علم اقتصاد برای پاسخ دادن به بسیاری از پرسشهای اساسی بشر شکل گرفت. پرسشهایی از قبیل اینکه:
قیمت یک کالا در بازار با چه سازوکاری تعیین میشود؟
بازارها چگونه و چه میزان برای جوامع ارزش خلق میکنند؟
مالیاتها و قوانین حاکم بر سیستم اجتماعی، چگونه بر زیست اقتصادی انسانها اثر میگذارد؟
چرا برخی کالاها و خدمات در بازار با کمبود یا مازاد عرضه مواجه میشوند؟
شرکتها چگونه با هم رقابت میکنند تا منافعشان را به حداکثر برسانند؟
در یک سیستم اقتصادی مردم چگونه رفتار میکنند؟
چگونه و با چه ابزارهایی میتوان وضعیت اقتصاد یک جامعه را اندازهگیری و کنترل کرد؟
چرا برخی از اقتصادها سریعتر از دیگر اقتصادها رشد میکنند؟
نهادهای ملی و بینالمللی اقتصادی و سیاستهای مالی چگونه کار میکنند؟
برای آنکه بدانیم اقتصاد چیست، شاید بهتر باشد قدری درباره این بدانیم که اقتصاد چه چیزی نیست؟ برای مثال، اقتصاد و امور مالی، به هم مرتبط هستند اما حوزههای متفاوتی هستند. مسئولیت یک اقتصاددان این نیست که به مردم بگوید بهتر است کدام سهام را بخرند و کدام یک را بفروشند(اگرچه ممکن است اطلاعات شخصی وی در این باره موثق باشد). همچنین برخلاف تصوری که در جامعه وجود دارد یک اقتصاددان به دنبال رویدادها، قیمتها و سیاستهای روزمره نیست. اقتصاددان با کشف منطق روندها و مطالعه اجزاء و روابط حاکم بر سیستم اقتصادی، در پی نظارت و بهبود عملکرد آن است.
اقتصاددان میخواهد رابطه بین نرخ سود و قیمت سهام را تحلیل کند. اما متخصص امور مالی سعی میکند رفتار بازار سهام را بررسی کند تا قیمت منطقی یک سهم را برآورد کند.
مهم است بدانیم چه کارهایی در تخصص یک اقتصاددان است. گاهی اوقات از اقتصاددان انتظار میرود به سوالاتی پاسخ دهد که اصولا به لحاظ فنی صلاحیت ارزیابی آن را ندارد. برای مثال، اقتصاددانان نمیتوانند به قانونگذار بگویند انجام دادن چه کاری، به مصلحت یا عادلانه است، آنها میتوانند نتایج حاصل از قوانین و معیارها را بررسی کنند و میزان کارآمدی اقتصادی طرحها و لوایح را به قانونگذار گوشزد کنند.
در حال حاضر، گرایشهای متعددی در دل مطالعات اقتصادی شکل گرفته است. برای مثال، سازمانهای صنعتی انواع مدلهای رقابت ناقص را بررسی میکنند و سعی میکنند بفهمند در شرایط نبود اطلاعات کامل، استراتژی کسبوکارها در امر رقابت چگونه تعیین میشود. اقتصاد رفتاری به دنبال فهم فرآیند تصمیمگیری اقتصادی است و به همین دلیل، بسیار از دانش روانشناسی بهره میبرد. اقتصادسنجی ابزارهای تحلیل دادهها را به صورت ریاضی ایجاد میکند و در پی آن است که برای سوالات اقتصادی، پاسخهای کمّی فراهم کند. اقتصاد انرژی به دنبال مدلسازی تولید و مصرف انرژی و تخمین الگوهای آتی است.
به همین ترتیب، دیگر گرایشهای اقتصادی هم بر گوشهوکنار حیات اقتصادی یک جامعه انسانی تمرکز میکنند، تا بتوانند منابع کمیاب را با بهترین اسلوب ممکن، به ایدهها و تصمیمها اختصاص دهند.