شعار سال: نمیدانم در باقی کشورها هم چنین است یا نه! اما اینجا بخشی در جامعه وجود دارد که میشود نامشان را مرفهین سیاسی گذاشت. افرادی که مثلا اگر یک روز ظهر به پای یکی از آنها پونز برود، به شب نرسیده خبرش به گوش تمام دنیا میرسد. آنهم چنان با آب و تاب که گوئی آن پونز، آلت قتالهی استبداد بوده و آن پای شریف که حتما مدام در راه مبارزه قدم برمیدارد، در سوءقصدی کور از طرف عملهی ظلم مجروح شده!
و همین میشود که هرکدام از اعضای این قبیله که ادعای فعالیتهای بشر دوستانهشان بخیه از نشیمنگاه ثریا میکشد، اگر روزی برسد و بزنگاهی که خطائی فاحش از آنها سر بزند، حتی چنانکه برای مردم عادی منجر به پروندهسازی و انگ زنی و برچسبهای بسیار خطرناک شود باز پشت هم را خالی نمیکنند و با منتی برگرفته از همان پونزها که تا ابد بر سر مردم میگذارند و اعتبار و هویتی برساخته از همان همکاریهای باندی و گروهی، مردم عادی و عاصی از خطاها را مورد شماتت قرار میدهند، چرا که خود علامهی دهرند و عوامالناس بیخردانی امی؛ و هر نفسی که میکشند هزینهایست در راه مبارزه و آزادی و مردم پیاده که بارها زیر پای سواره نظام له شدهاند و صدایشان هم در بیصدائی خفه شده، زیر بار منت آنها هم باید سکوت کنند و حقی به اعتراض ندارند.
در کارنامهی این افراد هم کمترین نشانی از عذرخواهی بابت هیچ عمل و رفتار و گفتاری پیدا نخواهید کرد. با آنکه میزان تأثیر آنها در جامعه بدلیل نوع نگاه برساخته از رسانه و تأثیرگذاری تیمها و باندهای سیاسی، با تأثیر برخی از مسئولین کشوری یکیست و جامعه آنها را بعنوان مراجع سیاسی خود میشناسد، اما پس از هر خطای کوچک و بزرگ نه عذری میخواهند نه حتی بهانهای میآورند! بلکه در بسیاری از موارد که اشتباهاتشان محرز شده هم با نگاهی طلبکارانه و با پیش کشیدن رزومهی گاه طراحی شدهشان، منتقدین را با الفاظی ناپسند خطاب میکنند که دانش و فهمی از رفتارهای آنها ندارند یا مراعات شأن و منزلتشان را نکردهاند. گو اینکه پیامبرانی اولوالعزم و معصوم در ساختار سیاسی کشورند و بری از هرگونه خطا!
خلاصه که تا این دستهجات و باندبازیها در عرصهی سیاسی وجود دارد که در پس آن (بسیار خوشبینانه اگر نفع مالی وجود نداشته باشد حتما نفع سیاسی هست، اگر برنامهریزی شده و طراحی شده برای اجرای پروژه نباشند، اما در راستای پروژهها حرکت میکنند) هر حرکتی هم از طرف آنها با متر و معیار منافع باندی سنجیده میشود و هر محرک جدیدی هم که بخواهد ورود کند و خود را با منافع آنها تطبیق نداده یا ذیل آنها قرار نگرفته یا کارآئیاش از آنها بیشتر باشد، بلافاصله با رفتارهائی بسیار خبیثانهتر از هر ظالم و پادوی ظلمی که باورش از افرادی با عناوینی، چون فعال حقوق بشر یا سیاسی یا روزنامهنگار بسیار ناگوار است، مورد هجمه و تخریب و برچسبزنیهای دروغین قرار میگیرد و شکستن و نابود کردنش در اتحادی نانوشته با نهادهای متخصص و موظف، به اوجب واجبات تبدیل میشود.
در هر حال این روزها که بیشتر بزنگاهی را میماند، دورهی گذار جامعه از بسیاری آفتها و البته آسیبهائی بزرگ که پیشتر به چشم نمیآمده هم هست که یکی از آنها ترکیدن و خالی شدن باد افرادی از همین قبیله و باندهاست که بی صلاحیت و اصالت و فقط با رانت، مثل «بادکنک» باد شدهاند و با توهم راهبری و پیشوائی برای مردم، مدام راههائی اشتباه و بیخیر عمومی، اما پر خیر و برکتهای شخصی و باندی را انتخاب و پیش روی مردم گذاشتهاند تا بازیگری برای سناریوهایشان باشند.
جامعه (مردم عامی کف خیابان) دیگر در این روز مبادا نمیخواهد با سواری دادن به کوتولههائی که در اکثر موارد بزرگترین فعالیتشان تقلیل، انحراف یا آرام کردن مردم معترض بوده، از آنها قهرمانهائی بسازد تا فردا یا بزرگیِ ملت را تحت تأثیر کوچکیِ خود قرار دهند یا با اینکه اکثرا روی شانههای مردم ایستادهاند تا قدشان بلند شود، اما چوبش را هم بر سر همان مردم بزنند؛ و البته اینروزها سرند بزرگی برای ماندگاری کسانی هم هست که به لیاقت خود همیشه بزرگ و اصیل بودهاند و برای مردم خواهند ماند.
حسین رزاق
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از فضای مجازی