شعارسال: قوی سیاه استعارهای است از پیشامدهایی که مشاهدة آنها شگفتانگیز و بسیار نادر است و چون کسی به طور معمول انتظار وقوع آنها را ندارد وقتی اتفاق میافتند تودههای مردمی در توجیه دلایل وقوع چنین پدیدههایی گاه به استدلال غیرعقلانی و حتی خرافی روی میآورند. فارغ از اندیشه تودهها، در توجیه علت و عواقب این پدیدهها معمولاً بین روشنفکران و خردگرایان نیز هنگامه ای از اختلاف نظر و کشمکشهایی پدید میآید که ممکن است دههها و سدهها به نتیجهگیری صحیحی نینجامد.
وجه تسمیة این پدیده ریشه در فرهنگ غرب دارد که قوی سفید را پرندهای سفید و مظهر پاکی تصور میکردند و از آنجایی که عامّة مردم قوی سیاه ندیده بودند وجود آن را مظهر شیطان و نماد شرّ و جادوگری میپنداشتند. این اسطورة دیرینه چنان ریشه در باور مردم غرب داشته که در بالة دریاچه قو (اثر پیوتر ایلیچ چایکوفسکی) نیز الهامبخش موسیقیدانها و ادیبان بوده است. در این باله که در سال ۱۸۷۷ در «بالشوی تئاتر مسکو» بر روی صحنه رفت قوی سیاه، جادوگری است که میکوشد شاهزاده زیگفرید را فریب بدهد.
با کشف قارة استرالیا، مهاجرینی که به این سرزمین هزاران ساله پای گذاشتند در کمال شگفتی در جنوب این قاره با دستههایی پرشمار از قوی سیاه مواجه شدند که بین آنها فقط قوی سفید مایه تعجب بود. آنها این نوع قو را با خود به اروپا بردند و به تدریج باور قوی سیاه لااقل به عنوان مظهر شرّ و ناپاکی در تخیل مردم رنگ باخت.
حال این اسطوره در بحث احتمال و آمار چه تعبیری دارد: استعاره قوی سیاه برای نخستین بار توسط نسیم طالب در قوی سیاه (کتاب) برای پدیدههایی با سه ویژگی زیر به کار گرفته شد:
پیشامدهایی به شدّت نادر، غیرقابل پیشبینی و بسیار دورتر از میانگین با احتمال وقوعی بسیار ناچیز ولی بسیار جنجالی و تأثیرگذار. (مثل اعلام یافتن انسان تکاملیافته با قد ۵ سانتیمتر).
پیامدهای وقوع چنین پیشامدهایی نادر و اثرگذار (consequences) به کل غیرقابل پیشبینی است. بدین معنی که حتی اگر بتوانید احتمال وقوع چنین رخدادهایی را در مقادیر بسیار ناچیز تخمین بزنید هرگز قادر نخواهید بود پیامدها و عواقب ناشی از وقوعِ آنها را در یک ساختار منظم علّت و معلولی پیشبینی کنید.
احتمال وقوع پایین و عدم مشاهدة آنها در شرایط طبیعی باعث میشود که عوام در مورد آنها دچار پیشداوریهاس خرافی، غیرمنصفانه و غیرمنطقی شوند. این رده از پدیدهها در طول تاریخ تأثیر بسیار شگرفی بر جوامع بشری و نحوة زندگی آنها گذاشته است. برای مثال قبائلی بدوی، زلزله را خشم خدایان تلقی و برای فرونشاندن این خشم انسان قربانی میکردند.
نسیم طالب رخدادهای «جنگ جهانی اوّل»، «فروپاشی شوروی سابق»، «ابداع و ظهور وب» و «حملة سپتامبر ۲۰۰۱ به برجهای دوقلو» را در ردة رخدادهای قوی سیاه قرار داده است.
اگر خواستید در مورد رخدادی قضاوت کنید و آن را پدیدة قوی سیاه بنامید باید آن رخداد با ویژگیهای زیر مشاهده شود:
الف) از منظر مشاهدهگرهای متعدد (تقریباً کلّ جامعة آماری) آن رخداد شگفتانگیز و نامحتمل باشد.
ب) حدوث آن رخداد پیامدهای بسیار عظیم و غیرقابلپیشبینی به جا بگذارد.
ج) با ثبت مشاهدة وقوع، دلایل حدوثِ آن در بستری عقلانی و منطقی قابلتوجیه باشد و بتوان برای کاهش پیامدهای آن در رخدادهای بعدی (هرچند بسیار دور و بعید) برنامهریزی کرد.
یکی از پرسشهای اصلی در حوزه شبکهها و سیستمهای کامپیوتری این است: چه پدیدههایی در دنیای شبکهها و سیستمهای کامپیوتری میتواند در ردة پدیدههای قوی سیاه دستهبندی شود و برای مدیریت بحران ناشی از وقوع این پدیدهها باید چه سیاستی را در پیش گرفت و چقدر هزینه کرد؟ فروپاشی کل زیرساخت اینترنت آیا میتواند به مثابة جنگ جهانی سوم تلقی شود؟ بیتردید همین خواهد بود! ولی افزون بر این موضوعات کلان، موضوعات فنیتر و جزییتری از ساختار سیستمهای عامل، نرمافزارها و سختافزارهای جهانشمول و مسائلی از این نوع هستند که میتوانند در رده پدیدههای قوی سیاه قرار بگیرند
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از وبلاگ ای پی اس نیوز، تاریخ انتشار: 21اردیبهشت1397 ، کدخبر: 74829: www.epsnews.blogfa.com