شعار سال: آیا واقعا وقت شده تا به بنیادهای شناختی نظریه پردازان لیبرال در شرایط اقتصاد ایران، فکر کنید. نظریه پردازی با یک سری پیش فرضهای بزک کرده پا در هوا، گرایشات افراطی به آزاد سازی به هر قیمت و هزینهای، کم توجهی به فشارهای وارده بر شهروندان و ... آخر چرا؟
واقعا کدام عقل سلیم حکم میکند که ارزش پول ملی تا این حد پائین بیاید؟
کدام عقل سلیم راهنمایی داده و مشاوره ارایه نموده که صادرات به هر شیوه و روشی، میبایست صورت پذیرد (حتی به قیمت فشار بر مردم)؟
کدام عقل سلیم اجازه کم کاری و اهمال مسلم در راه اندازی سامانههای یکپارچه از مالیات گرفته تا کاداستر، از شبکه بانکی گرفته تا دریافت یارانه، از بیمه گرفته تا ثبت اسناد و احوال، از گمرک گرفته تا شهرداری، از سامانه ثبت شرکتها گرفته تا سامانه دارایی ایرانیان، از سامانه یکپارچه بیمه گرفته تا تولید و زنجیره تامین، از صندوق فروشگاهی گرفته تا سامانه سلامت ایرانیان، از ..، را میدهد؟
کدام عقل سلیم اجازه میدهد که واردات را به اسم تولید ملی به خورد خلق الله بدهند؟ کجاست موتور ملی سمند؟ کجاست ادعای خودکفایی نمایشی در فلان محصول؟ کجاست تولید قطعات خاص دارای پشت پرده واردات؟ ...، حداقل مجازات افراد مبادرت کننده به این کارها چه میتواند باشد؟
کدام عقل سلیم، اهمال در راه اندازی و ناتمام ماندن پروژهای حساس، چون دولت الکترونیک را میبخشد و نادیده میگیرد؟
کدام عقل سلیم، سامانههای حمایت از مطبوعات و رسانهها، حقوق شهروندی، تعارض منافع و ..، صرفا در حد حرف و لایحه و طرح میگذارد؟
کدام عقل سلیم ....
ما قصد توهین، تخریب و حتی کم لطفی به خدمات انجام شده توسط دولت فعلی را نداریم، اما شدیدا معتقدیم الگوی لیبرال در اقتصاد و مدیریت این کشور، جایی نداشته و پاسخگو نیست. نداشتن نقشههای راه قابل اتکا و اراده عمل ضعیف، الزاما منجر به تدبیر زورکی خواهد شد.
دبیر زورکی، میتواند در هر دولتی و با هر گرایش سیاسی واقع شود. ممکن است الان قرعه بنام حسن روحانی باشد، اما تداوم فعالیت و عمل سلیقهای، تداوم بخش احتمالی تدبیر زورکی در دولتهای آینده خواهد بود.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از کانال تلگرامی افسران