شعار سال: سهم مردم مازندران و گیلان از این همه توریست چیست؟ درآمد هتل ها؟ در آمد رستورانها و یا مراکز خرید؟ من به شما میگویم تقریبا هیچ! البته ترافیک، شلوغی، گران شدن اجناس و تجاوز فرهنگی را اگر سهمیه بدانی خوب داستان فرق میکند.
بگذارید یک بار دیگر سوال کنیم. نفع مردم بومی این شهرها از این حجم عظیم توریست چیست؟
هتلهای جاده کناره همگی یا دولتی هستند یا متعلق به هلدینگهای بزرگ و یا برندهای زنجیرهای و به غیر معدود برندهای بومی با سرمایه بالا امکان رقابت وجود ندارد.
امکان رقابت وجود ندارد؛ چون نه هیچ آموزشی دیده اند و نه هیچ بستری دارند. مردم بومی اگر خیلی زرنگ باشند چیپس و پفکشان را تومنی ده شاهی گرانتر میکنند و خوشحال که مسافر تهرانی را بله... و گم میشود در پس این حال خوش کوچک، خسران چوب حراج زدن بر زمینهای کشاورزی برای خریدن ماشینهای لوکس و یا هجرت به تهران.
۲۰۰ ویلای شخصی در شمال کشور وجود دارد که میشد برای مردم بومی صنعتی باشد، اما نشد. درآمد هتلها کجا میروند؟ اصلا هتلها و ویلاها برای چه کسانی است؟ بخش اعظم سواحل یا در اختیار دولتی هاست یا نظامیها و یا از ما بهترانهای شهرک ساز تهرانی. در حوزه رستوران و غذا هم داستان همین شکل است و لا غیر.
با کمال اطمینان بایدبگویم درگردش مالی این همه #فروشگاه برند و مراکز خرید نوار ساحلی سهم مردم بومی بسیار ناچیز است. در همین مازندران یک جمعه بازار سنتی جویبار به تنهایی برای سودآوری مردم چندشهر نقش ایفا میکند و قطعا نقش آن در گردش مالی به نفع مردم بومی بسیاربیشتر از مراکز خرید عظیم است.
راستش را بخواهید شاید فکر کنید بد بینانه باشد، ولی این همه حرفهای قشنگ رویایی و خررنگ کن در زمینه گردشگری را حداقل در استان مازندران با این شرایط، نوعی رویا فروشی میدانم که میخواهد از ما میزبانان مطیع و بی جیره و مواجب بسازد.
مجید فضلی ساکن مازندران
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از مکتوبات