شعار سال: آسترا تایلر، کارگردان مستند «زندگی
بررسیشده» (نام اثر اشاره دارد به جمله مشهور سقراط، «زندگی بررسینشده ارزش
زیستن ندارد»)، پس از استقبال از این مستند آن را در قالب کتاب چاپ کرد. این کتاب
بهتازگی با عنوان «فیلسوفان در خیابان» با ترجمه شهابالدین عباسی به فارسی منتشر
شده است. تایلر معتقد است فرار به محیطهای
آکادمیک در غرب برای مواجهنشدن فلاسفه با خیابان است. از نظر او، فلسفه دیگر مثل
گذشته با مسائل زنده و اجتماعی سروکار ندارد و این نظر مدام فراگیرتر میشود
که فعالیت فلسفی از مد افتاده و بیفایده است. دیگر کسی حوصله و زمانش را ندارد.
شاید به همین دلیل فلسفه وارد فضاهای کوچک شده است و به همان میزان که شکل محفلی
پیدا کرده، اکثریت مردم دیگر علاقه و توجهی به آن نشان نمیدهند. برای مثال، سنت ضدروشنفکری
آمریکا در غالب تولیدات فرهنگ عامه آن کشور نیز دیده میشود، در بسیاری از سریالها
و فیلمهای هالیوودی روشنفکر فردی حوصلهسربر، دستوپاچلفتی و از خود راضی است
که نمیداند باید چگونه از زندگی لذت ببرد. «زندگی بررسیشده» فلسفه را دوباره به
خیابان میبرد و از خلال گفتوگو با هشت اندیشمند مسائل زندگی امروز را بررسی میکند.
مصاحبه اول کتاب با کورنل وست درباره مفهوم حقیقت است. وست که پیش از
این آثاری درباره مفاهیمی همچون طبقه،
جنسیت و نژاد نوشته است، حقیقت را در پیوند با مسئله تنهایی و رنج میداند. او
برای توضیح برداشت خود درباره حقیقت از آدورنو مثال میآورد: «شرط حقیقت این است
که اجازه دهیم رنج به سخن در بیاید... این تعبیر حالوهوای وجودی به موضوع حقیقت
میدهد، به این معنی که ما واقعاً راجع به حقیقت به عنوان راهی برای زندگی صحبت میکنیم.» (ص 22) در ادامه وست سراغ فلسفه کلاسیک
یونانی و بینش آنها درباره فلسفه میرود. از نظر فلاسفه یونانی، فلسفه نوعی تأمل
درباره مرگ و آمادگی برای آن است. اما نه مرگ بهعنوان رویدادی طبیعی، بلکه مرگی
که درون زندگی اتفاق میافتد. وست در یکی از نقاط اوج مصاحبه درباره اهمیت تفاوت و
نظرگاه هر فرد با تجربه زیسته او نکاتی مطرح میکند. او برای مثال خود را فیلسوفی
متعلق به فرهنگ موسیقی بلوز و مسیحیت میداند. به همین دلیل این مصاحبه طیف گستردهای
از جریانهای فکری و اشخاص را دربر میگیرد: از ایدئالیسم آلمانی تا سایمون
کریچلی و چارلی پارکر که وست نظریات خود را تحت تأثیر آنها میداند.
مصاحبه بعدی با آویتال رونل، نظریهپرداز سیاسی، فمینیست معاصر و از شاگردان
دریدا است. در این مصاحبه تایلر مبحث دریدایی معنا و نوشتار و ارتباط آن را با
فلسفه رونل طرح میکند. از نظر رونل، نوشتن همچنان بهطور گسترده سرکوب و رد میشود.
«همانطور که مربی و دوستم دریدا در تأملات مستمرش راجع به مقوله نوشتن خاطرنشان
کرده است نوشتن همیشه با چیزهای درجه دو و ثانویه همراه بوده است.» (ص 56) رونل
ریشه این بحث را به فلسفه افلاطون برمیگرداند که از مزیت گفتار بر نوشتار دفاع
میکند. از نظر افلاطون گفتار لوگوس زنده است اما نوشتار همیشه در جانب مرگ و تخنه
و نظایر اینها قرار دارد.
سومین مصاحبه کتاب با پیتر سینگر است که پیش از این آثار مهمش درباره
هگل و مارکس به فارسی ترجمه شدهاند. موضوع اصلی این مصاحبه اخلاق است. اینکه امروزه
چگونه قیمت برخی از برندهای لباس چند ده هزار دلار است ولی بیش از یک میلیارد
انسان در کره زمین از گرسنگی و بیماری رنج میبرند. این بخش مصاحبه با چالشهای
بسیاری همراه است. از نظر سینگر، بهراحتی نمیتوان برای افراد تعیین تکلیف کرد چه
میزان از درآمد زندگی خود را به فقر اختصاص دهند. سینگر معتقد است اخلاق در جهان
معاصر فقط درباره کارهایی که عملاً انجام میدهیم و تأثیر آن نیست، اخلاق شامل
چیزهایی که حذف میکنیم، کارهایی که تصمیم میگیریم انجام ندهیم، نیز هست. سینگر
میگوید: «ما در دنیایی عجیب زندگی میکنیم، دنیایی که در آن به یک معنا بحران و
فوریتی دائمی وجود دارد، 270 هزار کودک هر روز از بیماریهای قابل پیشگیری میمیرند.
و با این همه، ما در مقابل آنها عایقبندی شدهایم.» (ص 114) سینگر در ادامه مبحثی درباره حیوانات و
گیاهخواری و کتاب مشهور خود «اخلاقیات آنچه میخوریم» طرح میکند. از نظر او پرسشهای
مربوط به منزلت اخلاقی حیوانات و جایگاه اخلاقی آنها پرسشهاییاند که باید دربارهشان
فکر کنیم. اگر در این امر خطا کنیم پس هرروز خطا میکنیم، وقتی تولیدات دامداری
صنعتی را میخریم و به این وسیله پول و منابعمان را به کسانی میدهیم که این کار
را با حیوانات میکنند عملا آنها را تشویق میکنیم این کار را ادامه دهند.
مصاحبه بعدی با قوام آنتونی آپیا، فیلسوف غنایی-آمریکایی، درباره جهانوطنی
است که زمینه مطالعات و آثار آپیاست. از نظر آپیا، جهانیشدن الزامات جدیدی برای
ما میسازد: «ما همیشه میدانیم چطور در قبال کودکان، پدر و مادر، خویشاوندان و
دوستانمان مسئولیتپذیر باشیم و به وظایف خود عمل کنیم ولی امروز باید در قبال
همشهریان هموطن خود و نیز همشهریان جهان مسئولیتپذیر باشیم.» (ص 129) آپیا ریشه
تفکر جهانوطن را بسیار پیشتر از زمان حال میداند، در یونان باستان و تفکرات
دیوژن و نفوذ آن به امپراتوری روم و سپس ادیان ابراهیمی. او در نهایت بین جهانوطنی
و جهانگرایی تفاوت قائل میشود. از نظر او جهانگرایی با سلطه در ارتباط است که
شباهت به آیینهای تبلیغاتی و سعی در یکدست کردن افراد دارد اما جهانوطنی برادری بین
ابنای بشر را مشروط به شباهت نمیکند.
تایلر در مصاحبه بعدی با مارتا نوسباوم سراغ موضوع عدالت و نقش آن در قرارداد
اجتماعی میرود. نوسباوم در مصاحبه خود به تناقضات و بیعدالتی در نظریه قرارداد
اجتماعی اشاره و تشریح میکند که چطور در این شکل از نظامسازی که مبتنیبر سود
است، گروههای مختلفی از زنان تا سالمندان و معلولان و بسیاری از حاشیهنشینان
اجتماعی بیرون میمانند. نوسباوم ایدههای خود را ملهم از ارسطو و بهویژه دوره
اول مارکس میداند. او در مصاحبه بهروشنی نقد خود را به قرارداد اجتماعی طرح میکند:
«عدالت مفهومی بسیار گریزان و مبهم است. اما چیزی که من فکر میکنم این است که هر
وقت شما موجودی داشته باشید که یک عامل باشد- یعنی موجودی که دیدگاهی درباره جهان دارد
و فعالانه میکوشد به نوعی از زندگی برای خود برسد - پس شما از قبل پرسش عدالت را
در دست بررسی دارید. چون ممکن است چیزهایی سد راه تلاش برای داشتن یک زندگی مطلوب
شوند. گاهی وقتها این موانع فقط یک اتفاق است اما گاهی عمل در خور ملامت باعث میشود
راه موجود سد شود. و این جایی است که نوعاً مفهوم عدالت را وارد میکنیم.» (ص 178)
تایلر مصاحبه خود را با مایکل هارت حول ایده انقلاب ترتیب داده است.
