شعار سال: گاردین چندی پیش طی یادداشتی منتشر کرد؛ “اگر چه ویروس کرونا ممکن است هیچ اهمیتی به مرزهای اجتماعی و نژادی ندهد، اما حتی در هنگام شیوع این ویروس رفتار ثروتمندان با سایر افراد جامعه متفاوت است. ”
درمدتی که سایهی شوم کووید ۱۹ در کشور ما وجود دارد، این ویروس رئیس مجلس، معاون رئیس جمهور و معاون وزیر را نیز در کنار طبقه پایینتر جامعه و با شکلی بسیار عادلانه درگیر خود کرده است؛ اما خبرهایی که بوی مرگ میدهد به شدت تبعیض آمیز است و به شکل معناداری همه طبقههای جامعه را پوشش نمیدهد. یک دلیل آن نیز واضح است. در حالی که نگرانی اکثر ما نداشتن الکل و مواد ضدعفونی کننده بود و اکنون نیز درحالی که در نوبت تست کرونا نفس هایمان به شماره افتاده است و محکوم به زندگی نابرابر با این ویروس هستیم و بسیاری از ما یکی یکی جان میدهیم، ثروتمندان و مسئولان به خوبی شفا مییابند و خبری از مرگ آنها به خاطر مبتلا به کووید ۱۹ در رسانهها دیده نمیشود.
پس اجازه دهید نویسنده قانون عدالت کووید ۱۹ را زیر سوال ببرد و چند قانون و نظریههای قدیمیتر را با هم مرور کنیم. اعتقاد نویسنده بر آن است که بی عدالتی در رفاه عمومی و فاصله طبقاتی سبب شده است بخش مهمی از طبقهی متوسط به پایین جامعه در هنگامهی شیوع ویروس کرونا، در یکی از این سه وضعیت گرفتار باشند.
وضعیت نخست:نظریه بقای اصلح اسپنسراسپنسر در کتاب ایستایی اجتماعی خود مینویسد:”برخی فجایع هولناک سرشار از منفعت هستند؛ از جمله اینکه، فرزندان افراد بیمار سریعتر میمیرند و افراد نابهنجار و ضعیف به مثابه قربانیهای بیماریهای همهگیر جدا میشوند. اسپنسرهمچنین در مورد مستمندان نیز بسیار سنگ دل و مخالف کمک دولت به آنان بود واعتقاد داشت افردی که به لحاظ زیست شناختی و اجتماعی صلاحیت ندارند، باید نابود شوند. ”
براساس وضعیت نخست که متاثر از نظریه یک جامعه شناس مطرح انگلیسی نوشته شده است، بسیاری از اقشار ضعیف جامعه در این شرایط سخت گرفتار هستند و، چون خدمات شایستهای از دولت دریافت نمیکنند میبایست درصف مرگ زانوی غم در بغل بگیرند و حتی تاکنون بسیاری از آنها به مرگ تن داده اند.
وضعیت دوم؛ نظریه تنازع بقا داروینداروین اعتقاد داشت “محدود بودن امکانات محیط اجازه رشد و بقا به همه ما نمیدهد و برای استفاده از فضا و امکانات محیط، مبارزهای بین مابروز میکند. ” بر همین اساس اصل اول نظریه داروین یعنی تنازع بقا ارائه شد. براساس نظریه داروین روند مبارزه به گونهای است که منابع محدود است و تقلای ماندن زیاد؛ هر آنکه بیشتر تقلا کند زنده میماند؛ لذا پر واضح است در این شرایط کرونایی اقشاری از جامعه که توان رسیدن به منابع محدود ندارند میمیرند.
دولت به خاطر منابع محدود خود نتوانست اقشار ضعیف جامعه را پوشش دهد. ازقضا وضعیت اقتصادی دولت آنقدر نابسامان است که طبق برنامه ریزیها میخواهد حتی درآمد خود را از مالیات همین طبقه تامین کند. بر این اساس طبقه متوسط و ضعیف جامعه در تقلای نان و زنده ماندن گرفتار شده اند و تنها هر آنکه بیشتر تقلا کند در این محدودیت منابع زنده خواهد ماند.
وضعیت سوم؛ نظریه فقر و جمعیت مالتوسنظریه مالتوس هم به گونهای دیگر میتواند مصداق وضعیت کنونی شیوع کرونا برای طبقه ضعیف در جهان و کشورما باشد.
او اعتقاد داشت ” تناسب منطقی بین جمعیت و منابع غذایی وجود ندارد و تعداد انسانها سریعتر از رشد منابع غذایی افزایش مییابد و در صورتی که کنترلی بر جمعیت انسانی اعمال نشود، بروز فقر، قحطی و مرگ اجتناب ناپذیر است. ”
بر اساس نظریه مالتوس جمعیت زیاد سبب سیه روزی کارگران و طبقه پایین جامعه در زمان بحران است. بحران جهانی کرونا خیلی از کشورها را در وضعیت هشدار امنیت غذایی قرار داده است. قدرمسلم اینکه ناامنی غذایی ثروتمندان را در هیچ نقطهای از عالم تهدید نخواهد کرد و این طبقه پایین جامعه است که با فقر و مرگ دست وپنجه نرم میکند. وانگهی سیستم ایمنی بدن نیز که عامل مهمی در شکست کووید ۱۹ محسوب میشود با تهدید فقر ضعیفتر میشود. سازمان برنامه غذایی ملل متحد با ابراز نگرانی از تهدیدهای فقر و بنابرمنابع خود، هشدار داده است ویروس کرونا بر کودکان ضعیف، فقیر و گرسنه پیامدهای وخیم تری خواهد داشت.
اکنون بنظر میرسد طبقه متوسط و پایین جهان کمتر توسعه یافته، حداقل در یک یا حتی دو یا در مواردی هر سه وضعیت گفته شده گرفتار شدند و در زندگی نجیبانهای با این ویروس قرار گرفته اند و ناعادلانه میمیرند. بسیاری از آنها در صف مرگ اند و اگر چه ابتلای آنها به این ویروس گریز ناپذیر است، اما تنها به خاطر بی کفایتی دولتها به آمار مرگ کرونا در جهان اضافه میشوند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری جستارها، تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، www.jostarha.com