-حاکمیت دین و اسلام یک امر روشنی است که لازمه اعتقاد به اسلام است یعنی اگر کسی به اسلام اعتقاد دارد باید به حاکمیت اسلام در جامعه هم اعتقاد داشته باشد، اما مسئله جمهوریت، مردم سالاری و اعتبار رأی مردم مسئله مهمی است که باید از دو منظر به آن نگاه کرد، یک منظر جنبه دینی قضیه است، یک جنبه اعتقادی که مسئله مسئولیت و حق است. یک منظر دیگر، منظر امکان عملی تحقق حاکمیت دین است که بدون مردم امکانپذیر نیست.
-یک منظر جنبه دینی و اعتقادی است که مسئله مسئولیت و حق است. منظر دیگر، منظر امکان عملی تحقق حاکمیت دین است که بدون مردم امکانپذیر نیست. در قرآن کریم و روایات ما درباره مسئولیت مردم نسبت به سرنوشت جامعه مطالب روشن و فراوانی است. آحاد جامعه نسبت به وضع جامعه مسئول هستند.
-این جزو مهمترین و لازمترین حقوق پروردگار بر مردم است که باید همکاری کنند تا حق در جامعه برپا شود. این مسئولیت مردم است، بایستی کمک کنند که در کشور حکومت حق، حکومت خدا حکمفرما باشد، وظیفه امر به معروف، یکی از مهمترین معروفها حکومت حق و عدل است. باید در جامعه حکومت حق و عدالت برپا باشد.
-مسئولیت و حق مردم از متن اسلام برمیآید. منظر دوم منظر پشتیبانی و نیاز به پشتیبانی مردمی است.
-امام کسی نبود که به خاطر رودربایستی با برخی حرفها از حکم خدا منصرف شود اگر چنانچه مردم سالاری در دین نبود و خدایی نبود، کسی نبود که به آن تن دهد.
-آن روزی که امام مسئله حجاب را مطرح کردند، الزام بود که زنان در محیط اجتماعی باید حجاب داشته باشند. خیلی از افراد مخالف بودند. یکی از افراد نزدیک امام به من گفت که این چه حرفی است که میزنند؟ البته عقیده ما، عقیده امام بود.
-امام با طرح استوار و منطقی توانستند ملت ایران را که قرنها با استبداد خو گرفته بود، به وسط صحنه بیاورند و صاحب اختیار کشور کنند و کاری کنند که ملت ایران خودش را باور کند. شما جوانهای عزیزی که دوره قبل از انقلاب را ندیده اید، خیلی سخت است که بدانید چگونه بوده است. ما در آن دوران زندگی کرده ایم و نفس کشیده ایم. در آن دوران مردم هیچ کاره بودند این حرف برای آحاد مردم قابل باور نبود.
-امام «دو کلمه جمهوری» و «اسلامی» را گره گشای مشکلات کشور میدانست که ما اسلام را رعایت کنیم و مردم در صحنه حضور داشته باشند. «جمهوری اسلامی» یعنی حاکمیت اسلام با حاکمیت مردم که اینها در هم هستند و هیچ گونه منافاتی ندارند.-گفته میشود که برخی به خاطر فشارهای معیشتی که وجود دارد و همه میدانیم و همه آن را لمس میکنیم به خاطر این فشارها مردد هستند که در انتخابات شرکت کنند یا نه.
-بعضیها میگویند ما در دورههای مختلف به یک کسی با شوق رأی دادیم بعد به دلخوری منجر شد، پس بنابراین خوب است که شرکت نکنیم.
-برخی از این حرفها زده میشود که به نظر میرسد نبایستی این چیزها ما را برای مشارکت در انتخابات دلسرد کند، اگر نابسامانی وجود دارد، اگر ناکارآمدی وجود دارد باید آن را با انتخاب درست یا انتخاب خوب جبران کنیم نه با عدم انتخاب. اگر چنانچه ضعفی وجود دارد در مدیریتها راه چاره آن چیست؟ راه چاره آن این است که ما در مدیریتها دخالت نکنیم؟ یا نه این است که دخالت کنیم.
-اگر ناکارآمدی و نابسامانی وجود دارد، ما باید آن را با انتخاب درست جبران کنیم نه عدم انتخاب. اگر چنانچه ضعف در مدیریت وجود دارد، راه چاره آن است که در مدیریت دخالت نکنیم یا دخالت کنیم و یک مدیریت درست و حسابی و مدیریت به معنای واقعی کلمه، اسلامی و مردمی به وجود بیاوریم.
-یعنی اگر چنانچه دلخوری وجود دارد، بایستی اینگونه جبران شود نه با وارد نشدن در انتخابات. البته در انتخاب بایستی دقت کرد.
-تاکید میکنم به وعده و حرف نمیتوان اطمینان کرد. به دیگران و خارجی هم همین حرف را میزنم. من به مسئولین محترم درباره مسئله هستهای که در جریان است میگویم به حرف و وعده نمیتوان اعتماد کرد.-بنابراین کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد، من یک توقعی از خود نامزدهای محترم دارم و عرض میکنم وعدههایی که مطمئن نیستند میتوانند انجام دهند، ندهند؛ این وعدهها به ضرر کشور است، چرا؟ برای اینکه شما یک وعدهای میدهید بعد اگر به فرض به ریاست جمهوری رسیدید به وعده عمل نمیکنید و مردم را نسبت به نظام و انتخابات دلسرد میکنید، بنابراین دادن وعدههایی که مطمئن نیستند که به آن عمل کنند جایز نیست، وعدههایی که قطعا روشن، مسلم و واضح است و اهل فن تأیید میکنند که قابل تحقق است، این وعدهها را بدهید.
-وعدههایی که پشتوانه عملی ندارد، این وعدهها را نباید داد که موجب دلسردی مردم میشود و گناه است.
-توقع دیگر از نامزدهای محترم این است که شعارهایی بدهند که به آن اعتقاد دارند. برخی شعارهایی میدهند و ما افراد را میشناسیم و میدانیم که ممکن است در دل به این اعتقاد نداشته باشند، در حالی که درست نیست. صحبت من با نمایندگان مجلس هفته پیش این بود که کسانی که سخنان نافذ دارند مردم را تشویق به انتخابات کنند.
-این توصیه کردن به حق است و این وظیفه است و این کار را انجام دهید، همه کسانی که میشناسید، افراد خانواده، همکاران و کسانی که با آنها سروکار دارید، همه آنها را دعوت کنید.
-یک توقع دیگری از نامزدها است که تصمیم بگیرند اگر چنانچه پیروز شدند و توانستند به مطلوب برسند خودشان را اولا به عدالت اجتماعی، به کاهش فاصله فقیر و غنی متعهد و این کار را جزو اساسیترین کارهای خودشان بدانند، ثانیا خودشان را متعهد بدانند بدون رودربایستی و ملاحظه با فساد مبارزه کنند. خودشان را متعهد بدانند که تولید داخلی را تقویت کنند. بنده مکررا تاکید کردم که محور نجات اقتصاد کشور تقویت تولید داخلی است.
-یک تذکر ضروری وجود دارد که میخواهم در آخر صحبت عرض کنم. [این تذکر]یک امر دینی و انسانی است، در جریان عدم احراز صلاحیت، به بعضی از کسانی که احراز صلاحیت نشدهاند جفا و ظلم شد، نسبتهایی به خودشان یا به خانواده هایشان داده شد که واقعیت نداشت، خانوادههای محترم و عزیز، دچار یک چنین مواجههای با چنین نسبتهایی شدند.
-گزارشهای غلطی بود که بعد هم ثابت شد خلاف است، منتهی در فضای مجازی. یک نمونه اینکه فضای مجازی بدون هیچ قید و بندی است، همین است که این چیزها را منتشر کردند. حفظ آبروی انسانها جزو مهمترین مسائل و بالاترین حقوق انسانها است. خواهش و مطالبه من از دستگاههای مسئول این است که جبران کنند.