پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۷۳۵۵۵
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۳
شهید مطهری نقل می کند: یکی از دوستان ما که مرد نکته سنجی بود، یک تعبیر بسیار لطیف داشت و اسمش را گذاشته بود "منطق ماشین دودی". از او پرسیدیم که منطق ماشین دودی یعنی چه و چرا برای جامعه ایران از این منطق استفاده می کند؟ گفت: در زمان قدیم خط آهنی میان تهران و شهر ری وجود داشت. زمانی که قطار ایستاده بود، بچه ها دور آن جمع می شدند و با یک حالت تعجب، عظمت آن را می ستودند. اما به محض اینکه قطار شروع به حرکت می کرد، بچه ها هرچه سنگ به دستشان می رسید به سمت قطار پرتاب می کردند.
شعار سال : شهید مطهری نقل می کند: یکی از دوستان ما که مرد نکته سنجی بود، یک تعبیر بسیار لطیف داشت و اسمش را گذاشته بود "منطق ماشین دودی". از او پرسیدیم که منطق ماشین دودی یعنی چه و چرا برای جامعه ایران از این منطق استفاده می کند؟ گفت: در زمان قدیم خط آهنی میان تهران و شهر ری وجود داشت. زمانی که قطار ایستاده بود، بچه ها دور آن جمع می شدند و با یک حالت تعجب، عظمت آن را می ستودند. اما به محض اینکه قطار شروع به حرکت می کرد، بچه ها هرچه سنگ به دستشان می رسید به سمت قطار پرتاب می کردند. تا مدت ها این سوال ذهنم را مشغول کرده بود که چرا بچه ها زمانی که قطار ساکن است و ایستاده است سنگی به سمت آن پرتاب نمی کنند، ولی به محض حرکت برای سنگ اندازی به سمت قطار گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند؟

این سوال برایم باقی ماند تا زمانی که بزرگتر شدم و وارد جامعه شدم. آن وقت متوجه شدم که این قانون حاکم بر کل زندگی ایرانیان است. تا زمانی که ساکن و ساکت هستی و کار به کار کسی نداری و دیگران از سمت تو و کارهای تو احساس خطر نمی کنند، مورد احترام و تعظیم هستی. اما به محض حرکت کردن نه تنها کسی دستت را نمی گیرد، بلکه بی رحمانه مورد اصابت تازیانه های بی مهری و نقدهای مخرب و دلسرد کننده قرار می گیری؟ این نشانه یک جامعه مرده است، واگرنه جامعه زنده برای کسی احترام قائل است که متکلم است نه ساکت، متحرک است نه ساکن، باخبر است نه بی خبر، سرکش است نه سرسپرده، خلاق و نوآور است نه دنباله رو و مقلد ...

بارها و در موقعیت های مختلف از این و آن شنیده ایم که: اگر قصد داری فلان کار را بکنی "چراغ خاموش حرکت کن"! تا به حال فکر کردیده اید که چه ضرورتی دارد اینقدر چراغ خاموش حرکت کنیم؟ مگر نه اینکه در شروع هر امری لازم است با مطرح کردن ایده خود با دیگران از تجربیات آنها بهره مند شویم و راه ها و مسیرهای اشتباه را مجددا نپیماییم؟ اما واقعیت امر این است که، بیم آن می رود که با مطرح کردن طرح ها و اندیشه ها با دیگران، نه تنها گره ای از گره ها باز نشود که بنیان و ریشه کار از بیخ زده شود. بیم آن می رود افرادی که به هر دلیلی توان دستیابی به آن ایده ها و یا اجرای آن را ندارند و یا اجرایی شدن آن ایده ها را با منافع فردی شان در تضاد می بینند، ایده را در نطفه خفه کنند. چرا اینگونه ایم؟

** عباس میرزا جزو اولین افرادی بود که به دلیل مواجهه رودرو با سپاه روس ضرورت نوسازی ارتش ایران به سرش زد. او که قصد داشت با الگوگیری از نمونه های غربی به بازسازی و نوسازی ارتش ایران همت گمارد، از طرف افراد و گروه های متعددی بویژه سایر شاهزادگان مورد حسادت واقع شد. آنها با هر دلیل و بهانه ای و حتی متوسل شدن به مسائل مذهبی و بیان اینکه عباس میرزا قصد دارد پای مسیحیت را به کشور مسلمانان باز کند، با ایده ها و نوآوری های او مقابله کردند.

** درباره امیرکبیر نیز گفته می شود که: "رگ امیرکبیر را تیغ نزد، بلکه اصلاحات گسترده او زد". امیرکبیر با اطلاحات گسترده ای که در تمامی زمینه ها مثل دستگاه عدالت، امور شهری، نشر دانش و فرهنگ نو، صنعت جدید، توسعه کشاورزی و سیاست دینی آغاز کرده بود، سریعا خود را با صفی از مخالفان و معارضان رودرو دید. حرکت های تحول خواهانه و اصلاحات گسترده امیر باعث به خطر افتادن منافع عده کثیری از افراد و گروه های مختلف شده بود که چاره کار را جز در حذف امیرکبیر از صحنه گیتی نمی دیدند.

** سپهسالار نیز همچون امیرکبیر در اندیشه اصلاح بود. او نیز در انتصابات دولتی به غایت سخت گیر بود و یگانه ملاکش برای عزل و نصب ها کشوری و لشکری، صرفا توانایی ها و لیاقت های فردی بود. در جایی می نویسد: "درباره ملت بجز خیرخواهی و بی طمعی نداشته ام. تنها گناهم این است که به روسا گفتم آدم شوید و از مال مردم دزدی نکنید". خلاصه اینکه، او نیز در انتها "واجب القتل" اعلام گردید و راهی جز استعفا برایش باقی نماند.

** راستی اینکه ما چشم دیدن ذره ای تحرک، ترقی و پیشرفت در میان هموطنان و همنوعان خودمان نداریم، به بیگانه چه ارتباطی دارد؟ اینکه ما از ترس زمین گیر شدن ایده ها و اندیشه هایمان مجبوریم در خفا و خلفت حرکت کنیم و گاهی راه صد بار طی شده را مجدد بپیماییم، به دشمنان چه ربطی دارد؟...

دکتر مصطفی صفدری رنجبر

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از کانال توسعه و اقتصاد


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین