پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۶۷۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۷
دکتر دیوانه‌ای که این روز‌ها عکسش در تلگرام دست به دست می‌شود، دانشجوی پزشکی مجنونی بوده که نسخه‌های مجانی نوشته شده بر کاغذ سیگارش، خیلی‌ها را شفا داده است.دکتر عبدالله گورجی معروف به دکتر دیوانه پزشک نیکوکاری بود که بعد از چند دهه از فوتش هنوز یاد نیکی هایش بین مردم باقی است. ساخت تندیس وی بازگشت بخشی از هویت های خاطره سازی وی در لنگرود است. این در حالی است که دکتر عبدالله اصالتا رودسری بوده و حتی محل دفن او هم رودسر است و بنظر می رسد که عزیزان لنگرودی اقدام به غصب مشاهیر نموده باشند.

شعار سال: هفته گذشته تصویر مردی کتاب به دست که ظاهرش روایتگر اوضاع نابسامان او بود دست به دست در تلگرام چرخید و زیر این عکس متنی نوشته بود که صاحب عکس را «دکتر عبدالله دیوانه» معرفی کرده و گفته بود که این شخص به دلیل همدردی با مردم فقیر و غصه خوردن و همزاد پنداری با آن‌ها، دچار روانپریشی شده است. در آن متن نوشته شده بود؛ دکتر دیوانه پشت کاغذ سیگار نسخه می‌نوشت و مجانی بیماران را ویزیت می‌کرد. می‌گویند پاتوقش کتابفروشی «میرفطروس» لنگرود بوده و داروخانه‌های این شهر، خط دکتر را می‌شناختند و نسخه‌اش را می‌پیچیدنداز قرار ، تشخیص دکتر عبدالله بسیار خوب بوده و بسیاری که از رفتن پیش دکترهای دیگر نتیجه‌ای نمی‌گرفتند، صبر می‌کردند تا او را در کوچه و خیابان که مثل دوره گرد‌ها پرسه می‌زد، ببینند و از نسخه‌های شفابخشش استفاده کنند.

دکتر دیوانه لنگرودی کیست؟

در پی انتشار این عکس بود که به دنبال جستجو درباره این شخص به شهرستان لنگرود رفتم و طی پرس و جوهای انجام شده معلوم شد که «دکتر عبدالله دیوانه» پزشکی که نسخه‌های مجانی نوشته شده در کاغذ سیگارش جان خیلی‌ها را نجات داده، سال‌ها پیش بر اثر سوختگی در آتش فوت کرده و عکسی که در تلگرام می‌چرخد، مربوط به دهه ۶۰ بوده که توسط صاحب عکاسی «ایلک» در لنگرود گرفته شده است.

دکتر دیوانه که بود؟

وقتی برای پرس و جو به لنگرود می‌روم، خیلی از پیرهای شهر به خصوص اهالی بازار هنوز دکتر عبدالله را به خاطر دارندسید علی نقی ایمانی پارسا، یکی از کسانی است که او را خوب به خاطر دارد و درباره دکتر دیوانه می‌گوید: لهجه‌اش نشان می‌داد از گالش‌های ییلاقات رودسر و خاطرم هست که همیشه در پوست گوسفند می‌خوابیدوی می‌افزاید: خودم از کسانی هستم که یک بار توسط نسخه عبدالله درمان شده‌ام.

محسن شهیدی نیز هرچند ۳۸ سال بیشتر ندارد اما همیشه در مغازه پدر که در بازار لنگرود واقع شده کمک حال پدر بوده است و خاطراتی از دکتر عبدالله را به یاد دارد.

دکتر دیوانه لنگرودی کیست؟*** استان ها – اخبار ویزه***گردشگری - گزارش

پل خشتی که پاتوق دکتر بود

وی درباره عکسی که این روز‌ها در تلگرام دست به دست می‌شود می‌گوید: چند روزی است که عکس دکتر عبدالله را در تلگرام می‌بینم و توی این چند روز بار‌ها به انسانیت مردی که می‌گفتند دیوانه است، اندیشیده‌امشهیدی ادامه می‌دهد: آخرین تصویرهایی که از او به یاد دارم، زمان‌هایی بود که نزدیک پل خشتی می‌نشست و کتاب می‌خواند. ژنده پوش و کج خلق بود ولی دیوانه‌ای نبود که ما بچه‌ها اذیتش کنیم یا او دیگران را بیازارد.

کتابخانه‌ای که پاتوق «دکتر عبدالله» بود

اولین مطبوعاتی و کتابفروشی لنگرود که توسط «حاج سید محمد رضا میرفطروس» در سال ۱۳۱۴راه اندازی شده، روزی پاتوق مردی بوده که اگرچه مردم او را دیوانه می‌خواندند اما هیچ کس نسخه‌های او را فراموش نکرده است. این کتاب فروشی که این روز‌ها توسط پسر کوچکتر «حاج سید محمد رضا» - سید هادی میرفطروس- اداره می‌شود، خاطرات زیادی را در خود جای داده است. سید هادی که اولین کتابفروشی لنگرود را سرپانگه داشته از خاطرات روزهایی که «دکتر عبدالله» پیش پدرش می‌آمده و روی صندلی سفیدی که گوشه کتابفروشی کوچک میرفطروس بوده می‌نشسته و کتاب مطالعه می‌کرده است می‌گوید: انگار همین دیروز بود، دکتر عبدالله روی همین صندلی می‌نشست و کتاب می‌خواند. وی ادامه می‌دهد: پدرم سواد ابتدایی قدیم داشت ولی برای دکتر عبدالله احترام خاصی قائل بود. دکتر به مغازه می‌آمد، کتابی از قفسه برمی داشت و گوشه‌ای می‌نشست و ساعت‌ها مشغول خواندن می‌شد. وقتی مشتری می‌آمد و مغازه شلوغ بود، مراعات کرده و بیرون مغازه مشغول خواندن می‌شد. بعضی وقت‌ها هم از پدر اجازه می‌گرفت و کتاب را امانت می‌برد و برمی گرداند.

سید هادی اطلاع زیادی درباره علت پریشان احوالی دکتر عبدالله ندارد و می‌افزاید: اقوال مختلف است، برخی می‌گویند در دوران دانشجویی‌اش دچار شکست عشقی شده و درسش را هم ناتمام گذاشته، بعضی دیگر هم می‌گفتند آنقدر حرص مردم فقیر و نداری و بدبختی شان را خورده به این روز درآمده است. ولی هرچه بود، اکثر روستایی‌ها او را می‌شناختند و می‌دانستند پاتوقش اینجاست و اگر کسی نسخه می‌خواست همین جا تکه کاغذی برمی داشت و نسخه می‌نوشت. میانه گفتگویم با سید هادی است که کریم صدوقی، شوهر خواهر هادی به ما می‌پیوندد. متولد ۱۳۱۷ و معلمی بازنشسته است و به خوبی دکتر عبدالله را می‌شناسد.

وی در این باره توضیح می‌دهد: هر چند دکتر عبدالله زبان فرانسه را به خوبی بلد بود ولی لهجه گالشی داشت و اصالتا از روستاهای رودسر بود. صدوقی می‌افزاید: وقتی حدودا ۳۰ سال سن داشتم، در تابستان مبتلا به یک نوع آلرژی خاص شده بودم و گردنم سفیدک می‌زد. یک بار در همین کتابفروشی پیش دکتر عبدالله آمدم و او با لهجه شیرینش گفت: «وَچَه، تی یقه بازَ کن وینَم.» [بچه یقه پیراهنت را باز کن ببینم] من هم دگمه لباسم را باز کردم تا مرا معاینه کند. بعد از معاینه هم تکه کاغذی از روی پیشخوان میرفطروس برداشت، نسخه‌ای نوشت و من هم داروهای او را استفاده کردم و نتیجه گرفتم.

با این حال از اهالی بازار کسی از سرنوشت دکتر عبدالله خبر ندارد. نمی‌دانند کِی و به چه علت فوت شده و حتی مکان دفنش هم نامعلوم است.

ماجرای عکس دکتر عبدالله

در ادامه پرس و جو‌هایم به سراغ عکاسی می‌روم که دکتر عبدالله را جاودانه کرد. عکسی که دکتر عبدالله ژنده پوش را در حال مطالعه کتاب در کنار خیابان نشان می‌دهد. «ایلخان آل بویه» که به گفته خودش اجدادش بیش از ۳۰۰ سال در لنگرود ساکن بوده‌اند، به خوبی دکتر عبدالله را می‌شناسد و به خاطر می‌آورد که دکتر عبدالله بی‌خانمان، برخی شب‌ها را در منزل پدر او یا برخی محترمان بازار ساکن می‌شده، پاتوق اصلی‌اش لنگرود بوده، ولی بیشتر شب‌ها را در رودسر به صبح می‌رسانده است . ایلخان که به ایلک معروف است بیش از ۳۰ سال است که عکاسی می‌کند. وقتی از او درباره عکسی که از دکتر گرفته می‌پرسم، با تعجب می‌گوید: خودم هم متعجبم که چطور بعد از ۲۷ سال، عکس دکتر دیوانه در تلگرام می‌چرخد. خودش عکس را در تلگرام نگذاشته ولی از چند روز پیش، بسیاری همین عکس و مطلب را به پست ایلخان فرستاده‌اند.

وی توضیح می‌دهد: روزی را که از دکتر عبدالله عکس گرفتم به خوبی به یاد دارم. برخلاف آنچه در تلگرام نوشته‌اند، دکتر عبدالله نزدیک مغازه میرفطروس نبود. اوایل پاییز یا اواخر تابستان سال ۱۳۶۷ بود و دکتر عبدالله از روبروی مغازه عرب‌زاده به آن سوی خیابان رفت و از کتابفروشِ دستفروشی که همیشه مقابل مسجد امینی بساط پهن می‌کرد، یک کتاب گرفت و به این سو برگشت و بین مغازه‌های شادروان عرب‌زاده بحری، به درب خانه مرحوم امینی تکیه داد و مشغول کتاب خواندن شد. کتابش اثری از ژول ورن بود. و محتوای پلاستیک کنارش، حاوی پیاز و سیب زمینی. دکتر عبدالله خبر نداشت دارم از او عکس می‌گیرم. آن زمان یک دوربین آنالوگ نیکون FM داشتم. چند عکس از زاویه‌های مختلف از او گرفتم. به او خبر دادند آل بویه از تو عکس گرفته ولی برخلاف تصور کج خلقی نکرد.

این عکاس لنگرودی می‌افزاید: من و پدرم حدود ۵۰ سال اختلاف سنی داشتیم. مرحوم پدرم با پدر دکتر عبدالله مراوده داشت. از وقتی دکتر عبدالله بچه بود او را می‌شناخته. پدر دکتر عبدالله اهل روستای «گُوروج» از ییلاقات رودسر بود و دکتر عبدالله نام خانوادگی گوروجی داشت. روستای آل بویه، یعنی روستای اجدادی ما، مشرف به گوروج بود. به نوعی پدرم با گوروجی‌ها هم ولایتی می‌شد.

ایلک می‌گوید: پدر عبدالله در طب سنتی سر رشته داشت و خودش گیاهان سنتی را از کوه‌های اطراف جمع آوری می‌کرد. آنگونه که پدرم می‌گفت، در این جمع آوری‌ها، عبدالله هم او را همراهی می‌کرده. گویا عبدالله در جوانی برای ادامه تحصیل به دانشگاه تهران می‌رود ولی چه اتفاقی برایش می‌افتد که درسش را ناتمام می‌گذارد، کسی نمی‌داند. دکتر عبدالله به زبان فرانسه مسلط بود و من شاهد بودم نسخه‌هایش را هم به فرانسه می‌نوشت.

صاحب عکاسی ایلک ادامه می‌دهد: دکتر عبدالله دیوانه نبود، ولی کج خلق بود. معمولا کتش را روی شانه‌اش می‌انداخت و آرام در خیابان راه می‌رفت نه کسی را آزار می‌داد و نه دیگران او را به هیات دیوانه می‌آزردند. و اینگونه هم نبود که مردم دنبالش راه بیفتند و مرتب نسخه بنویسد یک بار اگر سرحال بود، تا سه نفر را هم معاینه می‌کرد و نسخه می‌نوشت ولی معمولا از سه نفر که بیشتر می‌شد، خلقش تنگ می‌شد.

دکتر دیوانه لنگرودی کیست؟

برای نسخه نوشتن پول نمی‌گرفت و داروخانه‌ها هم نسخه او را می‌شناختند و به مردم دارو می‌دادند. بیشتر روستایی‌ها می‌دانستند پاتوق دکتر عبدالله کجاست و برای معالجه پیش او می‌رفتند. بیشتر اوقات پیش شادروان میرفطروس می‌رفت. مکان خاصی نداشت و بیشتر شب‌ها در منزل یکی از دوستانش در رودسر می‌ماند. متاسفانه در‌‌ همان خانه بود که در آتش سوخت. گویا آتش بخاری به لباس دکتر عبدالله می‌گیرد و پیرمرد ۹۰ساله در اثر شدت سوختگی می‌میرد. ایلک سال فوت عبدالله را به درستی نمی‌داند ولی احتمال می دهد که دکتر در گورستان رودسر دفن شده باشد.

عکسی که ایلک چند سال پیش از فوت دکتر به اصطلاح دیوانه از او گرفته، در یکی از مجلات معتبر عکاسی آمریکا چاپ و بهترین عکس سال شناخته شده است. وی می‌گوید: دوستان لنگرودی زیادی دارم که ساکن اروپا و امریکا هستند و دکتر عبدالله را می‌شناختند و من بار‌ها از نگاتیو این عکس برای آن‌ها چاپ و ارسال کرده‌ام. احتمالا توسط همین دوستان، عکس دکتر عبدالله در مجله آمریکایی چاپ شده و یا در برخی جشنواره‌های عکاسی مقام آورده که من خبر ندارم. خودم من به این عکس خیلی دلبسته‌ام و یک تابلوی نقاشی بزرگ از آن تهیه کرده و در آتلیه خودم گذاشته‌ام. او انسان شریفی بود.

دکتری که می‌گفتند «چیز خور شده»

دکتر رضا عرب‌زاده بحری، یکی از فرزندان مرحوم عرب‌زاده بحری است که زمانی پدرش از حامیان دکتر عبدالله بوده و مایحتاج روزانه وی را تامین می‌کرده است. وی که مدرس دانشگاه در تهران است، با کمک تعدادی از دوستانش، تاریخ خاندان‌های لنگرودی و عکس‌های قدیمی شهر لنگرود را جمع آوری کرده که به زودی جلد اول این مجموعه با عنوان «تاریخ گویای لنگرود بین سال‌های ۱۲۷۵ تا ۱۳۴۵ خورشیدی» منتشر می‌شود.

عرب زاده درباره «دکتر عبدالله» می‌گوید: خاندان ما چند نسل طبیب سنتی بودند. جد بزرگ ما ملا مهدی در اوایل سال‌های ۱۲۰۰ زندگی می‌کرد، پسرش زین العابدین در لنگرود تجارت خانه داشت و ۴۰بار از لنگرود به کربلا و مکه رفته و در سفر‌هایش گیاهان دارویی این کشور‌ها را هم همراه می‌آورد. عطاری عرب‌زاده، معجون‌هایی گیاهی می‌ساخت که حتی از تهران هم خریدار داشت. وی درباره عطار بودن پدر دکتر عبدالله به دیده شک می‌نگرد و توضیح می‌دهد: بدون شک اگر پدر دکتر عبدالله طبیب سنتی بود، قاعدتا پدرم باید او را می‌شناخت. شاید در حد جمع کننده گیاهان دارویی در ییلاقات رودسر بوده است.

عرب زاده ادامه می‌دهد: برای نگارش تاریخ لنگرود، بررسی احوالات این شخص برای گروه ما جالب توجه بود ولی هرچقدر جستجو کردیم، کسی از اصل و نسب او خبر نداشت. دکتر عبدالله اصلا درباره گذشته‌اش صحبت نمی‌کرد. هر وقت ما در جوانی با او همکلام می‌شدیم، تنها مسایل روزمره برای گذران زندگی‌اش را مطرح می‌کرد. کتابفروش دست دومی روبروی مغازه پدرم بود و خیلی اوقات دکتر عبدالله در آن حوالی می‌نشست و کتاب می‌خواند.

وی درباره دانش پزشکی عبدالله می‌گوید: به خاطر دارم یکی از دوستانم میگرن شدید داشت و وقتی سردرد به سراغش می‌آمد باید در خیابان قدم می‌زد. به توصیه من پیش دکتر عبدالله رفتیم و او بعد از معاینه، مخلوط کوبیده ذغال و ماهی شور را برایش تجویز کرد و او هم سردرد‌هایش خوب شد. عرب زاده معتقد است که به طور حتم دکتر عبدالله در طبابت دستی داشته ولی به احتمال زیاد درسش را تمام نکرده است.

وی همچنین درباره پریشان احوالی دکتر عبدالله می‌گوید: آن زمان می‌گفتند که او را چیز خور کرده‌اند و بنده بعید هم نمی‌دانم زیرا در زمان جمع آوری جلد اول تاریخ خاندان‌های لنگرود، با مرگ‌های مشکوک افردای از این خاندان‌ها برخورد کردیم که توجیه منطقی ندارد. حتی در خاندان ما هم چنین مرگ‌های مشکوکی رخ داده بنابراین محتمل است که او توسط رژیم گذشته تحت فشار بوده است. 

به هر حال «دکتر عبدالله دیوانه» بخشی از ذهن تاریخی مردم لنگرود و رودسر بوده و هست که اگر چه علت پریشان حالی‌اش معلوم نبوده اما، خواه سنتی خواه غیر سنتی، نسخه‌هایی تجویز می‌کرده که خیلی‌ها را شفا داده است .نسخه‌هایی مجانی و نوشته شده بر کاغذ سیگار که تنها حس شرافت و نوع دوستی تجویز کننده آنها، راز شفابخشی شان بود.

واقعیاتی دیگر از زندگی دکتر عبدالله گورجی :

چندماه بعد از انتشار گزارش، «احسان الله مشعوف» نیز در فصلنامه آوای املش درباره‌اش اینگونه نوشت: «دکتر عبدالله محمدی گورجی فرزند مرحوم شیخ عبدالباقی پزشک متبحریست که در روستای گورج ییلاق از توابع شهرستان رودسر دیده به جهان گشود. جدش ملا محمد علی کاتب قرآن نامبرده دروس طلبگی و لمعه خوانی و غیره نزد اجدادش تلمذ نمود و در روستای گورج موسی کلایه با دختر خانمی بنام معصومه ازدواج و برای ادامه تحصیل عازم تهران شدند پس از پایان دوره تحصیلی وارد دانشکده پزشکی دارالفنون گردید نامبرده در ردیف دانشجویان ممتاز دوران تحصیلی بود ولی بعلت تنگ‌نظری عده‌ای نابخرد که برایش دام گسترده بودند جسم و روانش دچار روان‌پریشی گردید. نامبرده حالت طبیعی و نرمال چندانی نداشت. ناسازگاری ایام از طرفی طلاق همسرش ناراحتی‌اش را دو چندان کرد. اکثرا پشت کاغذ سیگار نسخه می‌نوشت و مجانی بیماران را ویزیت می‌کرد جالب اینکه تمام داروخانه‌های شهر دست خط دکتر را می‌شناختند و نسخه او را می‌پیچیدند و بدلیل احترام به دکتر ارزان حساب می‌کردند. تشخیص دکتر بسیار خوب بود و خیلی‌ها وقتی از دکترهای روز نتیجه نمی‌گرفتند صبر می‌کردند تا او را در کوچه و خیابان ببینند او مطب نداشت مثل دوره‌گردها در کوچه و خیابان با کلاه شاپو و کوله‌پشتی می‌گشت. وی متولد ۲۱ آذر ۷۱ بود که در سن ۱۰۰سالگی همزمان با سالروز تولدش دار فانی را وداع گفت و در وادی شهرستان رودسر مدفون می‌باشد.»

همچنین استاد عبدالرحمن عمادی در همان شماره آوای املش اینگونه درباره دکتر عبدالله نوشت: « من در دوره جوانی دکتر عبدالله را دیده بودم، دایی او تجربه پزشکی داشت و این جوان با این انگیزه تحصیلات خود را ادامه داد. ما یک پسر عموی پدری داشتیم به نام دکتر عمادی که با دکتر عبدالله هم‌دوره بود و در رشت و قزوین درس خواندند. او بیشتر اوقات در لنگرود بود، یادگار یک انسان شریف ... وقتی همسرش را از او گرفتند، حالش دگرگون شد، او طلاق گرفت و دکتر عبدالله تحصیلات را نیمه تمام رها کرد و روان گسیخته گردید. می گویند تشخیص او عالی بود، ... همه او را می شناختند و بیتشر در شهرهایی که بازار بود می رفت و گاه او را پزشک بازار موج می شناختند....» سال سوم، شماره یازدهم ۱۳۹۵.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری مهر,تاریخ انتشار 30 اذر 1394,کد مطلب: 3005391. www.mehrnews.com / سایر منابع .

اخبار مرتبط
برچسب ها: گیلان ، دکتر دیوانه ، دکتر عبدالله دیوانه ، کاغذ سیگار ، مجنون ، میرفطروس ، شعار سال ، نسخه‌های شفابخش دکتر عبدالله ، دکتر دیوانه رودسر ، دکتر دیوانه لنگرود ، تور دکتره ، زندگی تور دکتره ، ماجرای دیوانه شدن دکتر عبدالله ، ویزیت مجانی بیماران ، نسخه نویسی پشت کاغذ سیگار ، کتابفروشی میرفطروس لنگرود ، کتابفروشی میرفطروس ، سوختی منجر به مرگ دکتر عبدالله ، عکاسی ایلک لنگرود ، سید علی نقی ایمانی پارسا ، گالش‌های ییلاقات رودسر ، ژنده پوش و کج خلق بود ولی دیوانه نبود ، حاج سید محمد رضا میرفطروس ، اولین مطبوعاتی و کتابفروشی لنگرود ، سید هادی میرفطروس ، علت پریشان احوالی دکتر عبدالله ، کریم صدوقی لنگرود ، ایلخان آل بویه ، ایلخان معروف به ایلک ، عرب‌زاده بحری لنگرود ، دکتر عبدالله گوروجی ، دکتر رضا عرب‌زاده بحری ، تاریخ گویای لنگرود ، دکتر عبدالله گورجی ، فوت دکتر عبدالله گورجی در سال 1371 ، احسان الله مشعوف ، فصلنامه آوای املش ، دکتر عبدالله محمدی گورجی ، روستای گورج موسی کلایه ، وادی شهرستان رودسر ، هم دوره گی دکتر عمادی با دکتر عبدالله ، زبان فرانسه با لهجه گالشی ، دکتر عبدالله رودسر ، دکتر دیوانه رودسری یا لنگرودی ، مشاهیر روذسر ، مشاهیر لنگرود
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۰
0
0
دکتر عبدالله رودسری بود نه لنگرودی
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین