پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۷۲۶۷۴
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۵
کتاب «سه دقیقه در قیامت» روایت یکی از پاسداران مدافع حرم است که در هنگام عمل جراحی ناشی از عوارض جانبازی سه دقیقه از این دنیا می‌رود و در جهان برزخ سیر می‌کند. این اثر روایتگر خاطرات افرادی است که تجربه‌ای نزدیک به مرگ را در زندگی خود داشته‌اند. بخش عمده و اصلی کتاب به روایت و تجربه یکی از جانبازان در این زمینه اختصاص دارد.


شعار سال:کتاب «سه دقیقه در قیامت» حکایت یکی از پاسداران مدافع حرم است که در هنگام عمل جراحی ناشی از عوارض جانبازی سه دقیقه از این دنیا می‌رود.

کتاب «سه دقیقه در قیامت» روایت یکی از پاسداران مدافع حرم است که در هنگام عمل جراحی ناشی از عوارض جانبازی سه دقیقه از این دنیا می‌رود و در جهان برزخ سیر می‌کند. این اثر روایتگر خاطرات افرادی است که تجربه‌ای نزدیک به مرگ را در زندگی خود داشته‌اند. بخش عمده و اصلی کتاب به روایت و تجربه یکی از جانبازان در این زمینه اختصاص دارد. کتاب «سه دقیقه در قیامت» توسط گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی به چاپ رسیده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر جراح، ماسک روی صورتش را درآورد
و به اعضای تیم جراحی گفت: مریض از دست رفت. دیگه فایده نداره… بعد گفت: خسته نباشید.
شما تلاش خودتون رو کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه.
یکی دیگه از پزشک‌ها گفت: دستگاه شوک رو بیارین… نگاهی به دستگاه‌ها و مانیتور اتاق عمل کردم.
همه از حرکت ایستاده بودند! عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من می‌توانستم صورتش را ببینم!
حتی می‌فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد! من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم.

همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. من پشت درب اتاق را می‌دیدم.
برادرم با یک تسبیح به دست، نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر می‌گفت.
خوب به یاد دارم که چه ذکری می‌گفت. اما از آن عجیب‌تر اینکه ذهن او را می‌توانستم بخوانم.
او با خودش می‌گفت: خدا کند که برادرم برگرده. او دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است.
اگر اتفاقی برایش بیفتد، ما با بچه‌هایش چه کنیم؟ یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند؟!
کمی آن طرف‌تر، داخل یکی از اتاق‌های بخش، یک نفر در مورد من با خدا حرف می‌زد….

شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان،تاریخ انتشار:7اردیبهشت1399،کد خبر:7331007،www.yjc.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین