پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۰۰۵۶۹
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۶
گاهی نقدهایی به بودجه فرهنگی مطرح می‌شود، اما واقعیت این است که زاویه نگاه دوستان اشتباه است.

شعارسال : چند سالی است نقدهایی در گوشه و کنار به بودجه فرهنگی کشور و ارگانهای آن شکل می‌گیرد. در این میان مسائلی مطرح شده‌اند که وقتی عمیق‌تر می شویم به مسائلی غیر از دغدغه فرهنگی برمی‌خوریم. حقیقت آن است که مشکل فقط بودجه فرهنگی نیست بلکه شناخت مسئله اصلی فرهنگ است.

نامه دو سال پیش صادق زیباکلام به علی مطهری درخصوص رقم بودجه فرهنگی و شیوه تخصیص آن به موارد مندرج در جدول معروف به «جدول ۱۷» بحث برانگیز شد. هرچند علی مطهری در همان زمان نامه را پاسخ داد و برخی نقدها را غیر وارد دانست اما اظهارات تازه صادق زیباکلام نشان می‌دهد پاسخ قانع کننده‌ای به سوال او داده نشده است. ایشان روز سه‌شنبه ۲۱ آذر در گفتگو با ایلنا مجدداً انتقاد خود از بودجه فرهنگی کشور را مطرح کرده و همچنین حذف جدول ۱۷ را غیر ممکن خوانده است.

هرچند نظرات افرادی مثل دکتر زیباکلام، علی مطهری و سایرین را می‌توان مفید یافت و برجسته ساخت، ولی اینجا قصد نداریم صرفاً به نقد نظر افراد بپردازیم بلکه بر آنیم از این دریچه به مسئله اصلی «فرهنگ» یعنی ساختار هزینه آن در کشورمان پلی بزنیم. درک درست از مسئله نیمی از حل آن است. بنابراین از خلال اکثر انتقادات به نظر می‌رسد بتوان نقدها به بودجه فرهنگی را در ۳ دسته‌بندی قرار داد.

۱- نقد به رقم بودجه

این افراد به اهمیت بودجه فرهنگی و اینکه متولی آن دولت باشد اذعان دارند، اما اولویت آن بر سایر عرصه‌ها مثل رفاه و عمران و آبادانی را قبول ندارند.

۲- نقد به عملکرد ارگان ها و متولیان فرهنگی 

این بخش از انتقادات متوجه ناکارآمدی برخی یا اغلب ارگانهای فعلی در حوزه فرهنگ می‌باشد. این انتقادات یا به دلایل فنی-تخصصی مطرح می‌شوند و یا دلایل سیاسی دارند. از جمله اینکه تمرکز بیشتر بودجه فرهنگی در دست اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و یا سایر گروه های سیاسی را از بودجه فرهنگی محروم ساخته است.

۳- نقد به سیستم فرهنگ

این قسم از انتقادات یا اساساً دخالت دولت در فرهنگ را اشتباه می‌داند و یا اصلاً فرهنگ را موضوع واجبی برای صرف بودجه برنمی‌شمرد. البته نه از این باب که فرهنگ را نفی کنند بلکه اصالتی برای فرهنگ و سیستم‌مند بودن آن قائل نیستند و محصولات فرهنگی را نتیجه سیستمهای با ماهیت غیرفرهنگی مثل مولفه‌های اقتصادی-اجتماعی می‌دانند.

اکنون می‌توان گفت مسئله فرهنگ بصورت اجمالی و خلاصه مطرح و صورت مسئله شفاف شده است. هرچند پاسخ تفصیلی به این نقدها در این مقال نمی‌گنجد اما همانطور که مسئله بصورت اجمالی باز شد می‌توان در این ظرف پاسخ اجمالی نیز به آن داد.

انتقادها از رقم بودجه فرهنگی به معنای تخصیص بودجه به سایر بخشها مثلا رفاه و عمران می‌باشد. اگر فرهنگ را به مثابه نرم‌افزار و روح زندگی بدانیم و همچنین اگر بازدهی هر ریال بودجه در هر کدام از عرصه‌های فرهنگی و غیرفرهنگی را یکسان در نظر بگیریم، صرف بودجه کمتر برای فرهنگ یعنی استفاده از سخت‌افزار با نرم‌افزار ضعیف‌تر. این مثال به‌سادگی اهمیت افزایش بودجه برای بخش فرهنگی به نسبت سایر بخشها را توضیح می‌دهد.

همچنین باید یادآوری نمود که کشورهای پیشرفته هر ساله سهم فرهنگی بودجه‌شان را افزایش می‌دهند. بطور مثال انگلستان هرساله ۱۰ میلیون پوند بیشتر به بودجه فرهنگی‌اش که صرف اداره موزه‌ها،‌ حمایت از هنرمندان و موسسات فرهنگی می‌شود، اختصاص می‌دهد.

در انتقاد از عملکرد ارگانهای فرهنگی نیز باید به دو نکته اساسی توجه نمود:

۱- به دلیل اهداف مشترک ارگانها جمعیت زیاد کشور و همچنین ماهیت کیفی فرهنگ نمی‌توان تاثیرگذاری دستگاههای فرهنگی را براحتی ارزیابی نمود. به عبارت دیگر نمی‌توان معین کرد کدام ارگان فرهنگی چه میزان در رشد فرهنگ جامعه نقش داشته و به ماموریت خود عمل کرده است. بخصوص در ایران که سیستمهای اطلاعاتی به روز دقیق و به هم پیوسته وجود ندارد.

۲- نمی‌توان ارزش تاثیرگذاری ارگانهای فرهنگی را برآورد نمود. این مسئله به از پیش نامشخص بودن ضریب تاثیرگذاری در فعالیتهای فرهنگی برمی‌گردد. هرچند در این خصوص گامهای خوبی به سمت کمی‌سازی آثار فرهنگی کشور برداشته شده است، اما مدلی برای شبیه‌سازی نتایج اقدامات فرهنگی نداریم.

همچنین در پاسخ به انتقاد دسته سوم به صورت اجمالی می‌توان گفت فرهنگ کالای عمومی است و نفع آن بصورت اثرات خارجی بر کل جامعه مترتب است. نمی‌توان یک کالای عمومی را به بخش خصوصی و به اصطلاح خاص خود بازار آزاد فرهنگی سپرد. هرچند میل بعضی گروههای سیاسی در کشور به خصوصی‌سازی فرهنگ در برهه‌های خاص، خود صدمات جبران‌ناپذیری به بدنه فرهنگی کشور وارد ساخته است، تا آنجا که اجازه تولید و پخش برخی فیلمهای سینمایی عرق شرم بر پیشانی وزیر فرهنگ نشاند.

با حفظ احترام به همه منتقدان عرصه فرهنگ به گمان نویسنده هنر درست نقد کردن در ادبیات هیچ کدام از افراد آنچنان که باید دیده نمی‌شود. از این رو قبل از هر اقدامی در پاسخ به نقدها ابتدایی‌ترین وظیفه حاکمیت ایجاد بستر تولید نقد واقعی و متناسب با مشکلات اصلی «فرهنگ» می‌باشد. از این رو به‌عنوان پیشنهادی برای راه حل ایجاد شبکه کانون تفکر فرهنگی ذیل هیئت‌های اندیشه‌ورز با محوریت مسئله‌یابی از زوایای متنوع، کار علمی پژوهشی و مدل سازی برای حل مسئله بسیار ضروری می‌رسد. بدیهی است صرف بودجه هر چه بیشتر همانطور که گفته شد روح حاکم بر ابزار زندگی مردمان سرزمینمان را قوی و ایمن از هرگونه نفوذی خواهد کرد.

 

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت خبری تحلیلی الف، تاریخ انتشار: 4دی 1396 ، کدخبر: 3960923307،www.alef.ir

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین