پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۴۰۶۵۷
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۱
هيچگاه يك فرد انساني آغازگر جنگ نبوده است. جنگ‌ها را حكومت‌هايي آغاز مي‌كنند كه مرگ را تشويق مي‌كنند تا قدرت و ثروت را تصاحب كنند. تمدني كه ايشان مي‌سازند بر انديشه مرگ مبتني است؛ براي همين است كه همواره آدميان را درگير جنگ و سركوب مي‌كنند.
شعار سال:امروزه خبرها را بيش از گذشته مي‌شنويم و بيش از پيش مي‌دانيم كه در جهان انسان‌ها چه مي‌گذرد. از جنگ در ليبي، سوريه و يمن تا نزاع در شرق آسيا و هر جاي ديگري، همگي نشان از ناملايمات سرشت انساني دارد. امروزها بيش از پيش مي‌دانيم كه دولتمردان و خودكامگان جهان چگونه زير لواي تمدن و با شعار زندگي، آدميان را به چاه مرگ مي‌ريزند. دولت‌هاي مدرن نيز چون پادشاهان خودكامه عصر باستان، انسان‌ها را قرباني مي‌كنند، نفرت مي‌پراكنند و مرگ را مي‌استايند. نيچه در «چنين گفت زرتشت» به وصف واعظان مرگ مي‌نشيند:«چه بسيارند واعظان مرگ ... آنان خطرناك‌ترين مردمانند... چادر ظلماني شب نااميدي را بر خود فرو پوشانده‌اند و مشتاق وقوع رويدادي‌ كوچكند كه پيامش مرگ باشد... خِرد چنين كساني فريادزنان مي‌گويد: زندگي ديوانگي است و بدتر از آن دل بستن به زندگي است ... هدف چنين مردمي دور ماندن از شر زندگي است و آنان را چه باك از آنكه با اين كار ديگران را در بند كرده‌اند».

تمام ما صداي واعظان مرگ را شنيده‌ايم. مي‌دانيم چه مي‌گويند و چه مي‌خواهند؛ واعظان مرگ جان مردمان را براي زندگاني خويش مي‌استانند. آنان جنگ را بيش از صلح دوست مي‌دارند چراكه زندگاني‌شان در گرو مرگ كساني است كه قرباني مي‌شوند. واعظان مرگ، ترور، وحشت و خشونت را ترويج مي‌كنند و مردمان را آواره مي‌كنند. آنان زندگي را هم فقط تا جايي مي‌استايند كه راه به مرگ مي‌برد. واعظان مرگ «آزادي» را تا جايي مي‌استايند كه «انفعال» است؛ خرد را تا جايي مي‌استايند كه «پذيرش» است؛ اخلاق را تا جايي مي‌استايند كه «سرسپردگي» است و به اين ترتيب مرگ را در لباس «انفعال»، «نسليم»، «پذيرش» و «سرسپردگي» به ما مي‌چشانند؛ حال آنكه خودشان مرزي براي زندگي نمي‌شناسند. آنان مرگ را گسترش مي‌دهند تا ملت‌ها قرباني دولت‌ها شوند؛ آنان از مفاهيم حقوق بشر، آزادي، تعالي و پيشرفت سود مي‌برند اما از تمام اينها معنايي را مراد مي‌كنند كه زندگي را به بند مي‌كشد.

دولت‌ها كه براي ملت‌ها و مردمان ايجاد شده‌اند، «ساخته‌هاي مخترعان و گنجينه‌هاي فرزانگان را مي‌دزدند و نام اين دزدي را تمدن مي‌گذارند اما همه ‌چيز در سايه قدرت آنان رنج و بلا مي‌شود»*. جهان پيرامون ما پر از خشونت و تهديد شده است. واعظان مرگ و دولت‌هاي خودكامه از رنج بازوي كارگران، از انديشه انديشمندان، از فضيلت فرزانگان و از هر دستاورد اصيل انساني براي چيزي به نام مردن راه مي‌سازند تا آدميان را به مرگ رهنمون شوند. هيچگاه يك فرد انساني آغازگر جنگ نبوده است. جنگ‌ها را حكومت‌هايي آغاز مي‌كنند كه مرگ را تشويق مي‌كنند تا قدرت و ثروت را تصاحب كنند. تمدني كه ايشان مي‌سازند بر انديشه مرگ مبتني است؛ براي همين است كه همواره آدميان را درگير جنگ و سركوب مي‌كنند.

در گذشته، درگيري آدميان با مفاهيم جنگ و مرگ به جهت زماني و مكاني محدودتر بود. در گذشته انسان‌ها فقط در حيطه جغرافياي خاصي با جنگ مواجه بودند و در زمان محدودي، مرگ حاصل از جنگ دولتمردان را تجربه مي‌كردند. اما اينك، زمانه ديگرگون است و ما به ‌شكلي مداوم در جهاني زندگي مي‌كنيم كه پر از نزاع و كشمكش است و واعظان مرگ را مي‌بينيم كه تمام جهان را به آشوب مي‌كشند تا منافع دولت‌ها را تامين كنند. فرويد در بحبوحه جنگ جهاني در مقاله‌اي با عنوان انديشه‌هايي در خور ايام جنگ و مرگ نوشته است:«در اين جنگ، دو چيز موجد احساس سرخوردگي در ما شده است كه عبارتند از اول اخلاقيات فرومرتبه حكومت‌هايي كه در كشورشان خود را پاسدار ملاك‌هاي اخلاقي جلوه‌ مي‌دهند ثانيا وحشيگري آن افرادي كه به سبب مشاركت‌شان در عالي ‌مرتبه‌ترين تمدن بشري هرگز گمان نمي‌كرديم چنين رفتاري از خود بروز دهند»**. مي‌دانيم كه آن جنگ هرگز تمام نشده است. نزاع و كشمكشي كه واعظان مرگ براي دولت‌ها و به زيان مردمان برمي‌افروزند، ادامه دارد. ما در جهاني پر از تلاطم و تشويش زندگي مي‌كنيم و اينك سرخوردگي ما بسي بيشتر از زماني است كه فرويد در مقاله‌اش را نوشت؛ چراكه جهان براي ما با رسانه بزرگ شده است و ما با تمام جنگ‌هايي كه آدميان با آنها درگير مي‌شوند، درگيريم.

انديشه به جهت ذات انساني‌اش كه پيوند با زندگي دارد همواره رو به سوي اميد دارد؛ رو به سوي حكمت، خير و زيبايي و حركت به سمت اين 3 امر متعال از آن روست كه فضيلت انسان جز در چنين انديشه‌اي نيست. با اين حال فهم مداومي كه از جنگ، نزاع، مرگ و ملال در جهان پيرامون خود داريم، جان آگاه را نااميد مي‌سازد. با سيطره واعظان مرگ كه انديشه مرگ را ترويج مي‌دهند، حكمت را فرو مي‌كشند، خير را پايمال مي‌كنند و زيبايي را زشت مي‌شمارند، ‌انديشه اصيل كه روي به زندگاني دارد، منزوي مي‌شود. كسي كه خواهان زندگي است و اندرز به زيستن مي‌دهد حتي اگر بخواهد «جنگ هفتاد و دو ملت را همه عذر نهد» باز انديشه به جنگ‌‌افروزي خودكامگان و سرسپردگي آدميان آزارش مي‌دهد. انديشه زندگي‌خواه و زندگي‌بخش در زمانه مرگ و جنگ، تنها مي‌تواند از سنخ انذار و انتظار باشد؛ با تقلا براي حركت به سويي كه در آن، آدمي انديشه زندگي را برگزيند و جز به حكم زندگي گردن ننهد.

مدرس و پژوهشگر فلسفه

*فقرات نقل شده از نيچه در كتاب «چنين گفت زرتشت» با ترجمه مسعود انصاري، نشر جامي، صص 73-80»

* * به نقل از «انديشه‌هايي درخور ايام مرگ و جنگ» نوشته زيگموند فرويد، ترجمه حسين پاينده، مجله ارغنون شماره 16-17.

 شعار سال،بااندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه اعتماد،تاریخ انتشار:23تیر1398،کد خبر: 128673،www.etemadnewspaper.ir
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین