شعار سال : "تفسیرهای مبتنی بر تقسیم ناراضیان به بالاخیابان و پائینخیابان جای بحث دارد. اول، در برجستهکردن یکی دو تحقیق مربوط به حاشیهنشینان دههٔ 50 زیادهروی میکنند (عمدتاً با نقل جستهگریخته از کتاب سیاستهای خیابانی: جنبش تهی دستان در ایران، 1391). جنبش اجتماعی منتهی به سقوط ٔ 57 در اصل مبارزهای بود عمدتاً برای دموکراسی و دستیابی به آزادیهای سیاسی ... به این نکتهٔ مهم هم باید توجه داشت: فرد در همان حال که سطح زندگیاش بالاتر میرود ممکن است بیشتر احساس ناداری کند. فعله و کارگر یدی حاشیهٔ تهران در دهههای 40 و 50 نان بخورونمیری داشت اما در حلبیآباد. در خانهٔ گِلی ِ روستای وسط برهوت همان نان را هم نداشت.
دوم، اطلاق صفت تهیدست حاشیهنشین به معترضان آبان 98 درست و دقیق به نظر نمیرسد. سیمای کشتگان و نمود سبک زندگی خانوادهٔ آنها بیشتر حکایت از راندهشدن به بیرون دارد تا فشار از بیرون به شهرهای بزرگ. تابستانْ فصل خانهیابی و اجارهٔ مسکن جدید است و بسیاری گزارشهای اقتصادی روزنامههای تهران طی دو تابستان گذشته، در بلوای جهش دلار و آبرفتن پول ملی، شرح گرفتاری خانوادههایی بود که وقتی قادر به پرداخت اجارهٔ شدیداً افزایشیافته نیستند از نظر کیفیت محیط زندگی به اندازهٔ یک محله و دو محله تنزل نمیکنند، به حومهٔ شهر و شهرکهای اقماری و حتی شهرهای کوچک پرتاب میشوند. به جای حاشیهنشین تهیدست نامیدن آنها، توصیفی مثلاً در مایهٔ: دارای کار و درآمد اما محکوم به خلع جایگاه اجتماعی و به فقر فرهنگی راندهشده ... شاید بجاتر باشد".
این تاکید از مولانا محمد قائد شرفی درست است، تقسیم بندی غیردقیق به بالا شهر و پایین شهر و شمال و جنوب خیابان انقلاب کمکی به فهم مسئله نمی کند، یک دسته تبعیدی هیبریدی هم داریم که ذیل آن توصیف رایج "گرسنگان" نمی گنجند؛ "طبقه" سابقا متوسط که هنوز به جایگاه جدید عادت نکرده است و بمب نارضایتی است، اینها پیچیده تر از آن اند که با پوپولیسم سنتی و عدالت رابین هودی بشود حریفشان شد، یکی از مخاطبان اصلی آن پروژه سیاسی که بارها از آن گفته ایم و البته هنوز متولد نشده است، همین گروه اخیر است که تعدادشان کم نیست و از قرار به شدت هم رو به افزایش است، والله اعلم.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ، برگرفته از فضای مجازی