پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۳۵۱۴
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۶
عباس عبدی ، افزایش ناامنی ها در کشور را در دو منشا داخلی(ضعف اقتصادی و ناپایداری در سیاست داخلی) و خارجی مورد واکاوی قرار داده و معتقد است که یکی از دلایل افزایش ناامنی ها ، سیاست اشتباه ایران درخصوص افغانستان است. این تحلیلگر سیاسی، با اشاره به برخی مطالبات مطرح‌شده برای استعفای وزیر کشور که پس از واقعه‌ تروریستی کرمان مطرح شده است، معتقد بوده که متاسفانه ساختار قدرت فعلی نمی‌تواند خود را جدای از کارگزارهایش تعریف کند در نتیجه با چنین نگاهی استعفا با برکناری هر وزیری بویژه در مورد امور امنیتی به معنای شکست ساختار قدرت تعریف می‌شود، به همین دلیل است که برکناری و استعفایی رخ نمی‌دهد.

شعارسال: عباس عبدی بر این باور است که سیاست اشتباه ایران در افغانستان از جمله دلایل افزایش ناامنی در دوسال اخیر است و همینطور ضعف اقتصادی و ناپایداری در سیاست داخلی و صرف توان نیرو‌های امنیتی برای این موضوع را از دلایل دیگر آن می‌داند.

سیاست اشتباه ایران در افغانستان و افزایش ناامنی در کشور

این تحلیلگر سیاسی با اشاره به برخی مطالبات مطرح‌شده برای استعفای وزیر کشور که پس از واقعه‌ی تروریستی کرمان مطرح شد، گفت: این ساختار نمی‌تواند خود را جدای از کارگزارهایش تعریف کند در نتیجه با چنین نگاهی استعفا با برکناری هر وزیری بویژه در مورد امور امنیتی به معنای شکست ساختار تعریف می‌شود، به همین دلیل است که برکناری و استعفایی رخ نمی‌دهد.

متن کامل گفت‌وگو با آقای عبدی را می‌توانید در ادامه بخوانید.

 در میان واکنش‌ها به رخداد اخیر در کرمان بعضی از لزوم استعفای وزیر کشور و پاسخگویی نهاد‌های امنیتی نسبت به این واقعه و وقایع مشابه اخیر سخن گفتند. فکر می‌کنید چرا این اتفاق رخ نداده‌ست؟ رخداد‌های این چنینی چه آثاری بر امنیت ملی و تصویر و احساس امنیت در بین مردم خواهد داشت؟

 یکی از ویژگی‌های این ساختار آن است که کارگزارهایش را هم جزیی جدانشدنی از خود تعریف کرده و می‌گویند که این افراد بهترین‌هایی هستند که ما انتخاب کرده‌ایم و بخشی از نظام هستند و کارشان نیز در راستای دفاع از نظام است؛ بنابراین آن‌ها هم سعی می‌کنند کار خود را به شکلی تعریف کنند که ضربه به آن‌ها ضربه به نظام تلقی شود.

به همین دلیل است که وقتی اتفاقاتی می‌افتد که ناشی از ضعف و ناتوانی کارگزاران باشد برکنار نمی‌شوند. در بدترین حالت به شکل پنهانی و نامحسوس او را کنار می‌گذارند. تا زمانی که به کلی از نظام کنار برود یا منتقد شود آن وقت علیه او شروع به صحبت خواهند کرد. برای نمونه وزیر سابق کشاورزی هم با همین وضع مواجه شد. در حالی که اطلاعات دقیقی داشتند و احتمالا می‌دانستند که پرونده‌ی او به محکومیت منجر خواهد شد، ولی هیچگاه حاضر نشدند که او را برکنار کنند و خواستند که استعفا دهد.

مردم احساس می‌کنند در برابر مسائل مرتبط با امنیت، مسئولیت‌پذیری نیست

به دلیل آنکه تصور می‌کنند ضربه به کارگزاران آنان، ضربه به دولت بوده و آبروی دولت می‌رفت و همین نقطه ضعف است که نمی‌تواند خود را مستقل از کارگزارهایش تعریف کند؛ بنابراین استعفای وزیر کشور به معنای شکست دیگری تعریف می‌شود در نتیجه نه تنها استعفایی داده نمی‌شود و سوالی هم پرسیده نمی‌شود بلکه خیلی روشن طلبکار هم می‌شوند. گویی که اتفاق خوبی افتاده و می‌توانیم آن را دستمایه‌ی افزایش مشارکت در انتخابات کنیم و این را صریح می‌گویند بدون اینکه ذره‌ای به ضعف‌های خود در این ماجرا اشاره کنند. نتیجه‌ی چنین وضعیتی آن است که مردم احساس می‌کنند در برابر مسائل مرتبط با امنیت، مسئولیت‌پذیری وجود ندارد.

 واکنش مناسب و حرفه‌ای تصمیم‌گیران و همینطور رسانه‌ها به چنین رخداد‌هایی می‌بایست چگونه باشد؟

در این نوع موارد نخستین کار تعیین یک سخنگو است. جامعه باید بداند که چه کسی وظیفه‌ی اطلاع‌رسانی را بر عهده دارد و سخنگو چه کسی است تا بتوان به او مراجعه کرد و از اینکه مسئولان دولتی هر کدام حرف بی ربط خودشان را بزنند جلوگیری شود. توجه ندارند در این گونه موارد که سرعت اطلاع‌رسانی بالا است، به همین نسبت حرف‌های بسیار متناقضی هم بیان می‌شود.

وقتی رسانه بخواهد کار اطلاع‌رسانی را انجام دهد تماس می‌گیرند که چرا اطلاع‌رسانی می‌کنید؟!

اصلی‌ترین کار تعیین سخنگو است و اینکه حقیقت را بگویند و نخواهند که «ماستمالی» کنند. به دلیل آنکه اگر بخواهند لاپوشانی کنند خیلی سریع تناقضات آن پیدا و سخنگو بی‌اعتبار می‌شود. برای مثال در همین مورد، برای اینکه بگویند بر ماجرا تسلط داشته‌اند به موارد زیاد از بمب‌های خنثی شده قبلی اشاره کردند، ولی متوجه نبودند که این سوال پیش می‌آید که اگر چنین بوده پس چرا مراسم را لغو نکردید؟! وقتی چندین مورد را قبل از مراسم کشف و خنثی کرده باشید احتمال زیاد است که دو سه مورد هم کشف نشده باشد. بعد که دیدند نتیجه‌ی چنین حرفی خیلی بد شد گفتند که تاریخ آن عملیات‌ها برای قبل بوده است.

فارغ از صحت و سقم این ادعاها، در مجموع نشانگر آن است که در چنین وقایعی تعیین یک سخنگو نیاز ضروری است. رسانه‌ها هم باید اطلاع‌رسانی خودشان را کنند. البته باید دقت داشته باشند که کاری نکنند که بحران تشدید شده و به ضرر مردم تمام شود، ولی لازم است که رسانه وظیفه‌ی اطلاع‌رسانی خود را انجام دهد. اما وقتی رسانه بخواهد این کار را انجام دهد تماس می‌گیرند که چرا اطلاع‌رسانی می‌کنید؟!

بخش قابل توجهی از توان نیروی امنیتی صرف مسائل داخلی می‌شود

برخی بر این باور هستند که در دو سال اخیر رخداد‌های ضد امنیتی فزونی گرفته‌است. آیا این گزاره صحیح است و در صورت صحت آن، چه دلایلی باعث آن شده‌است؟

ممکن است این ادعا به لحاظ عدد و رقم درست باشد. اخبار کشفیات اعلام شده این را می‌گوید و حس عمومی این را تایید می‌کند. بخشی از علت آن به ضعف اقتصادی بازمی‌گردد که نیرو‌های امنیتی نمی‌توانند با این بودجه‌ها توان خود را آنقدر افزایش دهند که با این رخداد‌ها مقابله موثر کنند.

همین است که بخش قابل توجهی از توان نیروی امنیتی صرف مسائل داخلی می‌شود، و ناپایداری سیاسی داخلی که اعتراضات سال گذشته نمونه‌ی آن است و الان هم همواره نگرانی تکرار آن را دارند و به صورت بالقوه انتظار دارند که شاهد رخداد‌هایی باشند.

دلیل دیگر هم به ناپایداری در سیاست خارجی و افزایش تنش‌ها بازمی‌گردد. به نظر من سیاست اشتباه ایران در افغانستان در استقبال از طالبان نیز یکی از این عوامل است؛ و مرز‌های گسترده‌ای که ایران دارد. این موارد مجموعاً توانسته ناامنی را افزایش دهد.

اراده‌ای برای از بین بردن شکاف دولت ملت نیست

بعضی واکنش‌ها به این رخداد از نوعی شکاف اجتماعی جدی حکایت دارد؛ دلیل وقوع چنین شکاف‌هایی چیست و چه راه‌حل‌هایی برای ترمیم آن وجود دارد؟ آیا اساسا این نوع شکاف‌ها از سوی نهاد‌های مسئول دیده می‌شود و عزمی برای ترمیم آن هست؟

این ناشی از وجود شکاف جدی میان دولت ملت است که آثار خود را در اعتراضات سال گذشته نیز نشان داد و به راحتی قابل حل شدن نیست و فکر هم نمی‌کنم اراده‌ای برای از بین بردن این شکاف وجود داشته باشد؛ مگر با برخورد‌های امنیتی و انتظامی و قضایی که فکر نمی‌کنم این برخورد‌ها در میان مدت خیلی اثرگذار باشد اگر اثر منفی نداشته باشد. البته بررسی دلایل به وجود آمدن این شکاف و راه‌های حل آن نیازمند بحث و گفت‌وگویی جدی و جداگانه است.

قدرت رسانه‌ای ایران در مقایسه با توان موشکی آن، مثل فیل و فنجان است

مولفه‌های امنیت ملی چه مواردی است و وضعیت کنونی در ایران چه نسبتی با این مولفه‌ها برقرارمی‌کند؟

مولفه‌های امنیت ملی در درجه‌ی اول حمایت‌های مردمی و حضور آنان در عرصه از طریق نهاد‌های مستقل است، قدرت ملی رکن رکین امنیت ملی است که شامل مولفه‌های نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، دیپلماتیک، جمعیتی، و کارآیی نهاد‌های مستقل مردمی و نیز قدرت رسانه‌ای است.

ولی نکته مهم این است که این مولفه‌ها باید متناسب باشند. یعنی تناسبی میان مولفه‌های اقتصادی و اجتماعی با نظامی باشد و الا قدرت در یک مولفه ثمربخش نیست. مثلا مقایسه قدرت رسانه‌ای ایران با توان موشکی آن، مثل نسبت فیل و فنجان است. با این توان رسانه‌ای در هیچ تقابل نظامی موفقیت‌آمیز نمی‌توان وارد شد. این ساختار رسانه‌ای قادر به اقناع مردم و بسیج آنان برای حمایت از هیچ سیاستی نیست در نتیجه همراهی و حمایت مردم را از دست خواهند داد.

شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت انصاف نیوز، تاریخ انتشار: 23دی1402، کدخبر: 482293، ensafnews.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین