پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۸۰۱۳۵
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۶
حضور نیروهای ایالات متحده آمریکا در سوریه و اشغال بخش‌هایی از سرزمین این کشور به بهانه مقابله با داعش از سال ۲۰۱۴ میلادی که در قالب ائتلاف بین‌المللی آغاز شد، محصول دوران ریاست جمهوری باراک اوباما است. دونالد ترامپ که خود را مخالف سرسخت سیاست‌های اوباما معرفی می‌کرد، با انتقاد از این حضور نظامی، بازگرداندن سربازان آمریکایی به وطن‌شان را جز شعارهای خود در انتخابات ریاست جمهوری خود قرار داد.با توجه به گفته‌های ترامپ، منطق وی درباره خروج از سوریه به این ترتیب است: داعش شکست خورده است، متحدان آمریکا در منطقه می‌توانند بقایای داعش را نابود کنند، اعزام نیرو به سوریه از ابتدا موقت بود، زمان بازگشت نیروهای آمریکایی درپی نابودی داعش در سوریه از راه رسیده است، سربازان باید به خانه برگردند، زمان بازسازی خانه فرارسیده است.

شعار سال: دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا که به اتخاذ تصمیمات جنجالی و پیش‌بینی نشده مشهور است، ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸ به طور ناگهانی اعلام کرد که نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج می‌کند. رئیس جمهور آمریکا با اعلام پیروزی در برابر گروه تروریستی داعش، مدعی شد که دیگر دلیلی برای باقی ماندن در سوریه نمی‌بیند.

با توجه به گفته‌های ترامپ، منطق وی درباره خروج از سوریه به این ترتیب است: داعش شکست خورده است، متحدان آمریکا در منطقه می‌توانند بقایای داعش را نابود کنند، اعزام نیرو به سوریه از ابتدا موقت بود، زمان بازگشت نیروهای آمریکایی درپی نابودی داعش در سوریه از راه رسیده است، سربازان باید به خانه برگردند، زمان بازسازی خانه فرارسیده است، آمریکا نباید پلیس جهان باشد، نبایستی سرمایه و جان با ارزش آمریکایی‌ها را برای کسانی فدا کرد که کمک‌های آمریکا را قدر نمی‌دانند، وقت آن است که دیگران بجنگند، بار مسوولیت جنگ با داعش بر دوش ایران، روسیه و سوریه خواهد بود و این کشورها از رفتن امریکایی ها از سوریه خوشحال نخواهند شد، اگر داعش اقدامی علیه آمریکا انجام دهد، محکوم به فنا خواهد بود. متحدان بسیار مهم هستند اما نه زمانی که از آمریکا سوء‌استفاده می‌کنند.

زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا اعلام کرد که وی نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج می‌کند، این خبر شوک بزرگی در ساختار سیاسی هیئت حاکمه ایالات متحده ایجاد کرد که منجر به شکل گیری موجی از انتقادات به این مواضع ترامپ شد. انتقادتی که از اسرائیل تا برخی از کشورهای اروپایی و نمایندگان کنگره آمریکا را در بر می‌گرفت. در ادامه نیز جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا و «برت مک‌گورک»، فرستاده ویژه دولت آمریکا در ائتلاف ضد داعش از سمت خود استعفا دادند.

مخالفان ترامپ بر مسائلی همچون احتمال ظهور مجدد داعش و لزوم حضور آمریکا در سوریه برای محدود کردن نفوذ ایران تمرکز کردند. در این راستا رنج علاالدین در بروکینگز نوشت: «خروج نیروها از نظر استراتژیک به ایران کمک می کند و فضای بیشتری برای پیشبرد هدف دیرینه آن در زدن پلی زمینی از تهران تا بیروت فراهم می آورد.» در جبهه دیگر، استفن والت در فارن پالسی تصمیم ترامپ را «اقدامی درست به شیوه ای اشتباه» خواند و به این مساله اشاره کرد که سوریه ارزش استراتژیک زیادی برای ایالات متحده نداشته و در اصل یک مسئولیت اقتصادی برای ائتلاف پیروز از جمله روسیه و ایران است.

دلائل خروج آمریکا از سوریه

در مورد خروج نیروهای آمریکا از سوریه دیدگاه و نقطه نظرات متفاوتی مطرح شده اند که در ذیل به برخی از این موارد اشاره می کنیم:

۱- یکی از دلائل این اقدام وجود نوعی نوعی توافق و معامله میان دو قدرت بزرگ یعنی روسیه و آمریکا می‌دانند، یعنی معامله بر سر تبادل مناطق نفوذ، به عبارتی دیگر آمریکا سوریه را به روسیه واگذار می‌کند تا دست بالا را در آن داشته باشد در مقابل روسیه نیز درباره حضور آمریکا در عراق یا دیگر کشورهای منطقه سکوت می کند.

۲- نظر به اینکه این تصمیم در اوج فشارهای ترکیه بر ایالات متحده برای توقف حمایت از نیروهای کرد یگان های مدافع خلق (ی.پ.گ) و نیز در سایه احتمال حمله نظامی ترکیه به مناطق کردنشین شرق فرات صورت گرفته است، بسیاری دلیل اصلی اتخاذ چنین تصمیمی را ناشی از همین فشارها و تهدیدها و زد و بندهای احتمالی میان رئیس‌جمهور ترکیه و همتای آمریکایی‌اش می‌دانند.

۳- دلیل دیگر در مورد « تجاری سازی امنیت» است؛ یعنی مخالفت با ادامه حضور نظامی آمریکا در نقاطی از منطقه و جهان است که منافع مادی برای آمریکا نداشته و صرفا متضمن هزینه‌های مالی و انسانی باشد. از دیدگاه ترامپ این اقدام به معنای تعهدات بی‌حاصل برای آمریکا و در واقع ادامه سیاست "سواری مجانی" به متحدان این کشور در منطقه است. لذا رئیس جمهور آمریکا خواهان این است که متحدانش تعهدات منطقه‌ای این کشور را برعهده بگیرند و هزینه آن را نیز بپردازند

در یک نگاه کلی می توان اقدام پرزیدنت ترامپ در خروج نیروهای آمریکا از سوریه را مبتنی بر راهبرد «موازنه از راه دور» دانست. نگاهی به هزینه‌های نظامی امنیتی که ایالات متحده آمریکا در دهه های اخیر در غرب آسیا صرف کرده، گویای بی سابقه بودن آن در تاریخ این کشور است. این کشور مبالغ هنگفتی در جنگ های افغانستان و عراق هزینه کرد و تلفات سنگینی نیز متحمل شد. مجموع این عوامل چالش جدی پیش روی سیاستگذاران آمریکایی قرار داد و آن ها را مجبور کرد تا در سیاست های غرب آسیا خود بازنگری جدی انجام دهند.

یکی از گزینه‌های تغییر سیاست‌های غرب آسیایی آمریکا، استفاده از راهبرد «موازنه از راه دور» بود. از منظر این راهبرد؛ غیر از نیمکره غربی که تحت تسلط آمریکا است، سه منطقه مهم دیگر در جهان وجود دارند: اروپا، شرق آسیا و غرب آسیا. در اروپا و غرب آسیا تهدید جدی برای هژمونی آمریکا در جهان در دهه‌های آتی وجود نداشت؛ اما در شرق آسیا تحولاتی در حال رخ دادن بود که هژمونی آمریکا را با تهدید مواجه می کرد. در این منطقه، چین با سرعت قابل توجهی در حال رشد و توسعه بود و تحلیلگران آمریکایی احتمال می دادند که این کشور به قدرت هژمون آسیا و در مرحله بعد جهان تبدیل شود.

بنابراین طبق راهبرد «موازنه از راه دور» آمریکا از طریق هم‌پیمانان منطقه‌ای به مدیریت تحولات غرب آسیا می‌پردازد. بدین صورت علاوه بر این که هزینه‌های ناشی از بحران توسط متحدان منطقه ای صرف می‌شود ، به اعتبار سیاسی این کشور نیز لطمه ای وارد نمی‌شود. از طرف دیگر این فرصت برای آمریکا به وجود می‌آید که تمرکز خود را معطوف مهار چین کند. به تعبیر دیگر آمریکا با واگذاری مسئولیت به دیگران، آن‌ها را درگیر منازعات کرده و خود از دور آن ها را کنترل می‌کنند.

عنصر اصلی راهبرد موازنه از راه دور، بازدارندگی دو مرحله‌ای است. بازدارندگی دو مرحله از دو بازدارندگی منطقه‌ای و تعمیم یافته تشکیل شده است. در بازدارندگی منطقه‌ای مکانیزم‌های بازدارندگی توسط قدرت‌های منطقه‌ای همسو با آمریکا در مناطق جغرافیایی نزدیک به تهدید تقویت می‌شود. به این ترتیب در خاورمیانه در لایه اول ساختاری از بازدارندگی منطقه‌ای در مقابل روسیه و ایران با حمایت از عربستان، اسرائیل و ترکیه شکل می‌گیرد. حمایت‌هایی که به اشکال مختلف از جمله فروش سلاح، ارائه خدمات مستشاری، طراحی الگوهای مشترک سازماندهی نیرو و دیگر تغییرات فنی و تکنیکی در نیروهای مسلح این کشورها صورت می‌گیرد تا قابلیت عملیات مشترک میان آنها ایجاد شود.

در لایه‌ دوم، بازدارندگی تعمیم‌یافته قرار دارد که وابسته به تسلیحات و زیرساخت‌های استراتژیک اتمی آمریکا است. به کمک بازدارندگی تعمیم‌یافته، آمریکا نقش ضامن نظام‌های بازدارندگی منطقه‌ای را بازی می‌کند. به این معنی که شرکا و هم‌پیمانان راهبردی‌ خود را زیر چتر تسلیحات اتمی‌اش قرار می‌دهد تا تلاش‌های احیانا نامتعارف برای تغییر در بازدارندگی منطقه‌ای را خنثی کند.

پیامدهای آشکار خروج آمریکا از سوریه

۱- گروه‌های کرد سوریه که در دو سال گذشته همکاری‌های نزدیکی با سربازان آمریکایی داشته‌اند، در وضعیت خلا و ابهام امنیتی قرار می‌گیرند. از همه مهم‌تر آنکه در چنین شرایطی زمینه‌های جدیدی از تلاش برای پر کردن خلا امنیتی توسط سایر نیروها و بازیگران در سوریه ایجاد خواهد شد. چنین روندی به‌گونه اجتناب‌ناپذیر نه‌تنها ثبات سیاسی منطقه را دچار تغییر و دگرگونی می‌کند بلکه نشانه‌هایی از رویارویی گروه‌های جدید در منطقه را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد.

۲- این اتفاق نگرانی ترک‌ها از ایجاد یک ساختار کردی در شرق سوریه را از بین می‌برد و این امکان را برای دولت سوریه و حامیانش فراهم می‌کند که با هزینه کمتر، دولت را بر شرق سوریه حاکم کنند. به‌علاوه کردها درمی‌یابند بازیچه دست آمریکایی‌ها بوده‌اند و حمایت آن‌ها استراتژیک نبوده است و ناچار به گفت‌و‌گو با دولت می‌شوند تا در معرض خطر نیروهای ترکیه برای سرکوب قرار نگیرند.

۳- با خروج آمریکا از سوریه و شکل گیری خلا قدرت، زمینه ناامنی منطقه‌ای را فراهم می‌کند و این امر خود منجر به افزایش خرید تسلیحات از آمریکا توسط کشورهای منطقه می‌گردد.

جمع بندی

بنابراین بر اساس راهبرد موازنه از راه دور، خروج آمریکا از سوریه این پیام را به ایران و روسیه به عنوان بازیگر تعیین کننده در بحران سوریه مخابره می‌کند تا بر گسترده عملیاتی خود در این کشور بی‌فزایند. اما تلاش دو کشور برای پر کردن این خلاء، باعث می‌شود تا تحریم‌هایی که آمریکا علیه ایران تحمیل کرده از کارایی بیشتری برخوردار شوند.

در ارتباط با تصمیم ترامپ به خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه و تاثیر آن بر ایران، دو سناریو- یکی مثبت و یکی منفی- وجود دارد. در سناریوی مثبت، معلوم می‌شود که تصمیم خروج آمریکا از سوریه مقدمه‌ای برای بازنگری جدی در سیاست خصمانه و یکجانبه علیه ایران در حمایت از مذاکره و مصالحه از طریق تمرکز بر توافقنامه‌هایی همچون آتش بس در یمن، ثبات در افغانستان و عملیات علیه داعش است.

به هر حال، اگر ترامپ حقیقتا به دنبال طراحی مجدد سیاست خارجی ایالات متحده باشد، باید فرصت‌هایی برای کاهش تنش‌ها با ایران بیابد. البته با توجه به مشاوران کاخ سفید و همچنین بی اعتمادی ایران به آمریکا، چنین اقدامی نمی‌تواند ساده باشد و به نشانه‌هایی مثبت نیاز خواهد بود. در سناریوی منفی، خروج سوریه تاکتیکی پیچیده است تا ترکیه را در برابر ایران قرار دهد و امکان متمرکز شدن ایالات متحده روی ایران را فراهم آورد. ترامپ در چنین شرایطی احتمالا درصدد معامله با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه بر سر حضور ایران در سوریه بر خواهد آمد تا ایران را خارج کند، آنگاه مواجهه‌ نظامی با ایران ترتیب خواهد داد. اینکه در نهایت کدام سناریو به حقیقت می‌پیوندد را فقط زمان می تواند معلوم کند.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته سایت خبری الف تاریخ انتشار 14دی 97، کدخبر: 3971014024، www.alef.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین