شعار سال: ایشان در درجه اول کاهش تعداد غایبان را از دلایل فروش جریمه مشمولان غایب دانسته اند که برخلاف انتظار نتیجه عکس داده است. البته به نظر میرسد افزایش تعداد غایبان موضوعی دور از انتظار نبوده است چرا که به هر دلیل گروهی از مشمولان علاقه ای به گذراندن دوران سربازی ندارند و بخشی هم ترجیحی برای آن نداشته و مردد هستند. از این رو هر نوع کورسوی امیدی که راه دومی به غیر از انجام خدمت را نوید دهد، بخشی را قانع می کند که شده هشت سال هم از برخی خدمات اجتماعی و عمومی خود را محروم نگاه دارند و منتظر خرید خدمت بمانند.
نکته مهم دوم کاهش سرباز و فشار زیاد به سربازان در حال خدمت ذکر شده است. مساله اینجاست که برای نویسنده و شاید خیلی از مردم این سوال باقیست که دقیقا سربازان چه وظیفه ای بر عهده دارند؟ به جز مواردی که به عنوان زیردست نیروی کادر در مرزها و مراکز نظامی و انتظامی خدمت می کنند و نوعی نیروی ارزان به شمار می روند، چه نقشی برای آنها ترسیم شده؟ چه در تجربه شخصی ما و بستگان و دوستان و چه در اظهار نظرهایی که در ذیل بسیاری از موضوعات مرتبط با سربازی دیده می شود، گلایه های فراوان از به کارگیری در کارهای فرودست و غیرمرتبط با مدرک یا مهارت و انجام اموری فاقد ظرفیت سازندگی به چشم می خورد. اگر هم هدف داشتن حجم زیادی از نیرو برای مقابله با تهدیدات احتمالی باشد که از یک طرف ملت ما در جنگ تحمیلی نشان داد در وقت ضرورت در هر سن و قشر بدون الزام و اجبار در مقابله با دشمن حاضر می شوند و اگر هم قرار به اجبار و الزام باشد نیروی رسمی فاقد انگیزه نیز از خدمت استنکاف خواهد کرد تا چه رسد به نیروی موقت و مجبور. از سوی دیگر با رشد فزاینده فن آوری و جنگ افزار، سازمان رزم به شدت تغییر کرده و حجم نیروی انسانی در خدمت ارتش جایگاه قابل اعتنایی در مقایسه با تسلیحات مدرن ندارد. مثلا امریکا با وسعتی چهار برابر، با بودجه نظامی نزدیک به 44 برابر کشور ما، پرسنل نظامی اش کمی بیش از دو برابر ماست. این در حالی است که امریکا خود را ژاندارم دنیا می داند و در افغانستان، سوریه، عراق و هر درگیری که منفعتی برایش داشته باشد حاضر می شود و نیروی پیاده دارد اما هدف ما از سازمان نظامی، دفاع و حفظ حریم و مرزهای کشور در برابر تجاوز بیگانگان است پس نیاز کمتری به نیروی نظامی باید داشته باشیم.
دلیل دیگر سردار کمالی احساس تبعیض و بی عدالتی ذکر شده است. این حرف اگر چه متین و درست اما نمی توان آن را صرفا در مورد سربازی در نظر داشت. مگر زندانیان دیه یا مهریه جز این است که پول کافی برای پرداخت نداشته اند؟ چرا باید کسی که تمکن مالی دارد، در این موارد روی زندان را نبیند و دیگری محکوم شده و سابقه دار شود و سالها دور از خانواده باشد آن هم به دلیل نداری؟ مگر بسیاری از درگیری ها و مشکلات خانوادگی ریشه اقتصادی ندارند؟ چرا باید این عامل مهم زمینه ساز اختلاف در خانواده متوسطین و فقرا موجب حرمان، دوری و احیانا جدایی شود ولی در صاحبان مال و مکنت چنین مشکلی راه نداشته باشد؟ چرا باید کسانی در خیابان دست فروشی کنند، گل بفروشند یا حتی کارمند جزء باشند و قیمت خودروی برخی از پولی که آنها طی سی سال دربیاروند هم گرانتر باشد؟ اگر فروش جریمه سربازی را تبعیض بدانیم، با این نوع معضلات اجتماعی و نمونه های عدیده دیگر باید چه کنیم؟ شاید اگر درآمد ناشی از فروش این جریمه ها به حقوق سربازان اضافه شده یا اشخاصی به استخدام نظامی درآیند نه فقط بی عدالتی رخ نداده باشد بلکه یک ده آباد به از صد ده خراب شده و با استخدام عده ای، ایشان بتوانند خانه و زندگی تشکیل دهند و سود طرفینی مطرح شود.
دلایل دیگر از جمله مخالفت کارشناسان در نیروهای مسلح به علت عدم ذکر جزئیات قابل نقد نیست اما در کل شاید بد نباشد در این امور از ظرفیت دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقی درباره میزان نیاز کشور به نیروی نظامی به ویژه سرباز، اثربخشی فروش یا عدم فروش جریمه سربازی یا خود سربازی و چگونگی افزایش بهره وری نیروی انسانی در زمان سربازی کمک گرفته شود. اگر چنین پژوهشی در سه مرکز مجزا انجام و نتایج آن مقایسه و جمع بندی شود می تواند هم به نیروهای مسلح و هم به مجلس شورای اسلامی در اتخاذ تصمیمی دقیق تر کمک کند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته سایت خبری الف تاریخ انتشار6 بهمن 97، کدخبر: 3971106027، www.alef.ir