پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۰۴۸۷۶
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۰
شعر و موسیقی شجریان تقلیدی از ظواهر پیرامون نبود بلکه شعر و موسیقی او اعتراضی بود نسبت به من، شما و رهایی خواهان، چرا که خود را به خواب زده‌ایم. شعر و موسیقی او هرگز تفکر و اندیشه و اندیشیدن را از مخاطب سلب نمی‌کرد بلکه شعر او و هنر او همواره افراد منفعل را فعال و از آگاهی سطحی به آگاهی عمیق می‌کشاند. چراکه تسلیم سازوکار‌های موجود نشویم.
شعارسال: تولستوی در کتاب خود " هنر چیست" در مورد هنر می‌گوید که هنر آغشته با اصطالحاتی همچون خوبی، حقیقت و به خصوص زیبایی است و در جای دیگر می‌گوید که هنر باید یک ارتباط مشخص بین هنرمند و مخ اطب ایجاد کند طوری که مخاطب را دگرگون کند.

پس می‌شود گفت که هنر از نگاه تولستوی باید ظرفیت الزم برای متحد کردن مردم از طریق ارتباط را داشته باشد. عشاق شجریان به یقین این روشنی را در دل غمزده‌ی حال خویش لمس کرده اند چراکه شجریان این بی همانند و هویت فرهنگ ایران، هرگاه سرودی را ب رای رهایی مردم می‌خواند به یقین آغشته با زیبایی، لطافت و حقیقت و آگاهی بخشی بود و خود را همره و خاک پای مردمش می‌دانست، این شیوه‌ی زیبای استاد به معنای بی مانند وگرنه در جامعه‌ای که ارزش واژگان را نمی‌دانند هر کسی را استاد می‌نامند. شجریان همو اره با مردم بود و آن‌ها را به سوی اتحاد و همدلی می‌خواند از سرود " همنوا با بم " قبل و بعد از آن تا اکنونی که تنها هدف سروده‌هایش متحد کردن جهانیان و ایرانیان بود؛ آری هنر نزد او، هنر برای مردم بود نه هنر برای هنر.

از نگاه روشنگران مکتب فرانکفورت؛ هنر زبان نمادین ساز و کار جامعه و تحوالت آن است. بر این اساس هنر اعتراض و واکنش موارد خاص است به موارد عام و همه گیر؛ لذا هنر اصیل نزد آنان همواره هنری است انتقادی که به نفی وضع موجود می‌پردازد؛ حال آن که هنر برخاسته از دل صنعت فرهنگ صرفا تقلیدی است از ظواهر پیرامون خود و از همین روست که چنی ن هنری نه تنها امکان تفکر و اندیشه را از مخاطب سلب می‌کند بلکه او را به شکلی منفعالنه تسلیم سازو کار موجود می‌کند.

حال که اندک تاملی کردیم به اندیشه‌ی تولستوی و روشنفکران رهایی خواه فرانکفورت، در حال خویش غوطه‌ور می‌شویم که محمدرضا شجریان که به زعم نگارنده او را باید "شجر" ایران خواند؛ این هنرمند که موسیقی و مجموعاً هنر را نه برای زر، زور و تزویر بلکه برای اندیشیدن می‌خواست چگونه زیست و چه چیزی را برای مردم می‌خواست:

محمدرضا شجریان؛ هر گاه لب‌های زرینش را به سخن وا می‌داشت یا شعری برای عشاقش می‌سرود بر این بود که جامعه را از خواب غفلت و ناآگاهی بیدار کند و به آن‌ها نقبی بزند از جنس رهایی خواهی، او در تمام طول عمر شیرینش، همزاد طبیعت زیست، باکوه‌ها قدم زد، با مردم لحظه به لحظه زندگی کرد و آنگاه که شعری می‌سرود برای آن بود که جامعه‌ی موجود را به چالش بکشاند و به ما بگوید وضعی حال مستحق این مرز و بوم نیست و باید چاره‌ای اندیشید از بهر رهایی.

شعر و موسیقی شجریان تقلیدی از ظواهر پیرامون نبود بلکه شعر و موسیقی او اعتراضی بود نسبت به من، شما و رهایی خواهان، چرا که خود را به خواب زده‌ایم. شعر و موسیقی او هرگز تفکر و اندیشه و اندیشیدن را از مخاطب سلب نمی‌کرد بلکه شعر او و هنر او همواره افراد منفعل را فعال و از آگاهی سطحی به آگاهی عمیق می‌کشاند. چراکه تسلیم سازوکار‌های موجود نشویم.

آری " شجر " ایران؛ هویت فرهنگی ایران نه مردی همچون دیگر مردان بلکه همچون روشنگرانی به قامت اندیشه‌ی خود؛ بذر آگاهی راستین را برای عموم می‌کاشت و همواره با اینکه جسماً در میان ما نیست، اما هر لحظه و هر دم همره ماست و بذر آگاهی را خواهد پاشید بر وجود ما " شجر" ایران همواره کنار مردم ایران ایستادی، با آن‌ها نجوای "بیداد" سردادی و آگاهی را برای مردمت می‌خواستی، استاد‌ای جان عشاق؛ سال‌های سال با تو زیستم و صدایت همواره همرم بود و شوق زیستن می‌داد مرا نه تنها نمرا بلکه جهانیان را

در پایان؛‌ای هویت فرهنگ ایران به یقین می‌دانم که زمانی " لوکاچ" این جمله را در وصف عظمت کار‌های تو می‌گفت" آرمان هنر خودآگاهی نوع بشر است".

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی، چون تو فرزند بزاید

منبع: شعار سال برگرفته از فضای مجازی
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین