پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۷۵۶۲
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۲
متن زیر از کتاب ناسنامه ی زمانی کوردی تالیف فاضل اصولیان که توسط محمد محمودی ترجمه شده است که البته این ترجمه همراه با نقد قسمتی از آن، آمده است.

شعارسال: متن زیر از کتاب ناسنامه ی زمانی کوردی تالیف فاضل اصولیان که توسط محمد محمودی ترجمه شده است لذا این ترجمه همراه با نقد قسمتی از آن، آمده است و برای مطالعه بیشتر به اصل کتاب مراجعه شود بهتر است.

پژوهشی در مورد خصوصیات هورامان

اگر شخصی از فردی اهل هورامان یا کسی که اطلاعاتی در مورد هورامان دارد، بپرسد که خصوصیات هورامان چیست؟ بی شک به ویژگی های زیر اشاره می کند:

- هورامان منطقه ایست صعب العبور و کوهستانی

- مردم هورامان سخت کوش و خستگی ناپذیر

- در صورت مسدود شدن مسیرهای دسترسی و عدم دسترسی به مناطق اطرافش، باز هم قادر به تامین مایحتاج خود می باشد

- هورامان منطقه ایست که در آن کفشهای دستبافت ( گیوه) تولید می شود

- در هورامان از ریسیدن پشم، شال بافته و از آن نیز پوشش ( لباس) خود را تولید می کنند.

- در هورامان صنایع دستی فراوانی از جمله جاجم، گلیم، سجاده و ... ساخته می شود.

- این منطقه شاعران بسیاری را در دامان خود پرورش داده است.

- زبان هورامی، زبانی باستانیست که سدها سال زبانی ادبی بوده است

- هورامان مرکز شیخ ها و پیرهای فراوانی بوده است، بطوری که 99 پیر در هورامان زندگی کرده اند.

- تا قرن هفتم هجری مردم اورامانات به آیئن اسلام نگرویدند .

ویژگی هایی که به آنها اشاره شد، همه اطلاعات واقعی بوده و کسی نمی تواند، آنها را انکار کند، ولی حال چند سوال مطرح می شوند:

- هنگام استفاده از اصطلاح شیخ، روشن است که منظور چه افرادی است ( بزرگان دین اسلام )، ولی منظور از اصطلاح پیر چیست؟ بزرگان آیین زردشت را پیر گویند، اصطلاح پیر موغان مشهور است، ولی اکنون این پرسش به میان می آید که این همه پیر زردشتی در منطقه هورامان از کجا آمده بودند ؟ چرا آنها در این منطقه دور دست و کوهستانی و صعب العبور ماندگار شده اند. در حالی که سایر مناطق کردستان از جمله کرمانشاه، دیواندره و بوکان برای اسکان و گسترش آیین آنها، خیلی پربرکت و بهتر بوده است. در حالی که 99 پیر هورامان که از آنها سخن به میان می آید، افرادی هستند که اسامی آنها در کتابهای آیننی یارسانها و نسخه های خطی هورامان ذکر گشته که مربوط به دوره بعد از ساسانیها بوده است. بدون شک اسامی افراد دیگری نیز از یاد رفته اند خصوصا افرادی که در دوره اشکانیان و ساسانیان می زیسته اند. پرسشی که مطرح می گردد این است که این افراد چرا در هورامان ماندگار شده اند؟

- در قسمتی از این کتاب که مربوط به زبان مادی بود، به اسناد معتبری، ثابت کردیم که گویش هورامی ارتباط مستقیم با زبان اوستایی دارد، حال سوال پیش آمده این است که این همه شاعر اوستایی زبان، چرا در هورامان زیسته اند؟

- چرا در روستاهای هورامان، بافتن کفش ( گیوه)، گلیم، جاجم و همچنین بافتن شال و لباس رایج بوده و در سایر مناطق اینگونه نبوده است؟

پاسخ این پرسشها، گره گشایی از رازیست که 2300 سال است در هورامان نهفته است.

واقعیت این است که قبیله موغان زردشتی، از زمانهای قبل از زردشت، همچون قبیله ای دینی، به کارهای مذهبی مشغول بوده اند، به طوری که بعد از زردشت به قدرتی استوار و گسترده دینی، سیاسی و سربازی دست یافتند. در دوره مادها، هخامنشها، اشکانیان و ساسانیان، خیلی نیرومند و صاحب قدرت بودند و به فرمانروایان مشاوره می دادند و در سیاستهای حکومتی مشارکت داشتند. مردم نیز به کلی طرفدار و حامی موغانها بودند. داریوش هخامنشی برای گوشه گیر کردن موغانها از سیاست، تلاش فراوانی کرد، ولی موفق نشد و بعدا مجبور به عقب نشینی شد و همچنین خود را همچون زردشتی مخلص جلوگر ساخت. به همین دلیل در داخل و خارج ایران به دانایی و زیرکی موغان ها و همچنین تاثیر قدرت دینی آنها پی برده بودند و افسانه های مختلفی در مورد موغان زردشتی ساخته بودند و آنها را همچون افرادی که قدرت آسمانی و جادویی داشتند، می شناختند. و دشمنانشان می پنداشتد که آنها جادوگر هستند، به همین دلیل در زمان حمله اسکند به ایران، بیشترین کشتار از موغها بود و کتاب اویستایشان را نیز به آتیش کشیدند.

بزرگان تیره ماگ ( موغان زردشتی) در زمان حمله اسکندر در دو مکان اصلی استخر ( کوردی: ئه ستیل) پایتخت زمستانی هخامنشیان و هگمتانه ( همدان) پایتخت تابستانی مستقر شده بودند. افرادی که در استخر بودند، شکست سنگینی خوردند و بی شک در جنگ، به فعالیت پرداختند چون دین و قدرتشان در خطر بود. افراد زیادی از آنها در جنگها کشته شده ند و افرادی که جان سالم به در بردند، روبه هندوستان فرار کردند. افرادی نیز که در هگمتانه و مناطق اطرافش ساکن بودند، ضرر و زیان چندانی ندیدند و توانستند خود را برهانند و روبه کوردستان و مناطق کوهستانی هورامان سرازیر شدند و همان جا ماندگار شدند. آنها از موغ های عالی رتبه از جمله وزیران، رهبران، رهبران مذهبی، رییس قبیله ها، مشاوران پادشاه بودند که همراه با پیش قراولان، کاتبان و خدمتگزاران و همچنین زن و فرزندانشان به هورامان آمده بودند. که می شود تخمین زد جمعیت زیادی در بین 2000 تا 6000 خانوار بوده اند. سرازیرشدن این مقامات عالی رتبه موغانها که برتر از مقامات آن منطقه بودند، بعد از مدتی موجب تغییراتی اساسی در جامعه آن وقت هورامان شد.

- مستندات این موضوع در ادامه بحث به روشنی توضیح داده می شود. ولی گمانی در این نیست که همه این بزرگان در هورامان ماندگار نشده اند. بدونه شک بعد از سست شدن و نابودی قدرت رومیان، تعدادی از بزرگان قبیله ماگ که مقام و جایگاهی برای خود در دولت اشکانیان پیدا کردند، هورامان را ترک کرده و روبه شهرهای دیگر ایران و مرکز قدرت سفرکرده اند. ولی تعداد زیادی از آنها در هورامان ماندگار شده اند. همنطور که بعدا با مستندات ثابت می کنیم، جمعی از قبیله کوغان، که رو به هندوستان رفته بودند، دوباره با اقوام خود در هورامان ارتباط برقرار کرده و این ارتباط در بین هورامان و هندوستان بیشتر از دو هزار سال ادامه داشته است. ( تا سال 1950 میلادی)

مستنداتی که اثبات می کند هورامی ها همان قبیله موغان ماد هستند:

بهترین سند برای اثبات اینکه هورامی ها همان قبیله موغانند، ارتباط زبان اوستایی با هورامی است، که در فصل پنجم و ششم این اثر، با مستندات علمی، ثابت شده است که هورامی، ارتباط تنگاتنگ با زبان اوستایی دارد. تنها عاملی که امروزه می توان هورامی و اوستایی را از هم جدا کرد، حذف اصطلاحات آیین زردشت در گویش هورامی است. وگرنه چارچوب هر دو زبان شبیه به هم و شباهت آن دو روشن و آشکار است.

همانطور که در فصل مربوط به زبان مادی بیان شد، و در سنگ نبشته های آشوری قابل مشاهده است، آشوریها از منطقه هورامان و مریوان به کوردستان حمله کرده اند و به نام گذاری روستاهای این منطقه پرداخته اند. برای نمونه می توان اسم روستای آلمانه در هورامان، چندین دفعه به اسم ئالمان و هالمان آمده است، و منطقه ای که امروزه هورامان خوانده می شود، در زمان باستان قسمتی بوده از منطقه زاموا که به پادشاه آشور مربوط بوده است. در طول تاریخ، خصوصا در زمان آشوریها، مادها و هخامنشیان، اسمی از هورامان به میان نیامده است. د.م. امین هورامانی که خود از دیار هورامان است، وقت زیادی را صرف تاریخ و زبان هورامان کرده و پژوهش های فراوانی انجام داده است، که در اثر خود ( تاریخ هورامان) به این نتیجه رسیده است که واژه هورامان از زمان اشکانیان شکل گرفته و رایج گردیده است. متن فوق بیانگر این است که تا قبل از مهاجرت موغهای زردشتی به هورامان، این منطقه به اسم هورامان شهرت نداشته و حتی در دوره سلوکیان نیز اسمی از هورامان به میان نیامده است. تنها در زمان اشکانیان بوده که جمعیت این منطقه رو به فزونی نهاده و نام هورامان نیز بر سر زبان ها افتاده است.

وجه تسمیه هورامان:

در مورد وجه تسمیه هورامان نظرات متفاوتی وجود دارند، که بیشتر آنها پایه و اساس علمی ندارند، بجز یکی از نظرات که قابل تامل و فکر کردن است. طبق این نظر هورامان از دو قسمت هورا مان تشکیل شده است که قسمت اول (هه ورا) به معنی (اهورا) و قسمت دوم (مان) در کوردی به معنی (مکان و سرزمین) است. برای نمونه خانمان که (خانه) همان خانه و (مان) یه معنی مکان است، نیشتمان که به معنی محل زندگی می باشد. با این اوصاف ترکیب این دو واژه هه ورا- مان به معنی مکان ، یا سرزمین اهورا می باشد. در اینجا پرسشی که مطرح می گردد این است که چرا این سرزمین، اهورا نام گرفته و در کدام گاتای اوستا آمده که اهورامزدا دارای سرزمینی می باشد و دیگر اینکه این سرزمین ( سرزمین اهورامزدا) در هورامان واقع شده است. به همین دلیل اگرچه از لحاظ ریشه لغوی قابل قبول به نظر می رسد اما با واقعیات در تضاد می باشد.

نظری که احتمالا به واقعیت نزدیکتر باشد این است که وجه تسمیه ای هورامان از آریامان ( ئاریامان) گرفته شده باشد. که به معنای جامعه ای دیندار می باشد. در کوردی تغییر حرف (ئا) برای (ها) به راحتی صورت گرفته که برای نمونه می توان به (ئه ور) به (هورر)، (ئاسان) به (هاسان)، (ئه رد) به (هه رد)، (ئورمز) به (هورمز) و از طرف دیگر قبیله مغان زردشتی که به هورامان آمدند، جامعه ای دیندار بودند و طبیعی است که به اسم آریامان، مشهور شده باشند و بعدا به هورامان تغییر یافته باشد.

واژه آریامان در یکی از سروده های بابا سرهنگ دودانی ( در سال 935 تا 1007 میلادی) به معنی فرد یا افرادی مذهبی نیز آمده است.

سه رهه نگ ده ودان سه رهه نگ ده ودان

ئه ز که ناممه ن سه رهه نگ ده ودان

چنی ئیرمانان مه گیلم نه هه ردان

مکوشم په ری ئایین کوردان

معنی

من که سرهنگ دودانم و به سرهنگ دودان شهره ام، همچون جامعه دینداران، بر همه جا گذر خواهم کرد و تلاشم نیز برای آئین کوردها است.

در قسمتی از کتاب تاریخ هورامان د. م. امین هورامانی، مبحثی ارائه شده که صحت، وجه تسمیه فوق را در مورد هورامان تایید می کند. در صفحه 606 آن کتاب آمده است:

شماری به این باورند که هورامان اسم دیگری داشته، ولی زمانی که اسکندر آن را فتح کرده ، به زندان تبدیل کرده، که سبب فرار مردم آن از منطقه شده به طوری که از مردم دوری گرفته و با مردمان دیگری عجین نمی شوند، به همین دلیل به هور یا مان ( متورای شده) مشهور گشته اند. د. م امین هورامانی نیز موافق این دیدگاه نیستند. دوباره در همان صفحه از کتاب خود آورده است که : ضرب المثلی رایج در میان هورامی ها وجود دارد که گفته می شود : ساچی زیندان و ئه سکه نده ریا یعنی ( مگر زندان اسکندریه)

جدا از اینکه این ضرب المثلها واقعیت دارند یا نه؟ باید گفت ضرب المثلها بیانگر این هستند که زندان، خشونت و قدرت اسکندر هنوز در خاطرات و تاریخ مردمان هورامان مانده است و روشنگر این است که مردمان هورامان همان نوادگان موغان زردشتی هستند که از طرف اسکندر بیشترین ضرر و زیان را به خود دیده اند.

دوباره در همان صفحه می نویسد: زمانی که در مورد این ضرب المثل سوال می شود( در مورد زندان اسکندر) گفته می شود که اسکندر در زمان خود تلاش و کوشش فراوانی کرده که هورامان را تصرف کند، ولی موفق نشده است. برای اینکه مردم هورامان را زیر سلطه خود بیاورد، زندانی برای مردمان هورامان در مرز فعلی عراق در نزدیکی زاخو بنا می نهد، و هر فرد هورامی را که در خارج از هورامان اسیر می کرد، به این زندان انتقال می داد و تا ابد در آن زندان می ماند. که این زندان بعد به زندان هورامان ( ئه ورامان ) مشهور شد.

نکته:

اطلاعات کاملی در مورد جنگهای اسکندر وجود دارد، هیچ کدام از جنگهای اسکندر در هورامان رخ نداده است.2: با توجه به تحقیقات د. م امین هورامانی، منطقه هورامان در آن زمان هورامان نام نداشته است.3: در آن زمان جمعت هورامان، خیلی کمتر از حال بوده، و نیروی نظامی زیادی هم نداشته که بتواند با اسکندر مقابله کند. 4: اسکندر هیچ دلیل ویژه ای برای مقابله و دژمنی با مردمان هورامان نداشته است.5: اگر زندان اسکندر، ویژه مردم هورامان می بود، باید اسم آن زندان هورامی ها می بود نه زندان ئه ورامان ( آنهم در نزدیکی مرز زاخو!) 6: بدونه شک این ضرب المثل، برگرفته از واقعیت است، زندان اسکندر وجود داشته و اسم آن نیز ئه ورامان، ئیره مان، ئاریامان بوده که منظور از آن جمعی از مردمان دیندار بوده است. به این معنی که در هر کجا موغ زردشتی از قبیله موگان را دستگیر می کردند، آن را روانه زندان می کردند. به گفته ی دیگر هر فردی که ارتباطی با آریامان ( جمعیت دیندار) داشته، آن را دستگیر می کردند نه هر فردی که مردم هورامان می بود. به این دلیل افرادی را که دستگیر کرده و در زندان نگه داشته بودند، اقوام و خویشاوندان افرادی بودند که از ترس خود را در هورامان پنهان کرده بودند. افرادی که به هورامان آمده بودند تنها تعداد محدودی از مبلغان دینی نبودند بلکه تعداد زیادی از بزرگان قبیله بزرگ ماگ با زن و فرزندان، خدمتگذاران و نگهبانانشان بودند.

این اسم ایرمان، اورامان، هورامان بعدا در دوره اشکانیان از طرف افراد ساکن منطقه و هم مرزهایشان، به آنها اطلاق شده است نه از طرف خود مهاجران، به این معنی که مردمان دیگری به این منطقه ایرمان، اورامان، هورامان ( به معنی گروه دیندار ) گفته اند نه خود قیبله موغان، لذا این اسم با جامعه ی قدیم هورامان سازگارتر است.

(( اما به نظر  ( محمد محمودی) وجه تسمیه سرزمین اهورا صحیحتر و سازگارتر با کلمه هورامان است تا وجه تسمیه ساختگی ئیرمان، که در زیر به ذکر دلایل آن می پردازم

جدا از اینکه اهورا مزدا سرزمین داشته و یا در گاتاهای آن به سرزمینش اشاره شده باشد، آیا همچون وجه تسمیه ئاریامان که به استدلال شما مردمان هم مرزشان به آنها نسبت داده اند، نمی توان گفت کلمه هورامان ( اورامان) را به دلیل آیین زردشت، هم مرزهایشان به آنها نسبت داده اند و گفت که اورامان یعنی سرزمین اهورایها به مثابه اینکه پیروان اهورامزدا در آن زندگی می کنند؟

برای تایید وجه تسمیه ئاریامان از واژه جامعه دیندار استفاده کرده اید، حالا چند سوال اساسی پیش می آیند؟ 1: آیا در جامعه کوردستان فقط قبیله موغان دیندار بوده اند؟ 2: سایر ساکنین منطقه پیرو چه دینی بوده اند؟ 3: آیا کلمه ئیرمان به معنای عده ای دیندار است؟ ( باید اشاره شود که ئیرمان در مقاله سوران حمه ره ش تحت عنوان هورامی کوردن یا نه به معنای دوست و مرید آمده است)

شما واژه اهورا را، که واژه ای قدیمیست و در اشعار اوستا و منابع تایخی آمده، نادیده گرفته و واژه ای ئیرمان که فقط در شعری که در مابین سالهای 935تا 1000 میلادی سروده شده، مبنا قرار داده و به سادگی و سطحی نگر وجه تسمیه ئیرمان را که بعد از تغییرات زبانی به هوامان تبدیل شده، مورد تایید قرار می دهید.

همچنان پسوند (مان) که به معنی سرزمین است به کرات در زبان کوردی مورد تایید قرار گرفته و واژه ها و اصطلاحات کردی فراوانی که به سرزمین اشاه دارند با پسوند ( مان) آمده اند. در حالی که شما در وجه تسمیه ئیرمان به تغییر حرف (ئا) در کوردی به (ه) اشاره داشته اید، که از لحاظ زبانی مستند تر و علمی تر از پسوند ( مان ) در وجه تسمیه هورامان به معنای سرزمین اهورا نیست)).

تغییرات منطقه هورامان بعد از ورود ماگها ( موغان زردشتی ) به هورامان:

زمانی که بزرگان قبیله ماگ به منطقه هورامان آمده اند، به اندازه توانشان، همراه خود، ثروت و دارایی آورده و به خرید روستا و باغها پرداخته و زندگی خوبی را برای خود فراهم کرده اند که در آن خدمت گذاران و پیش قراولانشان به کار مشغول بوده و از ثمره رنج آنها، به زندگی خود ادامه می دادند. بعد از چند سده تعداد خدمتگزاران آنها، افزایش یافته که به دلیل عدم نیاز به تمامی آنها، عده ای را اخراج کرده، به همین سبب آن طبقه از خدمتگذاران که راهی جهت امرار معاش نداشتند، به اجبار به بافتن کفش و فرنجی، جاجم، گلیم و لباس کردی ( رانکه چوخه) پرداختند، که این سبب شد، رفته رفته طبقه ای صنعتکار فقیر در هورامان پا به عرصه وجود بگزارند که محصولات تولیدی خود را به دوش گرفته و منطقه به منطقه و روستا به روستا می گشتند و با گندم و پشم ( پشم مو برای بافتن گیوه و شال) معاوضه می کردند. این پدیده تا این اواخر یعنی قبل از پایان دوره ارباب رعیتی( حدود 1970 میلادی) در کوردستان به قوت خود باقی مانده و رایج بوده است.

از طرف دیگر در خانواده موغای تحصیل کرده، طبقه ای روشنفکر دینی در هورامان ظاهر شدند که به اسم پیران هورامان مشهور شدند و هنوز نیز آوازه اشان به گوش می رسد. ( چیزی که روشن و واضح است این است که در سده های پیش، خصوصا در زمانی که خواندن و نوشتن برای مردم عادی وجود نداشته، و هنری بوده که خارج از قصر پادشا و امیران یافت نشده است، در کوردی به باسوادان، میرزا به معنی میرزاده می گفتند). و همچنین در هورامان شهری، پادشاهی، کاغ و قصری وجود نداشته و نزدیکترین شهرها به هورامان، دینور، همدان و کرکوک بوده اند تا پیرانی با این آوازه ظهور کنند. لذا می توان گفت این نویسندگان و پیران هورامان که توانایی بالایی در نوشتن و شعر داشته اند، کسانی جزء این موغان زردشتی نبوده اند که میرزاده، نویسنده، مشاور و بزرگان دوران خود بوده اند و در قصر و کاغ پادشاهی خواندن و نوشتن یاد گرفته اند.

وضعیتی که در بالا به آن اشاره شد، شرایط اجتماعی ویژه ای را در هورامان ایجاد کرده بود. که سبب شد بجز طبقات اصلی جامعه از جمله اربابان و خدمتگزاران، دو طبقه دیگر در جامعه پدیدار شدند که عبارت بودند از طبقه روشنفکر دینی و صنعتکاران فقیر. که با توجه به اطلاعات به دست آمده از کتابهای دینی یارسانها و متون تاریخی کهن کوردستان می توان اسامی 99 پیر هورامی را که در طول هزار سال اخیر می زیسته اند، به وضوح دید.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت خبری تحلیلی اورامانات، تاریخ انتشار: 8دی1394، کدخبر: 351: www.hawramanat.com


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین