پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۵۱۱۵۸
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۷
اوکودکی بود که در ابتداء بیرون از شهر تحت سرپرستی عمویش بود تا اینکه به سن نوجوانی رسید و وارد شهر شد و از اول با زبان پر محبتِ استدلال و منطق ، رفتار عبادت گونه خورشیدپرستان و ماه پرستان و ستاره پرستان را به چالش کشید.

شعار سال: حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در نوشتاری با عنوان«ابراهیم پیامبر ، بر کرانه خاتم الانبیاء» به مناسبت ایامُ الضحی و ایام الغدیر؛ آورده است:

سرگذشت کوتاه و گویا از ابراهیم سلام الله علیه ؛

اوکودکی بود که در ابتداء بیرون از شهر تحت سرپرستی عمویش بود تا اینکه به سن نوجوانی رسید و وارد شهر شد و از اول با زبان پر محبتِ استدلال و منطق ، رفتار عبادت گونه خورشیدپرستان و ماه پرستان و ستاره پرستان را به چالش کشید.

و بعد راه ورود به معبد بت پرستان پیدا کرد و بت خانه را ویرانکده ای کرد که آه از نهان دل بت پرستان بلند شد.

از آتش نجات یافت با عده ای معدود که به او مومن شدند و خانواده اش بدستور الهی ” ان ربی سیهدین” ، راهی ارض مقدسه ای شد که نام "مکه” دارد.

در آنجا با هدایت الهی ؛ کعبه را ، با کمک خانواده و تنی از اعراب منطقه بنا نمود و مناسک حج را انجام داد.

در این بین مواجه شد با آخرین آزمایش از آزمایشات نفس گیر الهی که قرآن از آن تعبیر به "ابتلاء به کلمات” نموده ؛ "إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ..” به رتبه‌ی ” إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً” نائل آمد و بر انبیاء سلفش و لاحقش ، سِمت "امامت” یافت.

محبت؛ کلید شخصیت ابراهیم

کلید شخصیت ابراهیم در "محبت” است، او پیامبری بشدت با محبت است .

ما این محبت او را نسبت به خالق و مخلوق ، میتوانیم از دو نقطه بخوبی دیده و رصد کنیم :

اول ؛تعبیر ایشان در برابر خورشید پرستان و .. است که طبق گزارش سوره انعام گفت:

من آنچه افول میکند را ؛ "دوست” ندارم. و نفرمود "عبادت نمیکنم” ؛ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ

گفتاروگفتمانش حکایت از”محبتی” بودنش دارد.

دوم ؛در جریان نزول عذاب بر پیکره قوم لوط ، طبق گزارش سوره هود؛ ابراهیم با همه محبت با پیک های الهی که فرشتگان بودند ، به گفتگوی طولانی (مجادله) پرداخت تا از نزول عذاب صرف نظر کنند که تعبیر قرآن چنین است ؛یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ》.

چنین اصراری بر نازل نشدن عذاب از یک انسان الهی برخاسته است که تمام وجودش را محبت به خالق و مخلوق گرفته باشد.

سوم؛نشانه دیگر بر شخصیت پرمحبت ابراهیم دعای او کنار کعبه است .

وقتی کعبه را بنا کرد و خواست دعا کند به گزارش سوره ابراهیم قرآن ؛دعای او از ” محبت ” است :

خدایا قلبهای مردمان را مجذوب ذریه من فرما فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ 》.

در تفسیر مجمع البیان از امام باقر (ع) نقل شده ؛

بخدا قسم ذریه ی ابراهیم که مورد محبت مردمان قرار گرفت ، ما هستیم نحن و اللّه بقیّه تلک العتره و کانت دعوه ابراهیم لنا خاصّه》 .

اینها نشان دهنده شخصیت ابراهیم بر محور و میزان "محبت” است ، هم در مورد معبودش و هم در راستای مخلوقات او ، که درس بزرگی برای هر موحّدی در جهان است.

پس چنین شخصیت با محبتی اگر به امر الهی چاقو بر گلوی فرزند میگذارد ، نشان از رخداد یک امر علیحده و اختصاصی است ، چرا که ؛ نه تنها ابراهیم سراسر وجودش محبت است ، بلکه پیامبری است که سوره انعام میگوید : باطن آسمان و زمین را مشاهده کرده و به مرحله یقین بار یافته نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ. در نتیجه ماجرای ذبح اسماعیل یک ماجرای فوق دستورات عمومی شریعت و اختصاصی به آن جناب بوده .

بااین تحلیل شبهات وارده بر این گزاره تاریخی و دینی ، مرتفع است.

صاحب مقام "خُلّت

ابراهیم براساس تصریح سوره نساء ؛ "خلیل الهی” عنوان گرفت ؛ وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا 》 .

گرچه خلیل بمعنای "دوست” است ، اما "خلّت” واژه ای است که باید با دید عمیق به ژرفایش سفر کرد.

در لغت آمده ؛ خلّت نشان از محبتی دارد که تخلل و تداخل در لایه های باطنی قلب کرده باشد ؛ ” هو حبّ متخللاً وداخلاً فی باطن القلب ” .

در ابراهیم نور وجود حق متعال بگونه ای رسوخ کرد که ابراهیم دیگر ابراهیم نبود بلکه یک آئینه صفات و اسماء خدا شد و این "ارتباط خلّتی” را خدای متعال برایش محفوظ داشت.

عارفان بر این باورند که ؛

"ابراهیم با کسب مقام خلّت ، مظهر اسماء خدا گشت و خدای سبحان با اسم ‘لطیف’ در او ظاهر گشت. و میگویند: سمی الخلیل خلیلا لتخلل الحق بظهورالهویه و سریانها فی وجود ابراهیم ” . (شرح فصوص ، فص ابراهیمی/۵۷۴)

و صدالبته در رسیدن به مقام قرب ، برخی از اعمال در ارتقاء روحی ابراهیم اثرگذار بوده و او را به مقام "خُلت” رسانده .

روایاتی در کتاب علل الشرائع صدوق آمده در این مورد آمده ، مثل :

امام باقر(ع): خدا، ابراهیم را خلیل خودقرار داد، چون دست رد به سینه هیچ فردنیازمندی نزد و از هیچ کس هم جز خداوند عزّ و جلّ چیزى نخواست اتَّخَذَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ إبراهیمَ خَلیلاً لأنّه لَم یَرُدَّ أحَدا ، و لَم یَسألْ أحَدا غیرَ اللّه

و یا امام‌ عسکری (ع) ذکر صلوات او را در این مقامش دخیل دانسته؛ انّما سمّی إبراهیم خلیل الله لکثره صلواته على محمّد وأهل بیته صلوات الله علیهم أجمعین

ویا رسول اکرم(ص) مهمانوازی و مهمانداری او را در رسیدن به مقام خلّت معرفی نموده؛ لإطعامه الطعام والصلاه باللّیل والناس ینام 》.

وحضرت صادق(ع) کثرت سجده های ابراهیم را نقش آفرین در خلیل بودن آن دانسته؛ لکثره سجوده على الأرض 》.

هیچ تهافتی نیست و همه این احادیث درست است و مفاد نهایی همه شان در این نقطه متمرکز است که ؛

ابراهیم در همه جا خدا را در نظر داشت

البته علامه طباطبائی در المیزان در ذیل آیه "خُلّت” حدیث اول را با اعطاء مقام خلّت مناسب تر معرفی نموده .

نقطه عطف مقاله ؛

ابراهیم بر کرانه خاتم الانبیاء قرار خواهد گرفت.

ابراهیم با آن عظمت و بعد از ابتلائات فراوان و دست یابی به بالاترین مقام نبوت و رسالت که قرآن در سوره مائده از او به "امت” ؛ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً 》.

و نیز در سوره آل عمران به "ملت” یاد کرده ؛ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْراهِیمَ ، رسید که خروج از فردیت است و نشان از جا گرفتن "یک امت با عظمت” در اوست ، تازه ، خدای متعال برای او کمال پایانی را قرار داد و آن ” وصول به صالحین” در عالم آخرت است ، که درسوره بقره فرمود ؛وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا ۖ وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ》.

از آنجا که ابراهیم خود یکی از بالاترین مصادیق صالحان روزگار و خلقت است ، پس معلوم میشود آن صالحانی که وصول به آنان را خدا ، برای قیامت ایشان مقدّر نموده ، ذواتی مظهره و بسیار بالا و والا هستند .

و آنها ؛ نیستند مگر خاتم الانبیاء و عترت پاکش علیهم السلام.

شیخ صدوق در خصال از امام صادق (ع) روایت نمود : صالحینی که در آخرت ابراهیم به آنان ملحق میشود همانا ؛ پیامبر و ائمه هستند إِنَّهُ فِی اَلْآخِرَهِ لَمِنَ اَلصّٰالِحِینَ هُمُ اَلنَّبِیُّ وَ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ السلام

علامه طباطبائی در المیزان براین مطلب عرشی و بسیار بلند تفسیری و عرفانی ،چنین استدلال میفرماید:

"رسول خدا (ص ) این مقام صالحین را براى خود ادعا مى کند.

قرآن کریم در سوره اعراف مى فرماید: إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ ۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ همانا سرپرست من خدائى است که کتاب را بحق نازل کرد، و هم سرپرستى صالحان را دارد》.

چون ظاهر این آیه این است که رسول خدا (ص) ادعاى ولایت براى خود میکند، پس از ظاهرش بر مى آید که رسول خدا (ص) همان کسى است که دارنده صلاح مورد آیه است ، و ابراهیم (ع) از خدا درخواست مى کند به درجه صالحانى برسد که صلاحشان در مرتبه اى بالاتر از صلاح خود او است ، پس منظورش همان جناب خاتم الانبیاء است ".

در نتیجه ابراهیم خلیل الله با تمام عظمت و عظمت آفرینی اش ، کرانه ای دارد .

و آن کرانه به افق بی انتهای حضرت رسول الله (ص) و عترت (ع) متصل میشود.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری شفقنا ، تاریخ انتشار 2 شهریور 97، کدمطلب: 617456، www.shafaqna.com


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین