آینده رکن چهارم دموکراسی چه می شود؟
با کاهش نیروی حرفهای رسانهای در اروپا، بسیاری از روزنامهنگاران به روابطعمومی، آموزش و بازاریابی روی آوردهاند؛ همزمان شرکتهای رسانهای بیشتر شدهاند و فشار کاری تشدید گردیده است.هوش مصنوعی ظرفیت بالایی برای تغییر و ارتقای روزنامه نگاری دارد؛ اما استفاده مؤثر از این فناوری نیازمند توجه به اصول اخلاقی قوانین مناسب و مدیریت چالشهای پیش رو است.روزنامه نگاری به عنوان یک ابزار نظارتی در دموکراسیها همچنان به نقش خود در نظارت بر قدرت و پاسخگو نگه داشتن مسئولان ادامه خواهد داد. هوش مصنوعی میتواند این نقش را تقویت کند به ویژه از طریق تحلیل داده های بزرگ و شناسایی الگوهای مشکوک مرتبط با سوء استفاده از قدرت. چنانچه دولت ها رویکرد مشارکتی و دموکراتیک داشته باشند، پیوندهای مشارکتی با حوزه رسانه و روزنامه نگاران برقرار نموده و چنانچه ، از نوعی فضای بسته تبعیت کنند، به اسم ژورنالیسم فرمایشی و روزنامه نگاری امنیتی گرایش نشان می دهند.
یاسر میردامادی :
اما نقد اندیشهها، جریانها و شخصیتهای فکری در فضای اندیشگی ایران، چه در داخل و چه خارج کشور، ضرورتی است انکارناپذیر. با این حال، آنچه در برخی نشریات (پوزیسیون یا اپوزیسیون) و شبکههای اجتماعی بهنام نقد عرضه میشود، در بسا اوقات پروندهسازی است نه نقد؛ هرچند «پروندهسازی» هم شبیه «غربزدگی» در فرنگی معادل استانداردی ندارد. نوعی حملهی هدفدار امنیتی است که در پیِ فهم و برقراری گفتوگو نیست بلکه در پیِ شلیک با طپانچهی کلمات و بریدن گلو با تیزی کاغذ است، و همهنگام خود را اهل فهم و گفتوگو جلوه میدهد تا کار پروندهسازی را با کمینهای از ظرافت و آبرو پیش ببرد، تا چاقوی پرونده برّنده شود اما مسؤولیتی متوجه چاقوکش نباشد. در یک کلام، پروندهسازی چیزی از جنس شِبهنقدی خطرناک است نه نقد.پروندهسازی، به خلاف نقد، با دو مؤلفهی بنیادی شناخته میشود: نخست، سابقهی گوینده یا «ناقد» که گرایش آشکار یا پنهان به حذف دارد. جنس مواجهه در پروندهسازی سوگیرانه نسبت به ایدهها و اشخاص است، نه مواجههای از سر تحلیل که از سرِ سرکوبِ منتقدان قدرت به نیت حفظ سلطه. دوم، شکل نقد است که حذفگرانه و با هدف خاموشکردن یا توابسازی و بیاعتبارسازی است. البته این دو مؤلفه را باید با عوامل دیگری نیز تکمیل کرد: نحوهی انتشار و بستر عمومی پروندهسازی. هدف از این نوع مواجههها الزاماً حذف مستقیم نیست گاهی «اسکات» است: سکوت تحمیلی یا بدنامسازی در نگاه مخاطبان. اهداف پروندهسازانه در راستای منافع دولتها، گروههای ایدئولوژیک یا مهندسی افکار عمومی است. تفاوت نقد و پروندهسازی همیشه آشکار نیست. حتی نقدهای تراز ممکن است بهواسطهی فضا و بستر انتشار، از سوی پروژههای امنیتی و پروندهسازانه مصادره شوند. از اینرو، منتقدان مسؤول بایستی به امکانِ سوءاستفاده از نقد حساس باشند. بخشی از اخلاق نقد، التفات به این پیشزمینهی پیچیده است: آگاهی از امکان بهرهبرداری از نقد برای مقاصدی که شریف نیست. این بدان معنا نیست که منتقد باید از نقد صرفنظر کند، بلکه باید در انتخاب زبان، لحن نقد، مخاطبان آن، بستر انتشار و حتی زمانبندی آن هوشیار و مسؤولانه عمل کند. در جهان پرشتاب امروز، فاصلهی میان نقد و ترور شخصیت (پروندهسازی) گاهی تنها بازنشر مطلب از اکانتی امنیتی با ظاهر پژوهشی است.
دریای چین بجای خلیج فارس:
خبر رونمایی از دیوارنگاره خلیج فارس در نمایشگاه کتاب تهران دیروز منتشر شد. طبق خبر منتشر شده از سوی ستاد خبری سی و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بازدیدکنندگان نمایشگاه بین المللی کتاب تهران جمعه ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ شاهد نصب دیوار نگاره ۱۵۰ متر مربعی خلیج فارس در صحن یاس مصلای امام خمینی (ره) بودند. این دیوارنگاره کاری از حمیدرضا بیدقی است؛ هنرمندی که پوستر سی و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران را طراحی کرده است. اما یک نکته جای تأسف دارد، آن هم این است که طراح از تصویری از یک نسخه خطی شاهنامه استفاده کرده که اصلاً ربطی به خلیجفارس ندارد؛ کافی بود یک بیت از ابیات این برگ کتاب را جستجو کند تا بداند این ابیات مربوط به گذر کیخسرو بر دریای چین و دیدن موجودات عجیب در آن دریاست.
هر طرحی را نمی توان پوستر دانست:
پوسترها بهعنوان یک از عناصر اساسی در جشنوارهها، نقش مهمی در جلب توجه مخاطبان و معرفی آنها دارند. مسئلهای که کمتر از یک ماه مانده به آغاز جشنواره های فیلم و تئاتر فجر در حال تبدیل شدن به یک بحران است. چهل و سومین دوره جشنواره بین المللی فجر کمتر از یک ماه دیگر آغاز خواهد شد درحالی تا امروز هنوز پوستری برای جشنواره تئاتر و فیلم معرفی نشده است و تنها سخن از حاشیه های طراحی پوستر در اصحاب رسانه و صفحات مجازی بیان میشود.پوستر جشنواره چهل و سوم فیلم فجر روز چهارشنبه ۵ دی ماه رونمایی شد و به دلیل نقدها و حواشی بسیار دبیرخانه جشنواره تصمیم به اصلاح و رونمایی دوباره پوستر در تاریخی دیگر گرفت. پس از حذف پوستر قبلی جشنواره فیلم فجر نوبت به جشنواره تئاتر فجر رسید.یکی از مشکلات اساسی که در این سالها در حوزه طراحی پوستر جشنوارههای فیلم ایران مشاهده میشود، چرخش پوسترها بین چند نفر خاص است. در هر نسل از گرافیستها، حداقل پنج طراح با سطح جهانی وجود داشتهاند، اما متأسفانه طراحی پوستر جشنواره فیلم فجر بیشتر بین چند نفر خاص دستبهدست میشود. این باعث شده تنوع و نوآوری در این زمینه بهشدت کاهش یابد.
روزنامه جمهوری اسلامی:
روزنامه جمهوری اسلامی مدعی شد که تأسیس پژوهشگاههای متعدد برای هر وزارتخانه و دستگاه حاکمیتی، ایجاد انواع مراکز آموزش عالی و دانشگاهها و دانشکدههای غیرضروری و افزودن بر مراکز فرهنگی کشور با عناوین و اسامی و بهانههای مختلف، ازجمله اقدامات هزینهزا هستند که در سالهای اخیر به صورت عجیبی مرسوم شده است.در سالهای اخیر بسیاری از منتقدان بودجهریزی، به بودجههای فرهنگی و مؤسسات دینی و افزایش سالانه آنها اعتراض میکنند. در کنار این اعتراض و انتقاد، متأسفانه از تخصیص بودجههای کلان به سایر مؤسسات غیرضروری که بخش قابل ملاحظهای از پولها را میبلعند و خاصیتی هم برای کشور ندارند، چیزی گفته نمیشود.
سعيد اركانزاده يزدي:
نظام رسانه ای را می توان در نقش رکن چهارم دموکراسی، بعنوان یکی از موثرترین ابزار مطالبه کننده الگوهای حکمرانی ( تعامل سیاستگذاری دولتی با فعالیت هدفمند بخش خصوصی در کنار رعایت حقوق عامه) ، ابزار کم هزینه ارتقا نظارت و کاهش فساد ، مشارکتی کردن روند حکومتداری و ارتقا سرمایه اجتماعی ، اطلاع رسانی تخصصی و بستن راه دشمن در جنگ ترکیبی ، بازگو کننده توانمندی ها و خدمات حکومت ها و دولت ها در قالب نظامات اطلاع رسانی و جهاد تبیین، مطالبه گر برنامه ها و تعهدات مدیران و غیره دانست. در شرایطی که حاکمیت برای رسانه ها وظایفی نظیر جهاد تبیین با قابلیت آتش به اختیار ، مطالبه گری اهداف توسعه ای و تمدنی، آگاه سازی عمومی و غیره تعریف کرده است، چرا شاهد سخت شدن فعالیت رسانه ای در کشور هستیم. واقعا کدام اراده پشت پرده ، از قدرت گیری مشروع و در چارچوب رسانه ها ، هراس دارد؟سعید ارکان زاده یزدی در متنی با عنوان ناترازی نظام رسانه ای ایران ، به ابعادی از این موضوع پرداخته است.
منطق پشت پرده نگارش چنین قانونی چیست؟
براساس ماده ۶۶ «قانون عفاف و حجاب»، اگر کودکی ۱۳ ساله، در اینستاگرامش ۲ مرتبه یا بیشتر حجاب را مسخره کند، به تشخیص قاضی، به حبس از ۳ ماه تا یکسال در کانون اصلاح و تربیت، ۳۳۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان جزای نقدی و یا اقدامات تامینی و تربیتی دیگر محکوم خواهد شد.این مساله که اتباع کشورهای دیگر ساکن در ایران میتوانند به زنان ایرانی تذکر حجاب دهند، روز گذشته بسیار واکنش برانگیز شد. برخی از فعالان سیاسی ورسانهای و مردم عادی در شبکه های مجازی آن را نوعی تحقیر زن ایرانی والبته همه ایرانیان ارزیابی کردند که مجلس انقلابی به مردم ایران تحمیل کرده است. برخی نیز آن را با واژه «کاپیتولاسیون» توصیف کردند، برخی نیز گفته اند که این تبصره میتواند جرایم علیه زنان ایرانی توسط اتباع بیگانه را نه تنها، بدون مجازات بگذارد، بلکه شرایط ارتکاب آن را نیز فراهم آورد.
بیژن عبدالکریمی:
روحانیت و قدرت سیاسی ایران در داخل، تبلیغات را جانشین فرهنگ و روشنفکران ایرانی هم ایدئولوژی را جانشین فرهنگ کردهاند. من هم روشنفکران، هم روحانیت، هم اپوزیسیون و هم قدرت سیاسی کشورم را متهم میکنم که درکی از مقوله فرهنگ ندارند؛ لذا امروز یک نوع انحطاط فرهنگی همراه با نیهیلیسم جهانی جامعه ایرانی را تهدید میکند. کار به جایی رسیده که بخشی از اپوزیسیون، پرچم اسراییل را در آغوش گرفته و به دور خود پیچیده، در خیابانهای لسآنجلس و سایر شهرهای غرب میرقصد و از اسراییل عاجزانه تقاضا میکند که به ایران حمله کند! این وضعیت با فحاشیهایی که رخ میدهد نهایت ابتذال را میرساند. موضوع زمانی دردناکتر میشود که این نوع جهتگیری فرهنگی را میان برخی روشنفکران ایرانی میبینیم. بخشی از مردم هم به دلیل خشم و کینهای که نسبت به وضع موجود دارند همین برخورد را میکنند. دلیل این امر آن است که در اکثر قریب به اتفاق نیروهای اجتماعی ایران (از پوزیسیون گرفته تا اپوزیسیون) مقوله فرهنگ درک نشده است. آموزش و پرورش در ایران، نوعی هولوکاست است. دانشگاه به بازی احمقانه صدور مدرک بدل شده، رسانه ملی شکست خورده است. روحانیت تا حد زیادی شأن و پایگاه خود را از دست داده، روشنفکران در طرف غلط تاریخ ایستادهاند و ... همه این گزارهها دست به دست هم داده تا جامعه ایرانی به لحاظ اخلاق شرایط مناسبی نداشته باشد.
حسین انتظامی، معاون وزیر فرهنگ:
وزارتخانهای که مدعی راهبری فرهنگ است نمیتواند کارکنانی داشته باشد که زیست فرهنگی و هنری ندارند؛ یعنی کتاب نمیخوانند، فیلم نمیبینند و به تئاتر نمیروند. بهعلاوه، وزارت فرهنگ (و کل دولت) به کارکنانی نیاز دارد که دانش و مهارت آنان در حوزههای اخلاق حرفهای، دولت الکترونیک، هوش مصنوعی، روشها، برنامهریزی و برنامهپذیری مرتبا ارتقاء یابد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عمدتا به وزارت رویداد و روادید محدود شده و به همین مشعوف است و به دلیل بدنه لَخت خود و بعضی موانع دیگر توان سیاستگذاری روزآمد فرهنگی را ندارد. هرچند پیشتر، دستگاههای پرشمار فرهنگی، اقتدار و مرجعیت آن را به چالش کشیدهاند. در جهت چابکی و تمرکز و کارآمدی، اصلاحات ساختاری زیر ضروری مینماید و.. خدمت آقای حسین انتظامی معاون محترم وزیر باید عرض شود که عمق فاجعه بالاتر از این هاست. ما حتی احتمال وجود سناریوی نفوذ در این وزارتخانه خصوصا در صدور مجوزها و حمایتهای صورت پذیرفته (از رسانهها و نهادهای فرهنگی) و همچنین سد راه شدن برخی از رسانههای اثرگذار کشور را میدهیم. سربسته عرض کردیم و داوطلبانه آمادگی ارایه اسناد تائیدی و توضیحات شفاهی را بدلیل ماهیت خاص برخی از اطلاعات داریم.
خدا حافظ فرهنگ و تمدن:
در گذشتهای نه چندان دور، وقتی کلیپهایی از شهروندان چینی و یا بعضا اروپایی را میدیدیم که بی تفاوت از درد و رنج شهروندی دیگر، از کنارشان عبور میکنند، باعث تعجب مان میشد و به خودمان افتخار میکردیم که هنوز وجدانیات در ما زنده است. اما گویا ورق در کشور ما هم دارد بر میگردد. دو خودروی سوخت بر قاچاق با یکدیگر تصادف کرده و باعث مرگ سه نفر از سرنشینان دو خودرو شده است. یکی از شهروندان با موبایل در حال تصویر برداری است و با نشان داده اجساد سوخته شده، بیننده را دعوت به تماشای اسکلت میکند. انگار نه انگار که سه شهروند ایران اسلامی (هرچند قاچاق بر) و سه مسلمان فوت کرده اند؟ حتی اگر پشت پردهای برای ایجاد بیم و کاهش قاچاق سوخت وجود داشته باشد، باز حرکت درستی انجام نشده است.
مراقب نفوذی ها باشید:
از نشانگان بلوغ فکری-عاطفی و از علائم حرفه ای بودن افراد ،آگاهی در خصوص زمان و نوع شوخی در محیط های اجتماعی و در عین حال آداب و شیوه بحث کردن است. فرد حرفه ای بخوبی آگاه است که محیط اجتماعی با محیط خصوصی فرق داشته و رعایت چارچوب ها در آن بعنوان یک الزام است. در خصوص سانحه ایجاد شده برای رئیس جمهور و هیات همراه ، هر ایرانی مسئولی می داند که نباید سر شوخی سیاسی، دینی- ارزشی و فرهنگی را باز کند.باید مراقب بود که برخی از جریانات و افراد، بشکلی عامدانه شما را درگیر بحث نموده و در حین ارایه انواع سناریوها و فکت ها، قصد ایجاد انحراف فکری و بعضا تشدید تعارضات را دارند. یادمان نرود که ما برای بقای خودمان هم که شده،نیازمند یک ایران اتحاد هستیم.
تقی آزاد ارمکی جامعه شناس:
جمهوری اسلامی ایران بر سه رکن جمهوریت مبتنی بر قانون اساسی، اسلامیت مبتی بر دین مبین و انقلابی گری( گفتمان ضد استعماری و ضد استثماری و تقویت عدالت گرایی) مبتنی بر آرای امامین انقلاب بنا شده است. تعادل بخشی به این سه رکن با رویکرد حکمرانی ( سیاستگذاری دولتی، منافع بخش خصوصی و حقوق عامه) ، بستر مناسبی برای توسعه تمدن اسلامی، الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت ، توسعه و تعالی اجتماعی و .... ، در گام دوم انقلاب است. موضوعی که باب میل جریانات پوپولیستی و تندروهای ماهیگیر از آب گل آلود نبوده و تمایل بالایی به برهم زدن تعادل سه رکن جمهوریت، اسلامیت و انقلابی گری به بهانه عدم رعایت شرعیات و قانون و با هدف ناپیدای تامین منافع دارند. چرا کسی نمی پرسد که عملکرد نهادهای فرهنگی و دستاورد تربیتی صورت پذیرفته دارای چه اسیب هایی بوده که باید جمهوری اسلامی ایران، متحمل این حجم پرداخت هزینه شود؟ بعنوان رسانه اصولگرای متعهد به منافع ملی و انقلابی هشدار می دهیم که همنوایی با جریان پوپولیستی و تندرو، بسترساز ظهور خوارج و تکرار تاریخ اسلام خواهد بود. تقی آزاد ارمکی در گفتگو با رسانه، مصاحبه جالبی در این خصوص با موضوع خشم مردم عصبانی از مداخلات اجتماعی دارد.
امیرحسین بانکی پور عضو کمیسیون فرهنگی مجلس:
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس: با وجود آنکه مصوب شده سهم فرهنگ در بودجه هر سال ۲۵ درصد افزایش یابد، اما سازمان برنامهریزی با این مسئله مخالف بود، چون بحثهای فرهنگی جزو اولویت سازمان برنامه و بودجه نیست. در برنامه هفتم توسعه کشور، ضمن تفاهمنامه صورتگرفته بین شورای انقلاب فرهنگی و سازمان برنامهوبودجه پروژههای بزرگ و پیشنهادات بسیار خوبی گماشته شد؛ اما در نهایت پیشنهادات زمانی که به سازمان برنامه رسید، تصویب نشد. در واقع، برخلاف تصور غلط سیاستمداران که فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی را از اساس اموری حاشیهای پنداشته و هزینهکرد در این حوزه را غیرضروری میدانند، اما فرهنگ علاوه بر ارزش ذاتی، فواید اجتماعی و اقتصادی مهمی را به همراه دارد. از سال ۱۴۰۰ برای نخستین بار، بودجه فرهنگی کشور از نیم درصد به ۵/۲ درصد افزایش پیدا کرد و این رقم تا رقم ۲۵ درصدی برآورد شده، فاصله زیادی دارد.
یوسفعلی میرشکاک در گفتگو با اکبر نبوی:
یوسفعلی میرشکاک در گفتوگو با اکبر نبوی گفت ، یک مصیبت دیگری که ما داریم این ممیزیهای وزارت جدید ارشاد است. که اگر ولش کنند از خمسه نظامی تا همین الان شروع میکنند لغات را در آوردن. چرا ژرفتر نگاه نمیکنید؟ یک بزرگواری گفت در سرزمین قد کوتاهان معیارها همیشه بر مدار صفر سفر میکنند.صریح میگویم، ما فیلمی را که خیلیها وحشت دارند از فکرش در پرده عریض سینما دیدیم، اتفاقی افتاد؟ ما از این نترسیدیم، این ایمان ما را نگرفت.کسی که از آب بترسد در حوض غرق میشود.
از واقعیت تا ادعای حمایت:
منیژه حکمت، فیلمساز و تهیه کننده سینمای ایران در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که شرکت فیلمسازی خود را بعد از ۲۸ سال فعالیت تعطیل کرده است. وی نوشت: «از تاسیس شرکت «بامداد فیلم» ۲۸ سال میگذرد و از حضور من در سینما حداقل ۴۰ سال، روز گذشته شرکت «بامداد فیلم» را بستم و دفتر تخلیه شد برای اجاره، جهت گذران حداقلی زندگی... تمام جوایزى که از سراسر دنیا دریافت کرده بودم از روی دیوارها برچیده و میخهای بجا مانده روی دیوارها نشان از مدیریت مجموعه شما دارد. سوال اینجاست که آیا وزارت ارشاد قادر به معرفی این فرد یا شرکت برای دریافت وام هم نبود؟ کمک های بلاعوض پیشکش.
آیتالله ایازی :
عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم گفت: هر سال به بودجه صداوسیما اضافه میکنند، کلی هزینه و خرج صورت میگیرد و خیال میکنند مشکلشان پول است که اگر خرج کنند مشکلشان حل میشود اما مشکل حل نمیشود. مشکلشان در جای دیگری است. طبقات فرهیخته باید همکاری کنند، هنرمندان باید به آنها اعتماد کنند و مردم باید آنها را دنبال کنند تا ارتباط برقرار شود اما این اتفاق نمیافتد. در شکل کلانتر هم اگر این روند ادامه پیدا کند به جایی میرسیم که این شکاف فراوان میشود و با قطع ارتباط هر کسی کار خود را انجام میدهد.
میزگرد رسانه با کیوان کثیریان ، شهرام مکری و حسام سلامت:
به اعتقاد مکری برای درک بهتر سانسور باید در جای سانسورچی نشست و از نگاه او و بر اساس ماموریت های او به مسئله نگاه کرد. اما بطور خلاصه می توانیم سانسور را به سه دوره تقسیم کنیم. مبنا بر این است که یک نظام حاکم داریم، یک نظام قدرت داریم و در سانسور به نظرم یکی از اتفاقات مهم این است که سازوکار رسیدن به این قدرت و رسیدن به این حاکمیت خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد. وقتی میگوییم سانسور نمایندگی میکند یا گیت است یا پاکسازی میکند برای نظام قدرت [آنهم] در راستای نظام قدرت، اول باید ببینیم آن نظام قدرتی که از آن حرف میزنیم چقدر از مشروعیت، قدرت یا سازوکارش مورد توجه آن مجموعه یا مورد قبول مجموعهای است که پاکسازی را به خاطرش انجام میدهد. در واقع، سانسورچی رابطهاش با اطلاعات و با نظام اطلاعاتی است. برای همین من وضعیت سانسور را به سه دوره مختلف تقسیم میکنم که فکر میکنم ما در دوره میانی هستیم و البته توجه من بیشتر به دوره سوم است. در دوره اول یک داستان بزرگ داریم که اکثریت جوامع آن داستان بزرگ را قبول میکنند. داستان بزرگ به دوران قبل از پرسشگری و به دوران قبل از تکثیر تفکر مربوط میشود. به محض اینکه ما میفهمیم هر کدام از آدمها میتوانند نظر خودشان را داشته باشند و نظر خودشان را برخلاف داستان بزرگ ابراز کنند، اینجاست که سانسور شروع میکند به رفتار کردن و حذف کردن. با توصعه جوامع و ایجاد جامعه چند صدایی و بوجود آمدن اطلاعات فراگیر و اگاهی عمومی، این نظام دیگر کاربرد نداشته و جز هزینه، فایده ای برای حاکمیت هم ندارد.
افراطی گریها در بازی مافیا؛
در چندین سال اخیر، بازی مافیا در سراسر جهان، بهخصوص ایران طرفداران زیادی پیداکرده است، در این گزارش ما تاریخچه و حواشی این بازی را بررسی کردهایم.این بازی اکنون در سراسر جهان طرفداران خاص خودش را دارد، در چند سال اخیر نیز در ایران هواداران زیادی پیداکرده است، البته حاشیههای زیادی نیز به همراه داشته است، حاشیههای این بازی در ایران به همینجا ختم نمیشود، در اوایل شهریور خبر رسید که بازی مافیا بهطور زنده در سینما بازی میشود، کسانی که دوست دارند بازی کنند باید از قبل بلیت تهیه کنند، این موضوع که سالنهای سینما را بجای اکران فیلم به بازی مافیا اختصاص میدهند، خودش جای بحث دارد، اما مسئله اصلی در اینجا کاسبی از طریق بلیتفروشی برای این بازی است.
ابتذال اخلاقی- فرهنگی تا سرحد سقوط؛
ممکن است تصور شود که با نوعی بامزگی روبرو هستیم. ممکن است خیال کنیم که برای پرت کردن حواس مردم از برخی حوادث و ماجراها، جریان سازی و رویداد تراشی کرده اند. ممکن است مسئله را بنوعی فرصت طلبی ربط دهید و غیره. هرچه که هست و هر چه که نیست، حجم ابتذال اخلاقی و فرهنگی جامعه قابل کتمان نیست. یادتان رفته که فروش ته سیگار یا دستمال کاغذی مورد استفاده توسط فلان آرتیست سینما را در فلان حراج خارجی مسخره میکردیم؟ چه بر سرمان آمده است که سایت دیوار(واقعی یا ساختگی با تصویر سایت دیوار)، عین همانها را برای فروش گذاشته است یا فتوشاپ کرده و در فضای اجتماعی پخش می کنیم؟ وقتی ضرغامی فلان میگوید و فلان مدیر فوتبالی بسیار میگوید و جماعتی نسبتا معلوم الحال را برای دیدن مثلا رونالدو به هتل اسپیناس پلاس میفرستیم( به اسم هوادار یا هر کوفت دیگری)، معلوم است که آخر داستان باید چگونه قضاوت شود. از بهشت فرهنگی و کرامات سال ۱۳۵۷ به کدام ناکجا آباد در حال سقوط هستیم؟ لعنت بر جماعت بی غیرت کم شرف ابلهی که ادعای مدیریت فرهنگی دارند و تهی از کمترین مهارت روی پرده و پشت پرده برای هدایت و مهندسی فرهنگ میباشند. ساخت مجدد تخریب فرهنگی صورت پذیرفته، حداقل ۲۵ سال وقت میخواهد و چه راحت شکسته میشود گوهر فرهنگ توسط جماعت نااهل.
آذر منصوری:
آذر منصوری نوشت: متاسفانه چند روزی است که ناباورانه به تماشای تصاویری از برخورد مجدد گشتهای ارشاد به زنان و دخترانی هستیم که به اتهام هنجارشکنی متحمل برخوردهای خشن میشوند. امروز نیز یک مقام رسمی اعلام کرد که این گشتها فعالیت خود را از سر گرفتهاند! این در حالی است که شکاف حاکمیت ملت نه تنها ترمیم نشده، بلکه رو به افزایش است و مشخص نیست که مدافعان این دفاع بد، با چه منطقی با دامن زدن به این مناقشه ویرانگر دوقطبیهای موجود را تشدید میکنند؟ چند مهسای دیگر باید جان دهند تا عاملان و حاملان این دفاع بد بپذیرند که اصرار بر این رویه نتایج عکس به همراه دارد و نباید با جامعه مستعد التهاب، چنین مواجههای داشت.