شعار سال: ابراهیم رییسی وعده داده که نرخ تورم را در سال ۱۴۰۲ به حدود ۱۸.۲ درصد کاهش دهد. اما آیا این هدف گذاری بدون اتخاذ یک سیاست خارجی عمل گرایانه؛ بده- بستان محور و منعطف امکان پذیر است؟
در پژوهشی که به تازگی توسط دکتر جواد صالحی اصفهانی استاد سابق دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده است، تاثیر سیاست خارجی بر اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گرفته است. او در این مقاله دو منبع مهم را برای تورم مورد شناسایی قرار میدهد، اول تحریمها یا به عبارت بهتر شوکهای خارجی و دوم کسری مزمن بودجه و رشد نقدینگی در ایران و به این نتیجه رسیده است که در طول ۱۰ سال گذشته علت اصلی تورم را باید اعمال تحریمهای بین المللی دانست. در واقع اقتصاد ایران در دو مقطع زمانی با جهش شدید تورم مواجه شده است؛ اول در سال ۲۰۱۱ که همزمان با تحریمهای دولت اوباما است و دوم در سال ۲۰۱۸ که ترامپ تصمیم گرفت از برجام خارج شود. در پژوهش این نکته عیان میشود که حداقل نیمی از تورم میانگین ۲۰ درصدی در دهه گذشته نه بدلیل سیاستهای پولی و مالی بلکه بدلیل شوکهای منفی خارجی بوده است؛ بنابراین اگر ایران در سال ۲۰۱۸ با اعمال مجدد تحریمها از سوی دولت ترامپ مواجه نمیشد، ما امروز بطور متوسط شاهد یک نرخ تورمی ۱۰ درصدی بودیم. طی این سالها اقتصاد ایران تنها با افزایش قیمتها و کاهش اشتغال به قابلیت سازگاری با اثر تحریمها دست یافته است، اما در عمل این مدل از تطبیق و سازگاری بدلیل اقتصاد انعطاف ناپذیر و سیاست ورزی نامناسب باعث اعمال فشارهای سنگین اقتصادی بر طبقات فرو دست جامعه شده است؛ لذا:
۱ احیای برجام نیاز فوری و حیاتی کشور است و امکان بازسازی اقتصادی بدون این توافقنامه امری نامحتمل است و نمیتوان صرفا برپایه برخی اصلاحات در سیاستهای اقتصادی کشور به تورم ۱۸.۲ درصدی طی ۲ سال آینده دست یافت.
۲ امکان اخذ تضمین از آمریکا برای اینکه دیگر از برجام خارج نشود، نشدنی است. چرا که لازمه این کار تبدیل برجام به یک معاهده با تصویب دو سوم نمایندگان مجلس سنا است که این اتفاق حداقل تا ژانویه ۲۰۲۳ رخ نخواهد داد. بهترین تضمین برای اینکه آمریکا درآینده به راحتی زیر میز نزند، درگیر کردن کمپانیها و شرکتهای مهم آمریکایی در پروژههای سرمایه گذاری در ایران است.
۳ اقتصاد ایران بدون یک توافق پایدار با آمریکا آرام و قرار نخواهد گرفت. با توجه به تحولاتی که در سیاست داخلی ایالات متحده در جریان است، امکان بازپس گیری کنگره توسط جمهوریخواهان در ژانویه ۲۰۲۳ بسیار زیاد است. اگر کنگره به کنترل آنها درآید، کار برای تداوم برجام بسیار دشوار خواهد شد و بطور قطع یکی از دستورکارهای آنها تحت فشار قرار دادن دولت بایدن برای خروج از برنامه جامع اقدام مشترک خواهد بود. اگر تا این تاریخ نیز دولت مستقر در واشنگتن نتواند به توافقاتی با ایران درباره تمدید برجام و همینطور تحولات منطقهای دست بیابد، این فشارها افزایش چشم گیری خواهد یافت.
۴-آمریکاییها از اولین کنفرانس مطبوعاتی ابراهیم رییسی پالسهای مثبتی دریافت نکرده اند، چرا که این برداشت در رسانههای آمریکایی مطرح شده است که وی به نوعی راه مذاکره را در زمینه نقش منطقهای ایران بست. این موضوع احتمالا تاثیرات منفی بر فرجام برجام میگذارد چرا که استراتژی دولت بایدن حل معمای ایران بصورت همزمان، اما مرحلهای است و ناکامی این سیاست، انگیزهها را برای استفاده از اهرم تحریمی شدت میبخشد.
۵-با خروج آمریکا از افغانستان، ایران و آمریکا منافع مشترکی پیدا کرده اند. با این خروج طالبان در حال قدرت نمایی است و اتفاقا تا شمال افغانستان پیشروی کرده است. اکنون هم درآمریکا و هم در ایران این نگرانی فزاینده بوجود آمده است که دولت اشرف غنی ممکن است طی ماههای آینده سقوط کند؛ اگر چنین شود در همسایگی ایران دوباره خلافت اسلامی ظهور خواهد کرد و افغانستان تبدیل به پناهگاهی برای گروههای تکفیری و تروریستی خواهد شد. اینها مسائلی هستند که میتواند ایران و آمریکا را به یکدیگر نزدیک کند؛
۶-ایران بدون توافق پایدار با آمریکا نه لزوما عادی شدن کامل روابط احتمالا در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ دوباره با شوکهای منفی خارجی بر اقتصادش مواجه خواهد شد. در این میان تکیه صرف بر قدرت اقتصادی چین نیز نمیتواند گره گشا باشد، چرا که ایالات متحده احتمالا هژمونی خود را بر نهادهای بین المللی اقتصادی حداقل تا سال ۲۰۲۸ حفظ خواهد کرد.
هادی خسروشاهین
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از مجمع فعالان اقتصادی