شعار سال: این خبر تلخ را
در صفحه یکی از شاگردانش خواندم و بسیار ناراحت شدم. مرگ این نابغه بینظیر
اورولوژی زمانی تلختر میشود که تا لحظه نوشتن این متن، صدها خبرگزاری و کانال
خبری مدعی، بهرغم بهرمندی از سرویسهای اختصاصی سلامت(Health)،
حتی یک جمله خبری درباره پایان حسرتانگیز
این اسطوره خیرهکننده دانش پزشکی ننوشتهاند.
بهراستی اگر شهرام گوران بهجای دهها مقاله و کتاب، چندین رتبه عالی
علمی، دهها پیوند دقیق و نجاتبخش کلیه، صدها جراحی حساس، درجه دانشیاری دانشگاه
تهران در چهل سالگی و تربیت دهها دانشجوی متخصص و...، «شعر» میگفت، «کتاب
داستان» چاپ میکرد، «فعال سیاسی، مدنی، رسانهای و...» میشد، در مستطیل سبز
«توپ» میزد یا در جعبه جادویی «میخندید»و...، امشب دهها سیاستمدار، اندیشمند،
هنرمند و... و همه غمخواران، پیامهای جانگداز و خلاقانه صادر میکردند و در اظهار
غم و اندوه از همدیگر سبقت میگرفتند.
امروز شهرام گوران، نخبه شگفتانگیز و نابغه بزرگ پزشکی(medical) در سکوت مطلق جامه مدنی جان باخت. و
صدالبته قبل از مرگ این دانشور خوشنام، ما جان باختهایم، ما جان خود را به رژه
افسونکننده مغزهای کوچک زنگ زده در اینیستاگرام و گریهوانه و دور خودیها باختهایم.
این مدعیان ناکام و ناتوان نجات انسان که در مزرعه لمیزرع سیاست، هنر، فلسفه و
ادبِ زمانه ما نشستهاند و نسخه رهایی میپیچند، غافل از آناند که نسخه رهایی در
پنجههای طلایی گوران بود. ما او را ندیدیم و او بهتلخی رفت. ما حالا حالاها رفتن
او و خسران حاصل از این فقدان را متوجه نخواهیم شد، آخر کسی برای او مرثیه نمیخواند،
پیام تسلیت صادر نمیکند و... .
پینوشت: این
متن جسارت به اهالی ادب و هنر و سیاست نیست، طعنه و هشدار به عرصه عمومی است که در
مصادره انحصاری مدعیانی است که نمیبویند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت شفاآنلاین، تاریخ 3 آبان 97، کد مطلب: 212390:www.shafaonline.ir
گلچين روزگار عجب خوش سليقه است
ميچيند آن گلي که ...