شعار سال:الف: دولتها در ایالات متحده مشاوران یا حداقل نزدیکانی دارند که میتوان با بررسی نظرات و رفتار آنها بخشی از رفتار دولت را تخمین زد. یکی از آنها موسسه علوم و امنیت بینالمللی یا The Institute for Science and International Security است؛ موسسهای که اداره آن برعهده یکی از بازرسان سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی یعنی دیوید آلبرایت است، کسی که همزمان در «بنیاد دفاع از دموکراسی» عضویت دارد. بسیاری از رسانهها آلبرایت را از دهه 1990 میلادی و زمانی که او بازرس و مسئول پرونده عراق در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود میشناسند؛ زمانی که وی به همراه برخی دیگر از موسسات و فعالان سیاسی رسانهای توانست جورج بوش را وارد مسیر جنگ با عراق کند. گزارشهای او درباره وجود تسلیحات کشتار جمعی شیمیایی و اتمی در عراق پایه حمله آمریکا به عراق بود، ولی هیچگاه رنگ حقیقت را به خود ندید. آلبرایت بعد از پایان ماموریت خود در پرونده عراق، به صورت تماموقت بر فعالیتهای موسسه علوم و امنیت بینالمللی متمرکز شد و تلاش کرد با ادعای بررسی فعالیتهای هستهای در کشورهایی چون پاکستان، کره، ایران و... بودجههای کلانی را به سوی خود جذب کند. او میگوید که گزارشهایش را بهصورت منظم به جلسات استماع کنگره آمریکا ارسال میکند. این موسسه تاکنون گزارشهای زیادی را در مورد برنامه هستهای ایران منتشر کرده و حتی در نوامبر ۲۰۱۱ با ادعای دسترسی به عکسهای هوایی و ماهوارهای مدعی آزمایشهای تسلیحاتی سپاه پاسداران شد و بعدها ادعاهای خود را در مورد پارچین و برخی دیگر از مناطق و سایتهای نظامی و غیرنظامی ایران عنوان کرد. نهایتا اینکه نزدیکی آلبرایت به آیپک و در اختیار داشتن امکاناتی برای لابی در این مجموعه، اثرگذاری وی را بیشتر از کارشناسان یا تحلیلگران عادی در این سالها نشان داده است.
ب: در بحبوحه چالش شکلگرفته میان ایران و آمریکا و در شرایطی که تحلیلهای متفاوتی از این درگیری و آینده آن در محافل سیاسی و رسانهای مطرح میشود، موسسه علوم و امنیت بینالمللی، تحلیل گزارشگونهای را منتشر کرده که اولا با مطالعه آن میتوان به برخی راهبردهای آمریکا در قبال ایران و پرونده هستهای، موشکی و منطقهای پی برد و ثانیا به جمعبندیهای موجود در بخشی از دولتمردان آمریکایی درباره آینده رسید. مطالعه این گزارش جدید و کمتر دیدهشده در اوج فرآیند فشار- مذاکره میتواند نگاه دقیقتری را نسبت به وقایع جاری از سفرهای پیاپی برخی مقامات کشورهای خارجی مانند نخستوزیر ژاپن، وزیر امور خارجه عمان و آلمان و... به تهران تا تشدید تحریمها و دربرگرفتن عرصههای جدید مانند پتروشیمی فراهم آورد. در این گزارش توضیحاتی درباره آینده سناریوهای پیش روی ایالات متحده ارائه شده و درنهایت این جمعبندی عنوان میشود که «بهترین راه این است که از مذاکره با ایران خودداری و یک کمپین فشار متحدتری را راهاندازی کنیم، در حالی که (ایران) برای انجام مذاکره احساس نیاز میکند.» در اینجا بخشهای مهمی از این گزارش را که 22ماه می منتشر شده، با هم مرور میکنیم.
یک: منتفی بودن بازگشت به برجام اولین نکته مربوط به مضرات بازگشت آمریکا به برجام است. این گزارش هم به ترامپ هم به جایگزینهای وی در انتخابات آتی (چه جمهوریخواه باشد و چه دموکرات) توصیه میکند که بازگشت به برجام باعث فروریختن هژمونی آمریکا و تضعیف موضع این کشور در قبال ایران میشود و توضیح میدهد که در هیچ حالتی نباید بازگشت به برجام بهعنوان یک گزینه در نگاه مسئولان کاخ سفید قرار داشته باشد. در بخشی از این گزارش آمده است: «بازگشت به برجام با منافع امنیت ملی آمریکا در تضاد است. این معامله اهرمهای فشار کلیدی را برای آمریکا از بین میبرد و در عین حال این فرصت را برای توسعه فعالیتهای هستهای به ایران در سالهای آینده ارائه میدهد.» همچنین در بخشی که مربوط به نتیجهگیری این گزارش است، درباره توافق با ایران عنوان شده: «با آگاهی بیشتر از این مسائل و متعهد شدن برای برطرف کردن نقصهای برجام و جایگزین کردن آن (نه ملحق شدن دوباره)، سیاست آمریکا مستحکمتر خواهد بود.»
۲: دنبال مذاکره واقعی نباش برخلاف آنچه آمریکاییها تلاش میکنند با اظهارات ضد و نقیض خود به آن دامن بزنند و در ذیل یک عملیات رسانهای آن را بر افکار عمومی ایران و حتی جهان مسلط کنند، این گزارش تصریح میکند که ایالات متحده این روزها به دنبال یک مذاکره با معنای واقعی مذاکره نیست و از اساس مسیر بدهوبستان را بنبست میداند. در ابتدای این گزارش تصریح شده که «با توجه به تنشهای بهوجودآمده درخاورمیانه، این موقعیت ظاهرا برای مذاکرات یک توافق جدید مناسب نیست.» با این حال گزارش یادشده توضیح میدهد که باید بهگونهای فرآیند فشار- مذاکره مدیریت شود تا به جای یک مذاکره و بدهوبستان، بستر برای یک توافق همهجانبه یعنی همان چیزی که از مدتها پیش ترامپ خواهان آن شده بود، فراهم شود. این گزارش به صراحت میگوید: «با این وضعیت، آمریکا و متحدانش باید به دنبال ایجاد یک معامله بهتر باشند؛ معاملهای که ضعفهای توافق شناختهشده کنونی را برطرف کند. ضعفهایی مانند لغو محدودیتهای هستهای، بررسیهای ناکافی از برنامه پیشین تسلیحات هستهای ایران که شاید در حال حاضر نیز در جریان باشد و محدودیتهای ناکافی در ساخت موشکهای بالستیک. تحریم موشکهای بالستیک و سلاحهای رایج و درنظر گرفتن مسائل منطقهای باید در هر مذاکرهای آورده شود. اگرچه سخت است، اما آمریکا باید به دنبال یک مذاکره هستهای باشد که این مسائل را دربر میگیرند.» این بخش به خوبی گویای این مساله است که هدف آمریکا از مذاکره چیست و به چه میزان نیت واقعی آنها با حرفهایی که میگوید «آماده مذاکره بدون پیششرط هستند» متفاوت است. این مسیر البته نمایانگر آینده پیشنهاداتی است که با محملهای مختلف از آبه گرفته تا بنعلوی به سمت تهران روانه میشوند و ممکن است باعث تغییر محاسبات برخی از مسئولان در داخل هم بشوند. در رد رسیدن به یک توافق که ماهیت دوطرفه و تامینکننده منافع توأمان داشته باشد نیز در گزارش توصیههایی ارائه شده؛ جایی که از بیاعتمادی بلندمدت و عمیق ایرانیان نسبت به آمریکا بحث به میان میآید و تذکر داده میشود که ارائه «هرگونه امتیاز» به ایران در فرآیند جدید مذاکره «یک اشتباه» خواهد بود.
۳: منتفی بودن درگیری نظامی بخشی از عملیات روانی رسانههای آمریکایی در ماههای اخیر بهویژه در اردیبهشتماه و بعد از تروریستی خواندن سپاه، محتمل معرفی کردن درگیری نظامی میان ایران و آمریکا بود. آمدن ناو آبراهام لینکلن به اقیانوس هند و دریای عمان یا بمبافکنهای B52 یا سامانه پاتریوت به منطقه و دیگر تحرکات نظامی که البته پیشتر تبلغاتی بودن آنها مشخص شد، قسمتی از راهبرد آمریکا در تضعیف موضع ایران در این مقطع بود. حالا موسسه تحت مدیریت آلبرایت بهعنوان یکی از فعالان سیاسی تندرو در ایالات متحده بر این مساله تاکید و ابراز میکند: «اما ایران و آمریکا ظاهرا هیچیک خواستار ایجاد بحرانی نیستند که منجر به مقابله نظامی شود.» بعد از اظهارات فرماندهی سنتکام، حضور پمپئو در عراق و ارسال پیام برای ایران که آمریکا بهدنبال درگیری نظامی نیست، این مساله بازهم دلیلی بر تبلیغاتی بودن امکان جنگ میان ایران و آمریکاست و خودبهخود بیانگر اینکه نباید در تله جنگ- مذاکره افتاد.
۴: دوباره PMD؟ اساسا آمریکاییها در همکاری با نتانیاهو در حال تدوین پروژهای هستند که ایران را دوباره با پروندهای مانند PMD درگیر کنند. نمایش طنز نتانیاهو در واقع بخشی از این پروژه است و فشارهای آمریکا به آژانس بینالمللی انرژی هستهای بخش دیگر آن. آلبرایت که خود سابقه همکاری با آژانس را دارد، در این گزارش به تفصیل توضیح میدهد که بازرسیهای آژانس حتی ذیل برجام و پروتکل الحاقی برای راستیآزمایی فعالیتهای ایران کافی نیست و گزارشهای پانزدهگانه آژانس در طول دوره اجرای برجام نمیتواند به صورت همهجانبه تاییدکننده پارامترهای مدنظر آمریکا درخصوص صنعت هستهای در ایران باشد. با اتکا به همین پیشفرض و قرار دادن آن در کنار ادعای نتانیاهو درباره اسناد سرقتشده از ایران، آمریکاییها تلاش میکنند برخلاف آنچه در ایران در جریان برجام ارائه شده، بگویند که ایران به دنبال سلاح هستهای است و لذا باید دوباره پرونده ایران در شورای حکام به جریان بیفتد. در بخشی از متن آمده: «برجام تلاش آژانس انرژی اتمی برای پیشبرد بازرسیهایش را تسهیل نکرده است و ظاهرا مکانیسمهای دیگر این آژانس نمیتوانند این تلاش را موفقیتآمیز جلوه دهند و آن را به سمتی پیش ببرند که مشخص میکند آیا ایران برنامه هستهای صلحآمیز دارد و آیا به دنبال تسلیحات هستهای است یا خیر؟»
همچنین در بخشی دیگر تاکید شده است: «یک بازرسی کامل، گامی ضروری در مستحکم کردن این مساله است که تمام فعالیتهای غیرصلحآمیز در ایران پایان یافته و قابلیتهای وابسته به آن از کار افتادهاند... آژانس انرژی اتمی برای تضمین اینکه ایران دیگر فعالیت، مواد و تجهیزات هستهای غیررسمی نداشته باشد، باید مسائل مربوط به این آرشیو (آرشیو ادعایی نتانیاهو مربوط به سال 2003) را با ایران مطرح کرده و به پایگاهها، افراد واقع در آنها و تجهیزات در این کشور دسترسی پیدا کند.»
۵: پایان غنیسازی بخشی از راهبرد ترامپ در رسیدن به یک توافق مطلوب! در گزارش موسسه علوم و امنیت بینالمللی آمده است. در این متن عنوان شده که هدفگذاری آمریکا برای صنعت هستهای در توافقی که حصول آن میتواند محتمل باشد، چیست و عنوان شده که تنها میزانی از فعالیت هستهای در ایران میتواند برای آمریکا قابلقبول باشد که به هیچ عنوان شامل فرآیند غنیسازی نباشد. به عبارت صریح متن در این قسمت دقت کنید: «یک موضع منطقیتر این است که ایران بهتر است برنامه غنیسازی نداشته باشد، زیرا این برنامه امنیت آمریکا و منطقه و ثبات و صلح بینالمللی را تهدید میکند. یک برنامه جایگزین میتواند برنامهای باشد که خیلی کوچکتر و محدودتر است و برای سالها باقی میماند.» همچنانکه واضح است، علاوهبر حذف غنیسازی، بیپایان دیدن بندهای محدودیت هستهای برای ایران هدف دیگر آمریکا از فشارها علیه ایران است.
۶: استفاده از فرآیند اسنپبک مدتهاست که کارشناسان و پژوهشگران در ایران میگویند نباید به آینده برجام خوشبین بود و تصور کرد که حداقل نتیجه آن برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی طبق قطعنامه 2231 خواهد بود. در همان زمان مذاکرات و بعد از اعلام خبر حصول توافق، از جمله ایراداتی که در ایران به برجام وارد میشد، قرار گرفتن فرآیندی بود که طی آن یکی از طرفین برجام میتواند صرفا با یک ادعا، راه رفتهشده را به عقب بازگرداند و دوباره کاری کند تا 6 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران احیا شده و همه تحریمها بازگردند. حالا در گزارش موسسه علوم و امنیت بینالمللی آمریکا نیز به استفاده از این فرآیند اشاره شده و عنوان شده که در هر شرایطی گزینه مطلوب برهم زدن برجام از اساس و ریشه آن است؛ «طرفداران پیوستن دوباره به برجام بهتر است بفهمند که انجام این کار همچنین به معنی پذیرش پایان دادن به تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل بر ایران است، که مقرر شده در اکتبر 2020 اجرایی شود. این تحریمها در قطعنامه 2231 سازمان ملل ثبت شده است، در حالیکه در آمریکا و اروپا بر سر این موضوع اتفاق نظر وجود دارد که ایران از سلاحهای رایج برای اقدامات خطرناک استفاده کرده. در اواخر سال 2020 در حالی که ترامپ همچنان رئیسجمهور است- البته اگر تغییر نکند- ایران قادر خواهد بود آزادانه تسلیحات رایج و سختافزارهای نظامی را از کشورهایی چون روسیه و چین وارد کند.»
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری پیشخوان،تاریخ انتشار:19خرداد1398،کدخبر:146333،www.pishkhaan.net