هارت در ابتدا به دو دیدگاه درباره انسان نقد وارد میکند. از نظر او، برخی دیدگاهها
بیش از حد رمانتیکاند و اعتقاد دارند سرشت بشر سراسر عشق است و برخی بیش از حد بدبینانه
که اعتقاد دارند انسانها مستعد حکومتکردن برخود نیستند و همیشه به یک حاکم نیاز
دارند. از نظر هارت، «واقعیت مرتبط با سیاست در حقیقت این است که طبیعت انسان
تغییرپذیر است و انسانها میتوانند متفاوت باشند. طبیعت انسان خیر یا شر نیست.
طبیعت انسان قوام میگیرد و ساخته میشود. طبیعت انسان در واقع بخشی از تاریخ
عادات و اعمالی است که نتیجه مبارزههای گذشته است، مبارزه سلسلهمراتبها، مبارزه
پیروزی و شکستهای گذشته.» (ص 189) این مبارزات به این معنی است که در سرمایهداری
بهطور مشخص و علنی محدودیتهای زیادی برای توسعه مناسبات انسانی برابر وجود دارد.
مصاحبه بعدی با اسلاوی ژیژک درباره بحران محیط زیست و فعالیتها برای
حفاظت از آن است. این بحران جزء مواردی است که ژیژک در کتابهایش همیشه درباره آن
نظرات جنجالبرانگیزی داشته است. در این مصاحبه از نظر ژیژک، برخورد با بحران
محیط زیست مبهم و بهتبع آن ایدئولوژیک شده و قرار است عامل نهایی کنترل آن باشد.
از نظر ژیژک بسیاری از فعالیتهای محیطزیستی کاذب و غلطاندازند و اغلب نه برای
اینکه چیزی تغییر کند، بلکه برای اطمینان از صورتنپذیرفتن هیچ تغییری صورت میگیرند.
او در اینباره توضیح میدهد: «اکولوژی مسئله
حیاتی امروز است. اما دلیل اینکه مدتهاست قادر نیستیم رویکردی درست به این معضل
داشته باشیم این است که اکولوژی جایگاهی برای سرمایهگذاری ایدئولوژیک و سوددهی
شده است.» (ص 212)
بخش نهایی کتاب گفتوگویی بین جودیت باتلر و سانائورا تایلر درباره وابستگی
و نیازهای متقابل در جوامع است. سانائورا تایلر، که به علت معلولیت مجبور به
استفاده از صندلی چرخدار است، این ایده را در مصاحبه بسط میدهد: فقط افراد معلول
و ناتوان نیستند که به دیگران وابستهاند و همه ما در عمل به یکدیگر نیاز داریم.
از نظر باتلر، فعالیت افراد معلول چون شبیه عادات ذهنی مردم نیست آنها را به وحشت
میافکند: «وقتی میتوانی از عضوی جز دست برای نقاشی استفاده کنی، چون با دهانت نقاشی
میکشی این موضوع مردم را به تکاپو میاندازد که فکر کنند دهان چیست و دهان چه
کارهایی میتواند انجام دهد یا اصلاً نقاشی چیست.» (ص 264) تایلر و باتلر در انتها
این مسئله را به بحثی درباره خشونتورزی علیه همه کسانی که شبیه بقیه نیستند و در
اقلیت قرار دارند، مرتبط میکنند. حاشیههای جنسیت، توانایی، هنجارمندی نژادی و
حاشیهنشینان شهری که باعث ترسی غیرمنطقی در مردم میشوند.
در نهایت پروژه تایلر را میتوان موفق به شمار آورد. در کتاب نقل قولی
از کانت وجود دارد مبنی بر اینکه وظیفه نظریهپرداز این است که بکوشد صحنه جنگ
کوچکی علیه دولت باز کند، دقیقا به این دلیل که هیچکس به او اهمیت نمیدهد. تایلر
در کتاب سراغ این دست از متفکران میرود و در برخی از آنها این ویژگی مشهودتر
است. تلاش برای بررسی مدام زندگی آنطور که سقراط میگفت، در واقعیت دشوار است.
در تاریخ فلسفه نمونههای فراوانی هست که این تلاش مدام ذهنهایی را به تردیدهای
ریشهای و فروپاشی و جنون کشانده یا مواردی همچون سقراط که خشم جامعه را علیه
فیلسوف برانگیخته است. اما باید بار دیگر به جمله مشهور او برگشت: «زندگی بررسینشده
ارزش زیستن ندارد.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 16 بهمن 97، شماره: 3361