پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۹۸۶۴۱
تاریخ انتشار : ۱۳ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۰
من ایران را به‌عنوان واحد ملی خودم نه تنها دوست دارم بلکه در برابر آن احساس تعهد می‌کنم. در برابر همه اتباعش و تمام اجزای این کشور بدون هیچ تمایزی و مقدم بر هر مؤلفه تمایز بخش دیگر.
شعارسال:من ایران را به‌عنوان واحد ملی خودم نه تنها دوست دارم بلکه در برابر آن احساس تعهد می‌کنم. در برابر همه اتباعش و تمام اجزای این کشور بدون هیچ تمایزی و مقدم بر هر مؤلفه تمایز بخش دیگر. 

عباس عبدی تحلیلگر سیاسی طی یادداشتی در پرونده سال ویژه نامه ایران ما در مطلبی با عنوان چرا ایران؟ نوشت: من و امثال بنده از نسلی هستیم که گرایش‌های انترناسیونالیستی نزد جوانان و فعالان سیاسی غالب بود. چه در قالب گروه‌های چپ مارکسیستی که در پی شکل دادن کمونیسم جهانی و متحد کردن کارگران جهان بودند و چه در قالب نیرو‌های مذهبی که در پی امت واحده و حکومت جهانی بودند و چیزی به نام واحد ملی در اولویت ذهنی بیشترشان نمی‌گنجید. شاید در آن زمان چندان بیراه نبودند. چرا که ملی‌گرایی مترادف نوعی شوونیسم و وطن‌پرستی در تقابل با مفهوم جهان‌وطنی و انسانیت تلقی می‌شد. ولی اکنون آن دوران گذشته و سراب جهان‌وطنی رنگ باخته است و حتی انترناسیونالیسم‌ترین حکومت‌ها نیز در عمل و در هنگام اتخاذ مواضع سیاسی می‌کوشند که منافع ملی خود را تأمین کنند. بنده با وجود اینکه کماکان به ارزش‌های فراملی و برابری انسان‌ها اعتقاد دارم و از نژادپرستی و قوم‌گرایی منزجر هستم و شوونیسم را محکوم می‌کنم، ولی در عین حال معتقدم که دوست داشتن میهن به مفهوم واحد ملی موجود یک اصل اساسی در زندگی جدید است. هرچند این امکان وجود داشت که در جای دیگری از این جهان متولد شوم و به همان جا علاقه‌مند شوم، ولی به صرف اینکه در ایران متولد شده‌ام و تابعیت آن را دارم و هر چیزی که به دست‌آورده‌ام از آن است در نتیجه موظفم که در برابر امور آن مسئول و متعهد باشم. این یک گزاره اخلاقی انتزاعی نیست، بلکه یک ضرورت است. در عین حال که می‌دانیم مرز‌های کشور‌های جهان عموماً مصنوعی و قراردادی است. پس چرا من باید نسبت به اهواز تعهد بیشتر و غیر قابل مقایسه‌ای در مقایسه با بصره عراق داشته باشم؟ در برابر بیرجند بیش از هرات افغانستان و در برابر زاهدان بیش از کویته پاکستان یا در برابر ارومیه بیش از دیاربکر ترکیه متعهد و علاقه‌مند باشم؟ در این یادداشت می‌کوشم که به این پرسش پاسخ دهم.
روابط ما با دیگران در دو گروه طبیعی و قراردادی طبقه‌بندی می‌شوند. روابط طبیعی مثل پدر و مادر و فرزند یا فامیل یا حتی قوم و قبیله و... است. روابط قراردادی و انتخابی مثل تبعیت از یک دین و عضویت در یک تیم یا دانشگاه و... است. البته برخی از روابط هستند که به سادگی در این دو مقوله نمی‌گنجند. مثلاً گروه دوستی، تابع خویشاوندی و نسب نیست، ولی خیلی هم قراردادی نیست. با این حال، چون شکل‌گیری آن ناشی از اراده اعضای آن است قراردادی محسوب می‌شود، قراردادی که نانوشته است.
ما اگر فاقد این روابط باشیم، نمی‌توانیم زندگی راحتی داشته باشیم. در حقیقت انسان یعنی حضور در این روابط. این روابط به ما احساس تعلق و هویت می‌دهد. خودمان را در دایره و چارچوب این روابط تعریف می‌کنیم. دوستی و نفرت خود را نیز در این چارچوب ابراز می‌کنیم. به همین علت بیشترین ابراز غم و شادی ما به شکست‌ها و موفقیت‌های اعضای خانواده و نزدیکان است و اگر پدر و مادر یا فرزند ما فوت کند بسیار متأثر می‌شویم، در حالی که اگر بخواهیم برای فوت هر انسانی چنین بی‌تابی کنیم هر لحظه باید چنین کنیم، چرا که در هر لحظه هزاران نفر در جهان در حال مردن هستند و این شدنی نیست. پس دوست داشتن هر شخص حقیقی و شریک بودن در غم و شادی او با فاصله او از ما نسبت عکس دارد. اگر برای نزدیکان خانواده ۱۰۰ واحد شاد یا اندوهگین می‌شویم، برای یک رتبه دورتر ۱۰ واحد و برای یک رتبه دورتر ۳ (هرکدام را مجذور فرض کنید) و الی آخر. ما نمی‌توانیم برای غم و شادی همه مردم یکسان واکنش نشان دهیم. چون چنین چیزی به بلاموضوع شدن غم و شادی منجر می‌شود.
در روابط حقوقی یا قراردادی نیز این قاعده حاکم است. ما به طور طبیعی نسبت به تیم یا شهر و محله یا کارخانه و محل کار یا دانشگاه خود، احساس تعلق داریم (و این البته نافی داشتن نقد و حتی اعتراض به آن‌ها نیست) یکی از مهم‌ترین واحد‌های حقوقی در جهان امروز کشور‌ها هستند. کشور‌هایی که در گذشته فاقد موجودیت به معنای جدید بودند. نظام دولت ـ. ملت که ابتدا بر اثر تحولات اروپا به وجود آمد، اکنون پایه مناسبات جهانی است. ما موفقیت خودمان را در تعلق به یکی از این واحد‌ها تعریف می‌کنیم. این حس ناشی از تابعیت و همان حمایت سیاسی و داشتن گذرنامه و شناسنامه است. انسان امروز بدون داشتن حمایت سیاسی معنای جدی ندارد. به همین علت است که شکایت افراد از واحد‌های سیاسی در جهان پذیرفته نیست، مگر اینکه کشور متبوع آن فرد به نمایندگی از او از کشور ثالث شکایت کند. در حقیقت در جهان امروز کشور یا واحد ملی به بخش مهمی از هویت فردی تبدیل شده است. حتی می‌توان گفت: بخش مهمی از این تعلق طبیعی و نه قراردادی است، که بحث آن در حقوق بین‌الملل و تابعیت دوگانه ذکر شده است؛ بنابراین من ایران را به‌عنوان واحد ملی خودم نه تنها دوست دارم بلکه در برابر آن احساس تعهد می‌کنم. در برابر همه اتباعش و تمام اجزای این کشور بدون هیچ تمایزی و مقدم بر هر مؤلفه تمایز بخش دیگر. زیرا بدون تعلقم به این کشور تعریف نمی‌شوم و حمایت سیاسی شامل حال من نخواهد شد، به عبارت دیگر بدون این تعلق چیز مهمی در عرصه جهانی نیستم. حتی هویت‌های فردی من در ذیل این هویت ملی پذیرفتنی و قابل فهم می‌شود. این مفهوم از ناسیونالیسم سازنده است و نافی حقوق هیچ ملیت و‌نژاد و زبان و مذهبی نیست.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازسایت تابناک،تاریخ انتشار 12 فروردین 98 ، کد خبر: 887283،www.tabnak.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین