شعار سال: وقتی که حال و اوضاعش را میبینی، انگار کیلومترها از شهر و زندگی مدنی دور است. زمینی نسبتاً وسیع، اما نه خیلی دور از شهرمان! تپهی پیسها؛ منطقهای در تقاطع جاده لالجین و بلوار آیتالله نجفی. اینجا یکی از مناطقی است، که احتمال میرود بقایای تمدن مادها در آنجا کشف شود. این منطقهی باستانی در حال حاضر با حفاریهایی روبروست. حفاریهایی که نه برای کشف آثار باستانی، بلکه برای ایجاد جانپناه صورت میگیرد. جانپناه برای معتادان که یا برای مصرف به آن منطقه میروند یا برای خواب و زندگی.
وقتی که تعریف این منطقه را از دوستی شنیدم بیشتر به شوخی نزدیک بود تا واقعیت. اما فرصت دیدن این منطقه را، حداقل برای یک بار از دست ندادم. وقتی که به تقاطع جاده لالجین و بلوار آیتالله نجفی رسیدیم ماشین را پارک کردیم. قدری پیاده گز کردیم تا بعد از یک تپه و رودخانه به منطقهای وسیع رسیدیم. منطقهای که زمینهای کشاورزی بود و جادههای باریک خاکی بینش!
تا اینجای کار همهچیز طبیعی بود، غیر از حفرههایی که در بالای تپه کنده شده بود. کمی جلوتر اما گویا مهمانهای ناخواندهای بودیم بر بزمی همیشگی و البته امن! جماعتی که دور هم مشغول بودند و حضور چند مهمان ناخوانده، خیلی هم مورد توجهشان نبود. گویا حضور چند غریبه که فکر میکنند مأمور هم هستند، چندان جای توجه ندارد.
کل منطقه را که گشت میزنم میفهمم غیر از آن گروهی که اول از همه دیدم، افرادی هم تکتک یا چندتا چندتا، در جوبی، گودالی یا چیزی شبیه به اینها مشغول هستند و علاوه بر همه اینها یک گروه دیگر در پشت تپه دوم پیدا میکنم. گروهی که نسبت به آن اولی کم جمعیتتر است و ۲۰-۳۰ نفر خلاصه میشود.
پیر و جوان، مرد و زن همه جور آدمی در بین این گروهها پیدا میشود و البته افرادی که تیپشان بیشتر به فروشنده میخورد تا مصرف کنند. کل منطقه هم پر است از غار و گودال و جاخواب های مخفی! با یکی از پیرمردهایشان هم صحبت میشویم. در مورد افراد میگوید: همه جور آدمی اینجا پیدا میشود، از بازاری گرفته تا افراد بیخانمان. بعضیها بعد از کار اینجا میآیند و خود را میسازند و میروند خانه! بعضی هم که همه زندگیشان همین غارهای خاکی اینجاست.
این پیرمرد که به قول خودش ۴۵ سال است که معتاد است و تریاک مصرف میکند، از اوضاع این منطقه غصه میخورد و میگوید: بیشتر موادی که اینجا عرضه و استفاده میشود، شیشه است که بلای جان جوانان شده. او در مورد حضور خانمها و دختران در این منطقه میگوید: حضور آنها همه جور فسادی را در اینجا به دنبال دارد!
با پیرمرد دیگری گویا به تریاک معتاد بوده و ترک کرده است میگوید: چند وقتی است که ترک کردهام و شربت میخورم. او با اشاره به اینکه شربت ماده ایست که برای ترک اعتیاد مصرف میشود میگوید: شربت برای من بلای بدتر از تریاک شده است. چرا که ضرر بیشتری دارد و گویی خودش اعتیادآور است. این پیرمرد که گویا خانوادهاش او را ترک کردهاند در مورد این منطقه میگوید: خیلی افراد به اینجا میآیند و عصرها شلوغ میشود، برخی برای شب همینجا میخوابند و برخی هم خانه دارند.
وقتی که موضوع کمپ ترک اعتیاد را با این دو پیرمرد مطرح کردیم جالب این بود که هیچکدام به این موضوع خوشبین نبودند. یکی از آنها میگفت که این کمپها کار اقتصادی میکنند، امسال ما هم پول چندانی ندارند که بخواهند به این کمپها بدهند.
وقتی به وضعیت آنجا نگاه میکنیم این تصور پیش میآید که نکند این منطقه از روی عمد اینقدر آزاد است. اگر تصور این است که همهی معتادان شهر در این منطقه هستند و به داخل شهر نمیآیند این اشتباه است. افرادی میآیند و به داخل شهر برمیگردند. اگر تصور این است که مشکل تنها مصرف مواد است باز هم این نگاه یک اشتباه است.
محمدصادق تمهیدی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی، با اشاره به پیگیریها انجامشده در این مورد میگوید: باید بگوییم که مسئولان اجرایی استان و شهرستان نگاهی به این مسئله ندارند. وی با بیان اینکه نگاه برخی مسئولان اینگونه است که حضور چنین پاتوقهایی باعث پاکسازی مناطق شهری شده است میگوید: مسئولان باید این را بدانند که این منطقه خود عامل شیوع بزهکاریهای اجتماعی و رشد آسیبهای اجتماعی در شهر شده است و تمامی افراد حاضر در این مناطق در شهر زندگی میکنند.
این فعال فرهنگی در توصیف بازدیدهای حضوری که از منطقه داشت است میافزاید: قسمت مصیبتبار این منطقه این است که مکان امن جهت حضور باندهای مواد مخدر شده است . خیلی راحت میتوان در این مکان هر نوع مواد مخدر را خرید و مصرف کرد. دبیر شورای تبیین مواضع استان بر وضعیت نامناسب این منطقه تأکید میکند و میگوید: اصف بار ترین نقطه مشکلات این منطقه حضور زنان و دختران است که در بهترین حالت برای مصرف مواد به این منطقه میآیند.
در ادامه صحبتها تمهیدی میافزاید: در صحبتهایی که ما با افراد حاضر در آن منطقه داشتیم آمارهایی عجیب از خودکشیها،کودک فروشیها و مشکلات دیگر روبرو هستیم که از گفتن آنها زبان ما عاجز است.
محمدصادق تمهیدی در مورد راه حل این معضل اجتماعی معتقد است: اگر کاری جهادی و انقلابی با حضور تمامی دستگاههای استان انجام نشود مطمئناً این معضل گریبان همه شهر را خواهد گرفت.
آنچه در آخر باید گفت این است که عادی بودن امر جای تعجب دارد. این موضوع گویا برای مسئولان عادی و بدیهی به نظر میرسد، به طوری که گویی افراد حاضر در این منطقه هم این موضوع را درک کردهاند و در برابر حضور افراد غریبه عکس العمل خاصی ندارند. قطعا نمیتوان راه حل چنین معضلی را یک یا دو اقدام دانست بلکه نیازمند سلسه تدابیر است. از اشتغال گرفته تا مبارزه با مواد مخدر. ولی چه سود که به قول معروف، تا نباشد درد، درمانی مجوی…
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت همدانستان، تاریخ 25 آذر 95، کد مطلب: 9497: www.hamedanestan.ir