شعارسال: اگر نقد صریح محمد موسویخوئینیها _که در سالهای اخیر کمتر در رسانهها ظهور و بروز داشته و انتقادهای صریح او به مرحوم هاشمیرفسنجانی همچنان بازتاب دارد_ را صرفا در چارچوب اختلافات قدیمی او با مرحوم هاشمیرفسنجانی ارزیابی کنیم، خیلی واقعی نیست. نگاهی به سخنان حسن روحانی در همایش بزرگداشت مرحوم هاشمیرفسنجانی که چند روز قبل از انتشار گفتوگوی خوئینیها بود، شاید بتواند تحلیل ما را چارچوبمند کند. حسن روحانی در سخنرانی حماسی خود برای مرحوم هاشمیرفسنجانی نکاتی را بیان کرد که خیلی در خدمت حماسه نبود و بیشتر مفهوم نقد و عبور داشت، روحانی هم مدیریت کربلای چهار را که بحث تنشزایی در هفتههای اخیر بود به هاشمی منسوب کرد و هم ایده و اجرای برجام را که دیگر حتی بین حامیان دولت حالت اجماعی ندارد، به لطایفالحیلی به هاشمی مربوط دانست.
اما آیا اظهارات موسویخوئینیها و حسن روحانی صرفا بیان نکاتی برای ثبت در تاریخ بود؟ روز گذشته یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی گمانه چند روز قبلمان درخصوص گفتوگوی خوئینیها را جدیتر کرد. قبلتر هم گفته بودیم نقد خوئینیها به هاشمی، نقد و عبور نیابتی از روحانی است؛ عبور از کسی که خودش هم تصمیم گرفته در وضع موجود از هاشمی رد شود!
این عضو حزب کارگزاران، منتقدان دولت حسن روحانی میان حامیان سابقش را به سه دسته کلی تقسیم میکند که در عمل دو دستهاند و دوپاره کردن دسته دوم بیشتر برای ایجاد مرزبندی کارگزاران و اعتدال و توسعه کاربرد دارد. منتقدان ایدئولوژیک و متدولوژیک، منتقدانی که اساسا اهداف دولت را قبول ندارند و کسانی که اهداف را قبول دارند اما در روش نظرات دیگری دارند، صورتبندیای که بهنظر میرسد خیلی واقعی نیست و بیشتر به درد تصویرسازی برای کاهش بحران انسداد میخورد.
در چند ماه اخیر دو وزیر مهم از دولت حسن روحانی استعفا کردهاند؛ یکی عباس آخوندی و دیگری حسن قاضیزادههاشمی، اولی گلایهمند از چپروی اقتصادی دولت و دومی شاکی از راستروی اقتصادی! چطور با اینکه در نزدیکترین و همفکرترین لایههای دولت تصویر دقیقی از نگاه اقتصادی و سیاسی دولت وجود ندارد، میتوان گفت اساسا در دولت ایدئولوژی مشخصی وجود دارد که حالا کسی بخواهد از این زاویه مخالف و منتقد دولت باشد؟
آیا دولت روحانی دولت ایدئولوژیکی بوده است یا دولت پروژهمحور؟ دولت روحانی فارغ از هر نوع ایدئولوژی، یک پروژه مهم سیاسی در 6 سال اخیر بهنام برجام داشته که امروز در نقطه حضیض است و باعث شده رفقای گرمابه و گلستان و شکارچیان شنبه پس از انتخابات همه اهل عبور شوند.
مبنای نقدهای حامیان و منتقدان دولت هم همینجاست، درواقع موافقت یا مخالفت ایدئولوژیک با دولت محلی از اعراب ندارد و وضعیت اجتماعی دولت بهگونهای است که انتقاد و عبور و مرور یک امر طبیعی باشد.
حزب کارگزاران که امروز حلاج و تفسیرگر ریشه اختلافات حامیان دولت است بد نیست نگاهی به بیانیه نشست خود بیندازد. آیا شداد و غلاظ آن نقدها و آن سرعت عبور فرقی با منتقدان بهاصطلاح ایدئولوژیک -اگر وجود خارجی داشته باشد- دارد؟
اساسا آخرین کنشگری ایدئولوژیک و مبنایی جبهه اصلاحات چه چپ سنتی و چه اصلاحطلبان مدرن چه بوده است؟ آخرین ایده مبنایی همین آقای خوئینیها را خود این دوستان هم یادشان هست؟ جبهه اصلاحات مدتهاست پراگماتیست شده و آنقدر در این عملگرایی رادیکال شده است که بوی اپورتونیسم آن توی ذوق میزند.
کنشهای منتقدانه این روزها نسبت به روحانی ممکن است شکل و شمایل متفاوتی داشته باشد اما ریشه یکسان دارد؛ رفتار این روزها نسبت به عملکرد دولت روحانی بیش از آنکه درونمایه فکری داشته باشد ریشه پراتیک دارد و ناظر به پروژه نجات سیاسی خود است. هجمهها به دولت روحانی شبیه رنگپاشی غریزی به یک تابلوست که حالا دوستان میخواهند دور آن خط بکشند و از نو طراحیاش کنند.
اینکه جمعی سعی کنند شریک و موتلف یک دولت باشند و ضمن انتفاع از مواهب، همزمان پاد و دگرگفتمان دولت را بسازند، خیلی سخت است. چسبندگی حامیان با همه این دستهبندیهای شکلی و غیرواقعی در سالهای 92 و 96 به روحانی بهحدی زیاد است که امروز افکار عمومی این جدایی را نمیپذیرد.
کاری که امروز عدهای سعی میکنند انجام دهند شبیه اقدامات احمدینژاد در دوره دوم است؛ احمدینژاد هم چنین تحلیلی داشت که میتواند پاد دولت خود یعنی گفتمان آزادیهای اجتماعی را درون دولت خود تولید کند، آن هم با مشایی! اما نتیجه این شد که در هسته مرکزی حامیان خود هم که دیدگاههای دینیتری داشتند دچار ریزش شد و حالا سعی در ساخت و تولید بدنه جانفدا دارد.
فرجام این پروژه برای اصلاحطلبان هم از دو حال خارج نیست، همان فرجامی که برای احمدینژاد اتفاق افتاد؛ حامیان سابق روحانی چه سعی در بازتولید ادبیات چپ اسلامی داشته باشند، چه بر طبل لیبرالیسم ایرانشهری بکوبند و شیپور ایرانشهری بزنند و چه شعار خروج از حاکمیت سر دهند، هنگام انتخاب یا باید به سمت گزینهای راستگراتر اما بزکشدهتر از روحانی بروند یا به تکرار تجربههای رادیکال فکر کنند، البته بعید است عقلای جریان اجازه دهند حالت دوم اتفاق بیفتد.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه فرهیختگان، تاریخ انتشار:3بهمن1397 ، کدخبر: 163199: newspaper.fdn.ir