسمتهای مختلف کشور و بویژه در عرصه بوروکراسی، ناآرامیهای داخلی و ترس از وقوع کودتا و نقشههای خرابکارانه مخالفان رژیم، لزوم نظارت بر عرصههای مختلف کشور و کنترل دیوانسالاری، مداخله عوامل و مأموران خارجی در توسعه نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و... زمینهای فراهم کرد که محمدرضاشاه فرمان تأسیس سازمان بازرسی را صادر نماید. پهلوی دوم بعد از کنار زدن دکتر محمد مصدق قدرت واقعی خود را به دست گرفت و برای کنترل هر چه بیشتر جامعه و حکومت از طرق مختلف دست به کار شد. یکی از مهمترین این اقدامات تأسیس نهادی وابسته به خود بود تا بدان وسیله در کمترین زمان ممکن و بدون طی کردن مراحل اداری، از تحولات و وضعیت داخلی مطلع شود. لذا در نتیجه شرایطی که در سالهای بعد از کودتا بر کشور حاکم شده بود، شاه در سال 1337و در کابینه «منوچهر اقبال» فرمان تشکیل سازمان را با این مضمون صادر نمود:
«بهمنظور رسیدگی به شکایات مردم از ادارات و دوائر و مأموران دولتی اعم از کشوری و لشکری و قضایی و همچنین شهرداریها و بنگاههای عمومی که تمام یا قسمتی از سرمایه آنها متعلق به دولت است، لازم میدانیم سازمانی به نام سازمان بازرسی شاهنشاهی تشکیل شود تا به عرایض و شکایاتی که به ما میرسد در اسرع اوقات رسیدگی و نتیجه را از نظر ما بگذرانند.»(1)
پس از این فرمان، سازمان مذکور با داشتن اختیارات گسترده به ریاست سپهبد یزدانپناه از نظامیان دوره رضاشاه شروع به فعالیت کرد. در اواخر مهرماه همین سال، سازمان بازرسی شاهنشاهی، تأسیس و کمی بعد اساسنامه و آییننامه سازمان در 8 ماده تنظیم و در تاریخ دوم آذر 1337 تصویب شد. (2)
یک نکته مهم درباره این سازمان تحولات داخلی و فراز و نشیب عملکرد آن است. این سازمان دوبار تأسیس شد و از ابتدا تا سال 1357دو مرحله را پشت سرگذاشت؛ مرحله اول از مهرماه 1337 تا 1340 و در زمان نخستوزیری دکتر علی امینی که هم بهخاطر آنکه مبنای قانونی نداشت و هم اینکه چون او برنامه مبارزه با فساد و اجرای صرفهجویی عمومی را در سرلوحه دولت خود قرار داده بود، به ناچار این سازمان را که یک هزینه اضافی و تحمیلی به کشور میدانست و اینکه سازمان در انجام وظایفش و از جمله حذف فساد، موفقیت چندانی نداشته، منحل کرد. (3) مرحله دوم که در سال 1347 و پس از شش سال، سازمان مذکور دوباره تأسیس شد. ابتدا در مجلس سنا و در مورخه شانزدهم اردیبهشت 1347 و سپس با تصویب مجلس شورای ملّی در 31 اردیبهشت 1347 محمدرضاشاه را برآن داشت تا پس از اعلام برنامه انقلاب سفید، برای احیای قدرت خود، تصمیم به تأسیس مجدد سازمان بازرسی شاهنشاهی بگیرد. وی هدف خود از این اقدام را تلاش برای رسیدگی به شکایات مردم، بازرسی ادارات، برقراری عدالت و... معرفی کرد. (4) اینبار با داشتن وجهه قانونی و تأیید شده بهوسیله نمایندگان مجلسین سازمان بار دیگر از سال 1347 تا 1357 به کار خود ادامه داد. شاه در دیدار با استانداران و فرمانداران کل کشور، در خرداد 1347گفته بود:«این سازمان به شکایات مردم رسیدگی میکند. اگر افرادی شکایتی داشتند و بعد از طّی سلسله مراتب اداری هم به جایی نرسیدند، یک مرجع و پناهگاهی وجود خواهد داشت که به شکایات رسیدگی خواهند کرد و گزارش خود را بدهد.» (5)
این اهداف البته برنامههای ظاهری تأسیس مجدد سازمان بود و هدف اصلی و نهایی محمدرضاشاه از این اقدام امنیتی، کنترل همه جانبه جامعه و حکومت بود و اینکه راه میانبُری برای شناسایی موارد مخالفت با رژیم بویژه در دوره پر از تنش و تحول بعد از 15 خرداد 1342 ایجاد کند.
فردوست و ریاست بر سازمان بازرسی شاهنشاهی
ازجمله نخبگان مهم سیاسی، نظامی و اداری- اطلاعاتی دوره پهلوی دوم حسین فردوست بود. فردوست ازجمله مرموزترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران، دومین و آخرین رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی بهشمار میرفت که درباره شخصیت و کارنامه سیاسی او نظرات گوناگون، متفاوت و گاه متضاد گفته و نوشته شده است؛ برخی او را خائن به شاه معرفی کرده و عدهای او را وظیفهشناس دانستهاند. فردوست در خاطرات خود درباره زندگیاش اذعان داشته:«در سال 1296 در تهران متولد شدم، پدرم سیفالله افسر ژاندارمری بود و تا درجه سروانی ارتقا یافت و بازنشسته شد و بهدلیل علاقهای که پدرم به شغل نظام داشت من از سنین پایین[8 سالگی] بدان علاقهمند شدم و از سال 1304 به دبستان نظام وارد شدم. خانواده من، خانواده فقیری بودند... روزی سرلشکر نخجوان برای انتخاب همکلاسیهای ولیعهد در کلاس مخصوص برای او به مدرسه نظام آمد و من را انتخاب کرد...»(6)
فردوست در دوره رضاشاه از دوستان نزدیک و همکلاسی ولیعهد بود. یعنی او در سنین کودکی به دربار پهلوی وارد شد و از این منظر زودتر از یزدانپناه به حکومت نزدیک شد، چراکه نامبرده در سنین جوانی به خدمت رژیم درآمد. او درمیان شاخه دوستان شاه، یک مورد خاص بود و در سالهای بعدی به چشم و گوش شاه تبدیل شد. (7) در سال 1310 که دوره تحصیل محمدرضا در مدرسه نظام تمام شد، رضاشاه تصمیم گرفت او را برای ادامه تحصیل به سوئیس بفرستد تا در مدرسه «لُه روزه Le Rosey » تحصیل کند و برای همراهی ولیعهد نفراتی تعیین کرد؛ از جمله حسین فردوست. به هنگام رفتن به سوئیس، رضاشاه به او گفته بود هر چه از ولیعهد دیدی برای من نقل کن و اگرکسی بفهمد پدر و مادرت را میکشم و لذا هر هفته نامهای خصوصی برای رضاشاه میفرستاد و در واقع این نخستین تجربه اطّلاعاتی او بود.
این مسافرت 5 سال به طول انجامید و در سال 1315 آنها به ایران برگشتند. پس از بازگشت، فردوست سایه شاه در دانشکده افسری بود. در آستانه کودتای 28 مرداد 1332 او برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و بعد از کودتا به کشور بازگشت. به هرحال او نیز مانند یزدانپناه فرد مهم و بانفوذی بود و موردتوجه و اعتماد شاهان پهلوی. باید گفت، فردوست جدا از اینکه نسبت به شاه آدم صادق یا دورویی بود، نفوذ زیادی در دربار پهلوی دوم داشت.
«ویلیام سولیوان» تصریح کرده است:«یک چهره جالب توجه در میان افسران برجسته شاه که بندرت، دیده میشد حسین فردوست، رئیس سازمان بازرسی کل شاه بود که بیش از هر کسی به شاه نزدیک بود و شاه او را «چشم و گوش» خود میدانست.»(8)
اردشیر زاهدی در خاطرات خود مینویسد:«گاهی اوقات فردوست به اعلیحضرت اشرف پهلوی نهیب میزد و اخطار میداد که او این کارها را نکند (مستی در میهمانیها و فحش دادن و...) و تنها کسی بود که قباحت و فحاشی او را یادآوری میکرد... اعلیحضرت در معرفیهای رسمی به رؤسای کشورهای دیگر، تنها فردوست را دوست خود معرفی میکرد» (9)
اعتبار فردوست نزد شاه بیش از هر مقام و رجُلی بود و در واقع، رابط شاه با مقامات نظامی و امنیتی به شمار میرفت. (10) در سالهای بعد از 1332 که قوای نظامی ایران از روی الگوی امریکایی سازماندهی شد، گروه جدیدی از افسران جایگزین گارد قدیمی شدند و همکلاسیهای شاه در دانشکده نظامی، به مقامات بالایی رسیدند که فرماندهی ارتش به آنها سپرده شد؛ از جمله این افراد حسین فردوست بود. در سال 1337 با رفتن به انگلستان برای گذراندن دورههای اطلاعاتی مرحله جدیدی از زندگی او آغاز شد. پس از یک سال [به گفته فردوست 4ماه] برگشت و رئیس دفتر ویژه اطلاعات شد و در این مقام نشان داد که علاوه بر یک مقام اطلاعاتی، مدیری منظم و پرکار است، آنگونه که دفتر ویژه رقیب ساواک شود. فردوست در سالهای بعد از کودتا، آنچنان فرد مهم و معتبری بود که ریاست و مسئولیت چند سازمان را بر عهده گرفت.
او در جایی از خاطراتش تحت عنوان مشاغل من مینویسد:«به دستور محمد رضاشاه گارد جاویدان را پایهریزی کردم، در سال 1338 مأمور پایهریزی دفتر ویژه اطلاعات شدم، دبیر شورای امنیت یا شورای عالی هماهنگی بودم، از 1340 تا 1350 ازسوی شاه قائم مقام ساواک بودم، از 1350 مأمور تجدید سازمان و فعال کردن بازرسی شدم، عضو کمیسیون برکناری مقامات عالی بودم، به عضویت کمیسیون قیمتهای پایه درآمدم، مسئول نظارت بر اجرای برنامه مبارزه با گرانفروشی شدم»(11)
بنابراین میتوان گفت رئیس دوم سازمان بازرسی به مراتب نفوذ بیشتری نسبت به رئیس اول داشت و مقامات عالیتری نیز به وی محول میشد.
در اسناد سفارت امریکا درباره او چنین آمده:«او بهعنوان رئیس دفتر اطلاعات و رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی امروز کار «چشمها و گوشهای شاه» در عصر کوروش را انجام میدهد و در مورد فعالیت مقامات عالی مملکت به شاه گزارش میدهد و بر تهیه گزارشهای روزانه به شاه در مورد رویدادهای مهم نظارت دارد. رقابت سختی با نصیری [ارتشبد نعمتالله نصیری] داشت و همین سبب شد بهترین و دقیقترین اطلاعات را در خدمت شاه بگذارد. در 1353 به عضویت کمیسیون شاهنشاهی درآمد و بر مخارج دولتی نظارت کرد. سفارت او را فردی مؤثر و لایق، متواضع، معتدل و وفادار به شاه معرفی میکند...» (12)
در اواخر سال 1351 با مرگ سپهبد مرتضی یزدانپناه، شاه ریاست سازمان بازرسی شاهنشاهی را به ارتشبد حسین فردوست واگذار کرد. وی بازرسی شاهنشاهی را ساماندهی کرد. فردوست درباره اوضاع این سازمان تصریح کرده:«از وقتی که به بازرسی رفتم تعداد پرسنل را از 150 کارمند پیر و فرسوده، به 1500 کارمند فعال رساندم و به کمک 250مأمور تحقیق تا آستانه انقلاب 4 هزار پرونده سوءاستفاده و بیش از 10میلیون تومان تحویل محمدرضا دادم... همه از بایگانی راکد سربرآورد و از پیگیری کوتاهی نکردم...» (13) فعالیت و عملکرد بازرسی شاهنشاهی در دوره ریاست فردوست تجدید سازمان یافته و در مقایسه با دوره یزدانپناه، گزارشهای بیشتری تهیه کرد و امروزه بیشترین گزارشها و آمارها در این زمینه مربوط به دوره دوم فعالیت سازمان و زیرنظر فردوست، است. دوره ریاست فردوست بر سازمان بازرسی شاهنشاهی، بهمدت شش سال ادامه پیدا کرد. بااینحال فعالیت سازمان مذکور نتوانست آنطور که شاه و فردوست انتظار داشتند، در حذف و شناسایی فساد جامعه و حکومت موثر باشد.
منابع:
1. اساسنامه و آیین نامه سازمان بازرسی شاهنشاهی، 1339
2. روزنامه اطلاعات، سال سی و سوم، شماره 9743، چهارشنبه، 30/4/37، ص1
3. میرخلفزاده، حسین- سیری در تاریخ شاهنشاهی ایران، ص 365
4. اورنگ، م- چشم و گوش مهر یا سازمان بازرسی شاهنشاهی- مجله ارمغان، دوره 37، شماره 5 و6، مرداد و شهریور 1347، صص 76-275
5. پهلوی، محمدرضا- مجموعه تألیفات، نطقها، پیامها، مصاحبهها و بیانات محمدرضاشاه پهلوی- ج5، ، صص 4171 – 4170
6. فردوست، حسین- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)- ویرایش عبدالله شهبازی، ج1، صص 23-22
7. Afkhami, Gholam Reza-The life and times of the Shah- University of Califonia Press, 2003- P 50.
8. سولیوان، ویلیام- مأموریت در ایران- ترجمه محمود مشرقی، ص 54
9. زاهدی، اردشیر- 25 سال در کنار پادشاه: خاطرات اردشیر زاهدی، ص 271
10. زونیس، ماروین- شکست شاهانه: روانشناسی شخصیت شاه- ترجمه عباس مخبر، صص 249-248
11. فردوست، حسین- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج 1، صص 653-652
12. از ظهور تا سقوط (مجموعه اسناد لانه جاسوسی امریکا)- ج1، صص176-175
13. فردوست، حسین- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ج1، ص465
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران ، تاریخ انتشار ------ ، کدمطلب: 464047 ، www.iran-newspaper.com