
شعارسال: GDP مثل یک سرعتسنج است یعنی به شما میگوید که اقتصادتان سریع پیش میرود یا کند. مثل ماشین، داشتن یک سرعتسنج مفید است اما تمام آن چیزهایی را که میخواهید بدانید به شما نمیگوید. مثلاً نمیگوید که بیشازحد گرمتان شده است یا اینکه بنزین تمام کردهاید.
از سوی دیگر این شاخص حتی به شما نمیگوید که در حال پیمودن مسیر صحیح در جهت درست هستید یا خیر. اگر به راننده بگویید که احتمالاً راه را اشتباه آمده است و او هم در پاسخ بگوید که پس باید سریعتر برویم، احتمالاً فکر میکنید که این کار احمقانهای است. این همان چیزی است که وقتی در مورد وضعیت اقتصاد و لزوم تسریع در رشد آن صحبت میکنیم اتفاق میافتد.
پس جهت صحیح برای یک اقتصاد مدرن کدام است؟ این سؤال را تا حدی میتوان بهآسانی پاسخ گفت: از مردم که این سؤال را بپرسید، بسیاری از آنها جواب یکسان میدهند. یک اقتصاد خوب نیازهای اساسی همه را رفع میکند. این یعنی مردم سالم هستند و از زندگی خوشحالاند. اما این تعریف از جمعکردن منابع بالقوه برای دردسرهای بلندمدت مثل نابرابری افراطی و فروپاشی محیطزیست اجتناب میکند.
البته برای یک اقتصاد کاملاً امکانپذیر است که بدون حتی نزدیک شدن به مرحله رفع این اهداف بهسرعت به مسیرش ادامه دهد. درواقع درحالیکه در جهت عکس درحرکت است!
حالا وقت آن است که کمی بیشتر شیطنت کنیم. یک قطبنما چه ما به ازای اقتصادی میتواند داشته باشد؟ ما باید جهت سفر اقتصاد یک کشور و جامعه را به همان شیوهای اندازهگیری کنیم که تولید ناخالص داخلی سرعتش را اندازه میگیرد- یعنی بهآسانی قابلانتقال باشد و بتواند در برابر تصمیمگیریهای سیاستگذاری تابع و پاسخگو باشد.
بنیاد اقتصاد جدید (NEF) در گزارش سال ۲۰۱۵ خود پنج شاخص را پیشنهاد کرد که میتواند جایگزین تولید ناخالص داخلی برای ارزیابی وضعیت رشد یک کشور شوند.
شغلهای خوب: آمارهای اشتغال به ما میگوید که چه سهمی از مردم شاغل هستند. آنها نمیگویند که چه سهمی از آنهایی که شغل دارند آنقدر دریافتی پایینی دارند که نمیتوانند از پس رفع نیازهای استاندارد و اولیه زندگی بر بیایند یا در مورد اینکه آیا نگران هستند ماه آینده شغلشان را از دست میدهند یا خیر اطلاعاتی به دست نمیدهد.
بر اساس آمارهای دولت بریتانیا در سال ۲۰۱۴ سهم افراد شاغل ۹۴ درصد بود که در چهار سال حدود دو درصد بالاتر رفته است. با این وجود، NEF چنین نتیجه گرفت که تنها به ۶۱ درصد، حق امرارمعاش پرداخت میشود و مشاغل امن دارند؛ که در مدت مشابه اندکی پایینتر آمده بود.
رفاه و خوشبختی: داشتن یک اقتصاد رو به رشد بهتنهایی خودش پایان کار نیست- بلکه ابزاری است برای بهبود بخشیدن به زندگی مردم. معدود افرادی هستند که با این موافق نباشند که هدف نهایی سیاستگذاری عمومی رفاه و خوشبختی است؛ ما به این دلیل در مورد تولید ناخالص داخلی دغدغهمند هستیم که تصور میکنیم به معنای خوشبختی است. پس چرا خوشبختی را مستقیماً و بدون واسطه جی دی پی اندازهگیری نکنیم؟
دیگر این روزها برای بسیاری از ما پذیرفته شده است که اندازهگیری میزان خوشبختی را با پرسیدن از مردم در مورد رضایت از زندگیشان معتبر بدانیم. چنین سنجههایی گستره وسیعی از چیزها را در نظر میگیرند که برای مردم حائز اهمیت است و نیز سیاستهایی که میتواند بر درآمد و بهداشت تا مسکن و روابط اجتماعی اثرگذار باشد.
برخی از دولتها رضایت از زندگی را اندازه میگیرند مثل انگلیس (این شاخص از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ در طیف ۰ تا ۱۰ از ۷٫۴ به ۷٫۶ افزایش یافت). با این وجود، شاخصی نیست که بهجز در حاشیه جایی در سیاستگذاریها داشته باشد.
محیطزیست: بنیاد اقتصاد جدید شاخصی ملی از انتشار گاز کربن که به سبک زندگی ارتباط دارد ارائه میکند که مربوط به سهمی است که از اهداف جهانی برای اجتناب از سطوح خطرناک تغییر اقلیم نتیجهگیری شده است.
در طول چهار سال جایگاه انگلیس از استفاده ۹۱ درصدی از این سهم به ۹۸ درصد رسیده است. از آنجایی که اقلیم یک مسئله جهانی است، این شاخص به طرز مؤثری سنجهای است که نشاندهنده مسئولیتپذیری شهروندی جهانی است.
انصاف: تحقیقات به طور روزافزون نشان میدهند که نابرابری درآمدی بالا پیامدهای اجتماعی منفی دارد. درحالیکه این ایده را که انصاف، ترغیبکننده سختکوشی است در هالهای از ابهام قرار میدهد.
با مقایسه درآمدهای متوسط ۱۰ درصد بالا و پایین جامعه، وضعیت نابرابری در انگلیس به طور متوسط ۰٫۸ درصد در سال برای چهار سال پیش از ۲۰۱۵ در حال وخیمتر شدن است.
بهداشت: بنیاد NEF مرگهای اجتنابپذیر را بهعنوان سنجهای ساده و قابلفهم عرضه میکند که کیفیت مداخلات پزشکی و نهتنها درمان بلکه پیشگیری را در خود جای میدهد.
در این شاخص انگلیس روند مثبتی را نشان میدهد اما با اینکه پیشرفت خوبی در این زمینه به وجود آمده است آخرین آمارها نشان میدهند که ۲۳ درصد از مرگومیرها میتوانستند اتفاق نیفتند.

البته NEF این سنجهها را با در نظر داشتن بریتانیا طراحی کرد و برای انجام آن با اداره ملی آمار انگلیس کار کرد. اما آنها در اصل برای سایر کشورها هم معنادار هستند.
نقایص تولید ناخالص داخلی بهعنوان یک سنجه از چیزی که از یک اقتصاد میخواهیم کشف جدیدی نیست. بنیاد NEF و دیگران سالها در این مورد کارکردهاند. اما با اینکه طرحهای پیشنهادهای مختلفی بهعنوان جایگزین منافع سیاستگذاران و تکنوکراتها را در برگرفتهاند، هنوز در میان سیاستمداران جدی گرفته نمیشوند.
تا حدی میتوان این موضوع را درک کرد: در همان حال که هر سیاستمداری روشهای جدیدی برای داوری عملکردش طرح میکند در حال خلق شیوه جدید برای شکست نیز است و بسیاری از سیاستهایی که بر سر این شاخصها سهام سود بلندمدتی را پرداخت کنند متحمل هزینههای کوتاهمدت نیز خواهند بود.
به بیان عامتر، همچنان برای دوری کردن از دیدن اقتصاد بهعنوان یک علم سخت و ریاضی و پذیرش نیاز به تلفیق کردن ذهنیت علوم اجتماعی در این فرایند، شاهد اکراه و بیمیلی هستیم. ما نیازمند تغییر ارزش دیگری در اقتصاد هستیم که با آن تعریفی که در قرن گذشته توسط کینزیگرایی و نئو لیبرالیسم به اقتصاد شکل میداد قابل قیاس باشد.
منبع:
This might be the best alternative yet to GDP as a way to measure a country’s growth. (2017, Jan 16). Retrieved from Quartz: https://qz.com/885723/this-might-be-the-best-alternative-yet-to-gdp-as-a-way-to-measure-a-countrys-growth/
Wallis, S. (2016, Apr 19). Five measures of growth those are better than GDP. Retrieved from World Economic Forum: https://www.weforum.org/agenda/2016/04/five-measures-of-growth-that-are-better-than-gdp/
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازسایت خبری بردار ،تاریخ انتشار: 12 آذر 1398،کدخبر:- ،www.bordar-ensani.ir